پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

* این یادداشت برای پایگاه تحلیلی تبیینی برهان نوشته شده است.

 

در طول تاریخ بشریت، انسان همواره مورد آزمایش‌های الهی بوده است. هر دوره زمانی و هر جامعه‌ای، آزمایش‌های مخصوص به خود را داشت و دارد که به تناسب رشد فکری مردمان شامل حال آنان می‌شود تا بتوانند به مرتبه بالاتری از انسانیت صعود کنند. هر چه آزمایش و فتنه سخت‌تری نصیب آن جامعه شود، پیشرفت معنوی بیشتری هم عاید کسانی که در آن امتحان موفق شده‌اند، می‌گردد. اما آن کسانی که مردود شده‌اند، به تناسب جایگاه و موقعیتی که در جامعه دارند دچار سقوط می‌شوند. [۱]
اینکه هر شخصی در جامعه بتواند تشخیص دهد که کدام خط فکری در صراط مستقیم نیست و کدام خط فکری (ولو با وجود اشتباهات) در صراط مستقیم است، یکی از نکاتی است که قطعا به قبولی در آزمایشات و فتنه‌ها کمک می‌کند. ضمناً همواره باید توجه داشته باشیم که ممکن است افراد و جریان‌هایی دچار انحراف شوند و از مسیر اصلی حق جدا شوند.
در این یادداشت سعی شده است با استفاده از نظرات رهبر معظم انقلاب در دوران زعامت ایشان، راجع به جریان‌های مختلف که در این صراط مستقیم هستند یا نیستند اطلاعات بیشتری کسب کنیم و بدانیم که چرا گروه‌هایی در صراط مستقیم بودند ولی بعدها منحرف شدند و همچنین وظیفه ما در قبال هر کدام از آنها چیست.
خودی و غیرخودی
«خودی» و «غیرخودی» یکی از کلیدواژگان مهم رهبر معظم انقلاب است که می‌توانیم برای شناختن کسانی که در صراط مستقیم هستند و یا کسانی که نیستند، استفاده کنیم. سعی کرده‌ایم در ذیل معرفی شاخص‌های خودی و غیرخودی، صفاتی که شامل این افراد می‌شوند و معیارهای تشخیص آن صفات را بگنجانیم. قبل از ورود به بحث، یک تعریف کلی از «خودی» و «غیرخودی» و لزوم شناخت آن، ضروری به نظر می‌رسد. 

خودی و غیرخودی کیست؟
-    آحاد ملت همه خودی‌اند.
-    در جریانات سیاسی خودی و غیرخودی داریم.
-    خودى آن است که دلش براى اسلام مى‌تپد؛ دلش براى انقلاب مى‌تپد؛ به امام ارادت دارد؛ براى مردم به صورت حقیقى – نه ادّعایى – احترام قائل است.
-    غیر خودى کسى است که دستورش را از بیگانه مى‌گیرد؛ دلش براى بیگانه مى‌تپد؛ دلش براى برگشتن امریکا مى‌تپد. غیر خودى آن کسى است که از اوایل انقلاب در فکر ایجاد رابطه‌ى دوستانه با امریکا بود. به امام اهانت مى‌کرد؛ اما براى امریکا اظهار علاقه مى‌نمود! [۲]
خودآگاهی برای شناخت خودی و غیرخودی
-    مسئولان خوب، باتقوا و شجاع هم اگر ندانند امروز صف‌بندى دنیا کجاست و دشمن کجا نشسته است و از کجا حمله مى‌کند، ضربه خواهند خورد.
-    اگر انسان در میدان جنگ نفهمد که شلیک از طرف دشمن است یا از طرف خودی، گمره می‌شود و نمی‌فهمد باید چه کار کند. ممکن است در مقابل آن شلیک حساسیت به خرج ندهد و یا حتی به طرف خودی شلیک کند.
-    امروز خودآگاهى یکى از مهمترین نیازهاى مسؤولان کشور ماست. [۳]
خودی‌ها را بیشتر بشناسیم
۱٫   کسانی که اصل نظام را پذیرفته‌اند
-    وحدت یکی از اصول است؛ باید آن را حفظ کرد.
-    مخاطب حفظ وحدت، ملت نیست؛ ملت متحد است و اختلافی ندارد.
-    مخاطب این کار، نخبگان و سیاسیون از جناح‌های مختلف هستند.
-    سیاسیون به بهانه‌هاى مختلف و با اختلاف‌هاى کوچک، در مقابل هم قرار نگیرند و با توجیه‌هاى غلط، علیه هم جنجال راه نیندازند.
-    کسانى را که براى نظام و انقلاب و اسلام احساس مسؤولیت مى‌کنند، خودى بدانید. غیرخودى کسانى هستند که با اصل نظام مخالفند. [۴]
-    تظاهر کردن به این مناقشات و عمده کردن چیز کوچکى که مناقشه‌انگیز است، باعث دلسردی مردمی می‌شود که باید از شما حمایت نمایند.
