پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

روش‌های مدیریت اجرایی نتیجه‌گرا

«روش‌های مدیریت اجرایی نتیجه‌گرا» نام کتابی از مجموعه کتاب‌های آموزشی دانشگاه هاروارد است که به عنوان «مشاور جیبی» بعنوان حرف‌های ناگفته‌ای از رهبران موفق شرکت‌های بزرگ جهان منتشر می‌شود. این کتاب توسط مجید نوریان ترجمه شده است و ناشر آن انتشارات مبلغان است.

برای بیشتر آشنا شدن با این کتاب، جملات منتخب فصول چهارده‌گانه این کتاب را در زیر بخوانیم:

درس اول: استراتژی، اجرای ضعیف را جبران نمی‌کند

- استراتژی سنتی امروز هم صادق است: به مدل‌های کسب و کار، تمایز استرتژیک، مزیت استراتژیک و مزیت درازمدت فکر کنید.

- امروز شما باید آن استراتژی را یک گام جلو ببرید: شرکت‌هایی که بهترین استراتژی‌ها را دارند، شرکت‌هایی هستند که بهتر از هر کس دیگری اجرا می‌کنند.

- ترفندها باعث تقویت کسب‌های ضعیف نمی‌شوند و استراتژی جبران کننده اجرای ضعیف نیست.

- فرهنگ خود را حول اجرا گسترش دهید و بعد روی استراتژی تمرکز کنید. این کار فرصت‌های تازه‌ای ایجاد می‌کند و شما را از رقبا متمایز می‌سازد.

درس دوم: پل زدن روی شکاف دانش-‌ عمل

- اغلب اوقات شرکت‌هایی که می‌خواهند رویه‌های عملکرد عالی و فرهنگ‌های عملکرد عالی را ایجاد کنند از قبل خرد لازم را برای ایجاد تغییرات دارند.

- اما اکثر شرکت‌ها در به کار بستن دانش خود قصور می‌کنند و این پدیده‌ای است معروف به شکاف بین دانش – عمل.

- برای پل زدن روی شکاف بین دانش و عمل، باید ابتدا منبع یا منابع شکاف را شناسایی کنید.

- بعد از اینکه مشکل شناسایی شد، می‌توانید آن را مورد بررسی قرار دهید و راه‌حل‌های مناسب را اجرا کنید.

درس سوم: تعیین اهداف روشن و قابل حصول

- تعیین اهداف روشن و قابل حصول راه دیگری است برای طرح سوال درباره استراتژی. برای این کار، شما نیازمند درک جامع مسائلی هستید که پیش روی شرکت قرار دارند و محیطی که شرکت در آن فعالیت می‌کند.

- همچنین آنچه ضروری است این است که اهداف دست یافتنی باشند. در غیر اینصورت، نتایج عبارت خواند بود از احساس نومیدی و شکست. اما مراقب باشید اهدافی را تعیین نکنید که هر کس بتواند به راحتی به آن اهداف دست پیدا کند.

- اهداف صحیح اهدافی هستند که مدیران و مسئولان اجرایی درک می‌کنند و خریدارشان هستند، و برای محیطی که شرکت در آن فعالیت می‌کند، مناسب هستند.

درس چهارم: مدیریت پروژه‌ها

- وقتی مدیران تلاش می‌کنند با استفاده از رویکردهای آشنا با مشکلات ناآشنا دست و پنجه نرم کنند، ممکن است به سرعت دچار دردسر شوند.

- در عوض، پروژه را به صورت یک پروژه در نظر بگیرید و به فکر انتصاب یک تیم و مدیر پروژه باشید.

- با صرف یک تا دو درصد از هزینه پروژه بابت مدیریت پروژه، می‌توانید عملا با جلوگیری از اضافه هزینه‌ها و ضرب‌الاجل‌های از دست رفته، در هزینه صرفه جویی کنید.

درس پنجم: هنگام برعهده گرفتن وظیفه‌ای جدید، تغییرات را فورا اعمال کنید

- وقتی مدیری هستید که وظیفه جدیدی را بر عهده می‌گیرید، حیاتی است که فورا تغییرات را اعمال کنید تا نشان دهید که اوضاع قرار است کاملا متفاوت باشد.

- در طول دوره گذر، وضعیت متزلزل است. کارکنان نمی‌دانند انتظار چه چیز را داشته باشند و آنها چشم به شما خواهند دوخت تا حال و هوایی را ایجاد کنید.

