پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

در روزهای گذشته انتشار فیلم مربوط به فحاشی یک بسیجی به فائزه هاشمی در شهر ری، واکنش‌های مختلفی را در پی داشت. یک عده از روی دلسوزی (!) و به دلیل تنها نگذاشتن دوست قدیمی خود در این شرایط سخت، از او حمایت کردند؛ عده‌ای دیگر به خاطر کینه‌ای که از فائزه هاشمی به دلیل اتهامات او داشتند، به حمایت از شخص فحاش پرداختند؛ دسته‌ای دیگر از روی دلسوزی برای انقلاب و جمهوری اسلامی این عمل را تقبیح کردند و جدای از زشتی دشنام، این عمل را موجب تبلیغات منفی علیه بسیج و طرفداران نظام دانستند؛ گروهی دیگر نیز فرصت را مناسب دیدند تا با تعمیم دادن این عمل به تمام بسیجیان، به امت حزب الله و نظام بتازند.
اما دو نکته در این ماجرا برای من جالب بود:
یکی اینکه زشتی عمل ناسزا برای همگان مشخص و واضح است. این ناسزا از سوی هر کس باشد، ناپسند و مورد تقبیح است. دوستانی که میخواستند ناسزاهای این بسیجی را با ناسزاهای قبلی مخالفان مقایسه کنند، به این فکر نکردند که اخلاق در اسلام نسبی نیست و عمل زشت از سوی هر کسی باشد، ناپسند است؟ ناسزاهای این بسیجی، صرف فحش بودن همانقدر زشت است که ناسزاهای مخالفان! اما با این تفاوت که گناهی که با ناسزای بسیجی همراه است، این است که منجر به تبلیغات منفی علیه جمهوری اسلامی شده است و گناهی که همراه ناسزای مخالفان است، این است که حرمت مقدسات را شکسته‌اند.
دوم اینکه گذشته از عمل زشت ناسزاگویی و هتک حرمت، چگونگی انتشار اولیه این فیلم مورد سؤال است. آن طور که از فیلم مشخص است، شخص فیلمبردار یکی از دوستان بسیجی فحاش است. سؤال این است که با چه استدلال عقلی و سیاسی این فیلم منتشر شده است؟ آیا آنان متوجه این امر نبودند که انتشار این فیلم می‌تواند چه تبلیغات منفی‌ای علیه نظام و بسیج داشته باشد؟ آیا آن‌ها واقعا فکر می‌کردند که پخش این فیلم، منجر به نتیجه‌ای مثبت برای جمهوری اسلامی خواهد بود؟
جملات امروز مقام معظم رهبری در دیدار با خبرگان، توصیه‌ای به گروه‌های مختلف از کسانی است که در این قضیه، موضع‌گیری کردند:
«فضاى اهانت و هتک حرمت در جامعه، یکى از آن چیزهائى است که اسلام مانع از آن است؛ نباید این اتفاق بیفتد. فضاى هتک حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سیاسى است. انتقاد، مخالفت، بیان عقاید، با جرأت، هیچ اشکالى ندارد؛ اما دور از هتک حرمتها و اهانتها و فحاشى و دشنام و این چیزها. همه هم در این زمینه مسئولند. این کار علاوه بر اینکه فضا را آشفته میکند و اعصاب آرام جامعه را به هم میریزد – که امروز احتیاج به این آرامش هست – خداى متعال را هم از ما خشمگین میکند. من میخواهم این پیامى باشد به همه‌ى آن کسانى که یا حرف میزنند، یا مینویسند؛ چه در مطبوعات، چه در وبلاگها. همه‌ى اینها بدانند، کارى که میکنند، کار درستى نیست. مخالفت کردن، استدلال کردن، یک فکر سیاسى غلط یا یک فکر دینى غلط را محکوم کردن، یک حرف است، مبتلا شدن به این امرِ خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سیاسى، یک حرف دیگر است؛ ما این دومى را به طور کامل و قاطع نفى میکنیم؛ نباید این کار انجام بگیرد. متأسفانه بعضى این کار را میکنند. من بخصوص به جوانها توصیه میکنم. بعضى از این جوانها بلاشک مردمان بااخلاص و مؤمن و خوبى هم هستند، اما خیال میکنند این وظیفه است؛ نه، من عرض میکنم این خلاف وظیفه است، عکس این وظیفه است.
البته از نفوذها، از اغواهاى شیطانى دشمنان، از دخالتهاى دشمنان هم نباید غفلت کرد. همان طور که امام بارها میفرمودند، گاهى اینجور افراد وارد اجتماعات پرشور و مؤمن و مخلص میشوند و آنها را به یک سمتى و یک حرکتى میکشانند؛ از این هم نباید غفلت کرد؛ هم غفلتهاى ناشى از احساساتى شدن، هم ناشى از ندیدن دستهاى دشمن. بنابراین من بخصوص از جوانها میخواهم که نگذارند این فضاى غیبت و تهمت و فحاشى و هتاکى و شکستن حرمتها ادامه پیدا کند. وقتى که ادامه پیدا کرد، طبعاً همان طور سرایت هم میکند – مثل بیمارى مسرى – ناگهان مى‌بینید مثلاً در نمازهاى جمعه که محل خشوع و ذکر و توجه است، یک چنین چیزهائى گاهى احیاناً دیده میشود، که غلط اندر غلط است. انسان اگر چنانچه آن خطیب نماز جمعه را قبول ندارد، خب، اصلاً پاى خطبه‌اش نمى‌نشیند، به او اقتداء هم نمیکند، مى‌آید بیرون. یا حتّى گاهى اوقات در درسها، در محیطهاى علمى و درسى از این چیزها دیده میشود؛ که اینها غلط است، مضر است و مخالف مصلحت انقلاب است؛ اینها همان ضربه زدن و شکاف ایجاد کردن و تَرک‌دار کردن هیئت عظیم و شفاف و باشکوه نظام اسلامى است که دارد با قدرت حرکت میکند و پیش میرود.
من به بزرگان هم نصیحتى بکنم. این نصیحت به جوانها بود، پیرها هم محتاج نصیحتند؛ آنها هم باید توجه کنند. مواضع درست گرفتن، حرف درست زدن، تحت تأثیر خبرهاى دروغ قرار نگرفتن، این هم وظیفه است. هزاران نفر در نظام اسلامى دارند محض رضاى خدا زحمت میکشند و تلاش میکنند و شب و روز خودشان را میکُشند، براى اینکه طبق حرکت اسلامى یک کارى انجام بگیرد، نظام اداره شود، وظائفِ بسیار سنگین انجام بگیرد؛ اما انسان یک خبر دروغى را بشنود، بنا کند همه‌ى اینها را زیر سؤال بردن – مسئولین دولتى را، دیگران را، دیگران را – این هم مصلحت نیست، این هم خلاف است. هم جوانها باید مراقبت کنند، هم پیرها باید مراقبت کنند. ما، هم در جوانى‌مان احتیاج به نصیحت داریم، هم حالا که پیر شدیم، احتیاج به نصیحت داریم.»

این یادداشت را در ندای انقلاب هم ببینید.

ثبت نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است