-    از همه مهمتر، این مناقشات شما را از کارتان باز می‌دارد. [۵]
-    تأثیرگذارى غریبه فقط این نیست که بیاید مقامى را متصدى شود و به عهده گیرد؛ گاهى غریبه از راههاى دیگرى اعمال نفوذ مى‌کند. خودیها نباید اجازه دهند. باید به هم نزدیک شوند تا غریبه‌ها فاصله‌شان با آنها آشکار شود.
-    هر چه شما خودیها با هم نزدیکتر و مهربانتر باشید، غریبه‌ها از شما فاصله‌ى بیشترى خواهند گرفت. [۶]
۲٫   خودی‌های غافل، فریب خورده و به دام افتاده
«جبهه‌ى دشمن، غیر از آن آدم غافلى است که خودى هم هست؛ منتها بیچاره دچار غفلت و اشتباه و فریب مى‌شود؛ بر اثر حادثه‌اى، عقده و کینه‌اى پیدا مى‌کند و در مقابل نظام مى‌ایستد؛ در مقابل سخن حق مى‌ایستد؛ در مقابل امام و راه امام مى‌ایستد. این، آن دشمن اصلى نیست؛ این یک آدم فریب خورده است؛ این یک آدم قابل ترحم است! دشمن اصلى آن کسى است که پشت سر این قرار مى‌گیرد، اما خودش را نشان نمى‌دهد.» [۷]
۳٫   خودی‌های مطلوب دشمن
«دشمن، ایمان شما را سد مستحکم خود مى‌بیند و دلش مى‌خواهد این سد برداشته شود. حالا عناصرى از میان خود ما بیایند و بنا کنند این دیوار را تراشیدن یا سوراخ کردن. اینها گرچه خودى هستند، اما دارند براى دشمن کار مى‌کنند؛ دشمن هم روى اینها سرمایه‌گذارى مى‌کند.» [۸]
۴٫  خودی‌هایی که دچار اضمحلال درونی شده‌اند
«خودیها ممکن است در یک نظام، بر اثر خستگى، بر اثر اشتباه در فهم راه درست، بر اثر مغلوب احساسات نفسانى شدن و بر اثر نگاه کردن به جلوه‌هاى مادى و بزرگ انگاشتن آنها، ناگهان در درون، دچار آفت‌زدگى شوند.» [۹]
۵٫   منحرفین از جریان خودی
«بعد از آن‌که حکمیت بر امیرالمؤمنین علیه‌الصلاةوالسلام تحمیل شد، عده‌اى از داخل اردوگاه آن حضرت – اینها دیگر خودى بودند؛ از بیرون نبودند – بلند شدند و شعار دادند: «لا حکم الا لله»؛ یعنى حکومت فقط از آن خداست. آرى؛ معلوم است و در قرآن هم هست که حکومت از آن خداست؛ اما اینها چه مى‌خواستند بگویند؟ اینها مى‌خواستند با این شعار، امیرالمؤمنین علیه‌الصلاةوالسلام را از حکومت خلع کنند. آن حضرت، نقشه‌ى آنها را افشاء کرد و گفت حکم و حکومت مال خداست؛ اما اینها این را نمى‌خواهند بگویند. اینها مى‌خواهند بگویند «لا امرة»؛ مى‌خواهند بگویند بایستى خدا بیاید مجسم شود و امور زندگى شما را اداره کند. یعنى امیرالمؤمنین نباشد! این شعار، عده‌اى را از اردوگاه امیرالمؤمنین علیه‌الصلاةوالسلام خارج کرد و به آن جماعت بدبخت نادان غافل ظاهربین و احیانا مغرض ملحق نمود و قضیه‌ى خوارج به وجود آمد.» [۱۰]
صفات خودی‌ها
۱٫   بصیرت
«انقلابى باید بصیر باشد، باید بینا باشد، باید پیچیدگى‌هاى شرائط زمانه را درک کند. مسئله اینجور ساده نیست که یکى را رد کنیم، یکى را اثبات کنیم، یکى را قبول کنیم؛ اینجورى نمیشود. باید دقیق باشید، باید شور انقلابى را حفظ کنید، باید با مشکلات هم بسازید، باید از طعن و دق دیگران هم روگردان نشوید، اما باید خامى هم نکنید؛ مراقب باشید. مأیوس نشوید، در صحنه بمانید؛ اما دقت کنید و مواظب باشید رفتار بعضى از کسانى که به نظر شما جاى اعتراض دارد، شما را عصبانى نکند، شما را از کوره در نبرد. رفتار منطقى و عقلائى یک چیز لازمى است.» [۱۱]
۲٫   جهت‌گیری انقلابی