- این تغییرات می‌توانند کوچک و حتی غیراستراتژیک باشند، اما باید تیم‌ها را برای آینده‌ای انعطاف‌پذیرتر آماده سازند.

- اعمال سریع تغییر، الگویی را برای یک جهت جدید تعیین می‌کند و به کارکنان کمک می‌کند تغییرات فوری برای بهبود اوضاع را درک کنند.

درس ششم: بیش از حد به جزییات نپردازید

- شرکت‌ها غالبا حجم عظیمی از داده‌ها و گزارش‌ها و تحلیل‌ها را انباشته می‌کنند که در نهایت، افراد حتی از آن‌ها سر در نمی‌آورند.

- برای حفظ تمرکز بر کسب و کار و بازارهای آن، هیچوقت بیش از حد به جزییات نپردازید.

- علاوه بر آن، از مخفی شدن پشت جزییات برای توجیه اقدامات خود بپرهیزید. در عوض برای هدایت و راهنمایی، بر تجربه و شم خودتان تکیه کنید.

- بر عناصر کلیدی در هر توصیه تمرکز کنید. اگر برای جا انداختن یک مطلب نیازمند دویست نمودار هستید، نکته اصلی را از قلم می‌اندازید.

درس هفتم: پیچیدگی را کاهش دهید، آن را تحلیل نکنید

- امروز برای کسانی که امور تجاری را تجزیه و تحلیل می‌کنند، بیش از گذشته اطلاعات وجود دارد.

- نتیجه این است که بحث‌های تجاری و گزارش‌های حمایتی بیش از آنچه لازم است، اغلب دو تا سه برابر، پیچیده‌تر می‌شوند.

- وقتی این اتفاق می‌افتد، تمرکز بحث‌های کلیدی از آنچه واقعا مهم است، به طرف بحث‌هایی درباره مسائل کم اهمیت منحرف می‌شوند.

- در هر موقعیت پیچیده‌ای، تلاش‌های خود را بر کاهش پیچیدگی متمرکز کنید و نه تجزیه و تحلیل آن. با انجام این کار، سریع‌تر رو به جلو حرکت خواهید کرد.

درس هشتم:‌ به دنبال سادگی باشید،‌ آن را بدست خواهید آورد

- تمایل طبیعی در بین افرادی که چیزی را اداره می‌کنند وجود دارد تا آن را پیچیده کنند، برای اینکه وانمود کنند آن چیز پیچیده‌تر از آن است که هست.

- اما اغلب اوقات خیلی از چیزها ساده هستند. این آدمها هستند که آن را پیچیده می‌کنند.

- به جای رفتن به سراغ محاسبات حجیم و قلنبه سلنبه هنگام امتحان کردن ایده‌های تازه، فقط یک آزمایش ساده انجام دهید.

- همچنین با طیب خاطر آماده باشید که وقتی چیزی را درک نمی‌کنید آن را بپرسید. به دنبال سادگی باشید، آن را به دست خواهید آورد.

درس نهم: شما نیازمند شفافیت و تعهد برای اجرا هستید

- توانایی برای اجرای موفق نیازمند تمایل برای اتخاذ تصمیم است. حقایق را جمع کنید، کنار هم قرار دهید و تصمیم را پیگیری کنید.

- بعضی از تصمیمات شما ممکن است هنگام اتخاذ و اجرا چالش برانگیز بوده و ممکن است بر افراد و جوامع و مشتریان تأثیر داشته باشد.

- توجه داشته باشید که نمی‌توانید هر کس را خوشحال کنید. همیشه تصمیمی شفاف اتخاذ کنید، و آن تصمیم را به روشنی انتقال دهید.

بعد از اینکه تصمیم گرفته شد، به خصوص تصمیمی که ناخوشایند است، به آن تصمیم پایبند باشید و به سرعت اجرایش کنید.

درس دهم: رویه‌ها را در سرتاسر فعالیت‌های شرکت استاندارد کنید

- وقتی شرکت‌های تابعه و شبعات متعدد یک سازمان موظف به ارائه گزارش در مورد آمار و ارقام خود باشند، بروز افتضاح سازمانی حتمی است.