«وظیفه‌اى بر دوش همگان سنگینى میکند و آن حفظ این امانت بزرگ الهى است. مردم باید خودشان را حافظ این انقلاب بدانند. انقلاب هویتش، معنایش به شعارهاى انقلاب است؛ به جهتگیریهاى انقلاب است؛ به ارزشها و مبانى انقلاب است. همیشه بوده‌اند، امروز هم هستند، در آینده هم خواهند بود کسانى که بخواهند به بهانه‌ى اینکه اوضاع جهان عوض شده است، شعارهاى انقلاب را تغییر بدهند یا شعار دینى – بعد دینى – را از انقلاب جدا کنند یا بعد عدالت اجتماعى را از انقلاب جدا کنند یا بعد سلطه‌ستیزى و بیگانه‌ستیزى را از انقلاب جدا کنند یا بعد ضد استبداد بودن را از انقلاب جدا کنند. انگیزه‌هاى مختلف، به بهانه‌هاى مختلف همیشه ممکن است وارد میدان شوند، براى اینکه شعارهاى انقلاب و هدفهاى انقلاب را تغییر دهند. مردم باید هوشیار باشند؛ بدانند. این انقلاب با شعارهاى خود زنده است. اصلى‌ترین شعارهائى که در این انقلاب بر روى پرچم انقلاب نوشته شده است، شعار اسلامى بودن است؛ پایبند بودن به مبانى دین و اصول و قواعد دینى است؛ سلطه‌ستیزى است؛ ستیزه‌ى با استکبار است؛ دفاع از مظلومان عالم است، آن هم دفاع صریح و صادقانه‌ى از همه‌ى مظلومان.» [۱۲]
۳٫   تقوای سیاسی
«تقواى سیاسى؛ یعنى هر کس که در کار سیاست است، سعى کند با مسائل سیاسى صادقانه و دردمندانه و از روى دلسوزى برخورد کند. سیاست به معناى پشت هم اندازى و فریب و دروغ گفتن به افکار عمومى مردم، مطلوب اسلام نیست. سیاست یعنى اداره‌ى درست جامعه؛ این جزو دین است. تقواى سیاسى، یعنى انسان در میدان سیاست، صادقانه عمل کند.» [۱۳]
۴٫    نقد منصفانه
«من نگرانى‌ام از این نیست که حرفى زده شود، از کسى انتقاد شود؛ نه. یک نفر انتقاد میکند، یک نفر هم جواب میدهد. نگرانى من از رائج شدن اخلاق بى‌انصافى در جامعه است. خدمات فراوانى انجام میگیرد، انسان همه را کنار بگذارد، به نقطه‌اى بچسبد، این درست نیست. البته این خطاب به همه است. این را ما به شخص خاصى، به گروه خاصى، به جناح خاصى عرض نمیکنیم، این را به همه عرض میکنیم. همه مراقب باشند یکدیگر را تخریب نکنند. این فضاى تخریب، فضاى خوبى نیست. مردم هم خوششان نمى‌آید. من این را حالا در حضور شما مردم به آن حضرات میگویم: اگر شما خیال میکنید که شما بیائید بنشینید و فلان مسئول یا فلان جریان را مذمت کنید، مردم لذت میبرند و خوششان مى‌آید، اشتباه میکنید. مردم از فضاى تخریب خوششان نمى‌آید.» [۱۴]
۵٫   انضباط قانونی
-    همه باید آن کارى را که برحسب قانون بر عهده‌ى آنهاست، خوب، کامل و سالم انجام دهند. [۱۵]
-    اگر ما قانونى میگذاریم که روح قانون‌پذیرى را در مردم تقویت میکند، این خوب است؛ اگر بعکس، قانونى میگذاریم که روح قانون‌شکنى و بى‌اعتنائى به قانون را در مردم به وجود مى‌آورد – ولو به طور غیر مستقیم – این مرجوح است. [۱۶]
۶٫    جذب حداکثری و دفع حداقلی
-    مخالفین نظراتی دارند، نظرات خودشان را بیان می‌کنند و نظام هم بنای برخورد ندارد. در اینجا بنای نظام جذب حداکثری و دفع حداقلی است.
-    اما کسانی با مبانی نظام معارضه می‌کنند و با امنیت مردم مخالفت می‌کنند؛ در اینجا نظام مجبور است در مقابل او بایستد. [۱۷]
۷٫    دشمن‌شناسی
-    این راهى که ملت ایران مى‌خواهد برود، یک راه اسفالته‌ى بى‌مانع نیست؛ ما در این راه چالش هم داریم. ما دو دشمن بزرگ داریم.
-    ما دو دشمن داریم: یک دشمن، دشمن درونى است؛ یک دشمن، دشمن بیرونى است. دشمن درونى خطرناک‌تر است.
-    دشمن درونى خصلتهاى بدى است که ممکن است ما در خودمان داشته باشیم. تنبلى، نشاط کار نداشتن، ناامیدى، خودخواهى‌هاى افراطى، بدبین بودن به دیگران، بدبین بودن به آینده، نداشتن اعتماد به خود – نه به شخص خود و نه به ملت خود – اینها بیمارى است.
-    همیشه دشمنان بیرونى ملت ایران سعى کرده‌اند این میکروبها را در درون جامعه‌ى ایرانى رسوخ دهند: «شما نمى‌توانید»، «شما قادر نیستید»، «آینده‌تان تاریک است»، «افقتان تیره است»، «بیچاره شدید»، «پدرتان درآمد». سعى این بوده است که ملت ما را ناامید، کسل، بى‌اعتماد به نفس، تنبل و چشم به دست بیگانه بار بیاورند؛ اینها دشمنان درونى است.
-    دشمن بیرونى عبارت است از نظام سلطه‌ى بین‌المللى؛ یعنى همان چیزى که به او مى‌گوییم استکبار جهانى. استکبار جهانى و نظام سلطه، دنیا را به سلطه‌گران و سلطه‌پذیران تقسیم مى‌کند. اگر ملتى بخواهد در مقابل سلطه‌گران از منافع خود دفاع کند، سلطه‌گران با آن ملت دشمنى مى‌کنند؛ روى او فشار مى‌آورند و سعى مى‌کنند مقاومت او را در هم بشکنند. این، دشمنِ یک ملتى است که مى‌خواهد مستقل و عزتمند و آبرومند و پیشرفته بشود و زیر بار سلطه‌گران نرود؛ این دشمنِ بیرونى است. [۱۸]
۸٫   وحدت کلمه
-    آنچه که من، امروز براى کشورمان مثل گذشته از همه چیز لازمتر میدانم، وحدت کلمه‌ى آحاد ملت و وحدت کلمه‌ى نخبگان و مسئولان در مبانى اصولى است. یکى از چیزهائى که براى کشور ما حقیقتا مهم است این است که مردم احساس امنیت سیاسى و روانى بکنند؛ فضاى روانى جامعه دچار التهاب نباشد. سعى میکنند التهاب‌آفرینى کنند؛ این هست. این، جزو سیاستهاى مخالفان نظام جمهورى اسلامى است. البته خود ما هم گاهى اوقات، نادانسته این التهابها را افزایش میدهیم.
-    مردم نگاه می‌کنند به بعضى از گفتگوها و بگومگوهاى بیجا و بی‌مورد که گاهى در بین نخبگان سیاسى مشاهده میشود؛ نگاه مردم نگاه رضایتمندانه نیست. این را ما از مراجعات مردم بخوبى می‌فهمیم. [۱۹]
—————————————————–
پاورقی:
[۱]- برگرفته از سخنان رهبر معظم انقلاب ۲۹/۴/۱۳۸۸
[۲]- خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران به امامت مقام معظم رهبرى، ۰۸/۰۵/۱۳۷۸
[۳]- بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، به مناسبت ۱۹ دى ماه، سالروز قیام مردم قم، ۱۹/۱۰/۱۳۸۰
[۴]- بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران، ۱۵/۰۵/۱۳۸۲
[۵]- بیانات در جمع کارگزاران نظام جمهورى اسلامى، ۲۱/۰۹/۱۳۸۰
[۶]- بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران، ۰۹/۰۷/۱۳۷۸
[۷]- خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران، ۲۶/۰۹/۱۳۷۸
[۸]- بیانات در دیدار خانواده‌هاى شهداى کرمان، ۱۲/۰۲/۱۳۸۴
[۹]- بیانات در دیدار سپاه پاسداران و نیروى انتظامى، به مناسبت سوم شعبان، ۰۶/۱۱/۱۳۷۱
[۱۰]- بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران، ۲۶/۰۱/۱۳۷۹
[۱۱]- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه‌ی علمیه‌ی قم،‏ ۲۹/۷/۱۳۸۹
[۱۲]- بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم نوزدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره)، ۱۴/۳/۱۳۸۷
[۱۳]- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضاى ستادهاى نماز جمعه‌ى سراسر کشور، ۵/۵/۱۳۸۱
[۱۴]- بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۳۰/۶/۱۳۸۷
[۱۵]- بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى، ۲۷/۱۲/۱۳۸۰
[۱۶]- بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، ۳/۴/۱۳۸۸
[۱۷]- خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۲۰/۶/۱۳۸۸
[۱۸]- بیانات در جمع بسیجیان به مناسبت هفته‌ى بسیج، ۵/۹/۱۳۷۶
[۱۹]- بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۳۰/۶/۱۳۸۷

 

ثبت نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است