به جای برخورداری از یک گروه مرکزی که سعی می‌کند ارقام متعدد را گردآوری و تفسیر کند، معیارهای استانداردی را تدوین کنید که بتوان در سرتاسر سازمان به مرحله اجرا درآورد.

- وقتی چنین طرحی را آماده می‌کنید، به روشنی تفویض اختیار کنید و از معیارهای بسیار دقیق برای تعریف اینکه می‌خواهید چه اتفاقی بیفتد، استفاده کنید.

- این کار به شما کمک می‌کند نه تنها بدانید در هر واحد شرکت چه اتفاقی می‌افتد، بلکه بدانید در سرتاسر سازمان چه خبر است.

درس یازدهم: تمرکز بر ابعاد اصلی کسب و کار

- وقتی شرکتی در حال از دست دادن پول باشد و دچار سردرگمی، زمان «بازگشت به مبانی» رسیده است.

- بازگشت به مبانی یعنی اینکه هر کس در سازمان باید در حمایت از ابعاد اصلی کسب و کار مشغول کار باشد.

- بعد هنگام تلاش در راه این عناصر اصلی، مهم است که «همه چیز را ساده نگه دارید» نتیجه نهایی را اجرا به بار می‌آورد.

- وقتی مردم می‌دانند کارشان چطور به اهداف سازمان کمک می‌کند و 100 درصد حواس و انرژی خود را وقف آن می‌کنند،‌ ترازنامه بهتری را به بار خواهند آورد.

درس دوازدهم:‌ هیچ وقت اهمیت جزییات را فراموش نکنید

- حتی وقتی مشکلات فراوان هستند و معاملات بزرگ در خطر، نمی‌توانید اهمیت توجه به جزییات را دست کم بگیرید.

- بدون درک قوی جزییاتی که باعث می‌شوند کسب و کار جریان داشته باشد، نخواهید توانست تصمیمات استراتژیک معقولی اتخاذ کنید.

- برای یاد گرفتن و تمرکز بر جزییات وقت صرف کنید و تا حد امکان در جریان سطوح متعدد کسب و کار خود قرار بگیرید و سؤالاتی بپرسید.

- تلاش کنید از صندلی چرخان راحت خود بلند شوید و بفهمید چه چیزهایی در جریان است، نه فقط در کسب خود بلکه در بین رقبا.

درس سیزدهم: برای عملی کردن مسائل نیازی به یک سمت رسمی ندارید

- برای طرح ایده‌های جهانی مهم و عملی کردن تغییر، لازم نیست مدیر اجرایی باشید. فقط لازم است برای ابتکار عمل به دست گرفتن تمایل داشته باشید.

- با جمع آوری آمار و حقایق کار را شروع کنید و بعد شروع کنید به متقاعد کردن افراد در دپارتمان خود مبنی بر اینکه موضوع مورد نظر مهم است.

- سپس متحدان و همتایان را بیرون دپارتمان خود پیدا کنید تا طرحی را برای پیشبرد یک دستور عمومی تدوین کرده و بعد آرمان خود را به دیگران آموزش بدهید.

- می‌توانید از قدرت گرد هم آوردن و قدرت بیان و نفوذ خود برای انجام تغییرات کوچک و بزرگ استفاده کنید؛ فقط باید تمایل به انجام آن را داشته باشید.

درس چهاردهم: اجرا

- برای بهبود نتایج، بر اجرای ساده تمرکز کنید. مشخص کنید لازم است چه چیزی انجام شود و بعد آن را درست انجام دهید.

- برای اجرای مؤثر، دقیق باشید و مطابق بودجه حرکت کنید. مطمئن باشید که هر کس می‌داند چه کسی چه کاری و چه وقت انجام می‌دهد و اطمینان حاصل کنید که می‌دانند طرز کار شرکت چگونه است.

- الگو بودن در رهبری مهم است. هم در آنچه می‌گویید و هم در آنچه می‌کنید ثبات داشته باشید.

- قبول داشته باشید که تغییر نمی‌تواند فوری باشد. در چنین مواردی، در مورد آنچه برای انجام امور لازم است و زمانی که آن کار نیاز خواهد داشت، واقع بین باشید.

 

کتاب

ثبت نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

نظرات (۲)

علیزاده ۲۱ تیر ۹۱، ۱۲:۰۴
 سلام
همیشه مشکل داشتم با این قبیل کتاب‌ها!
قاسم صفایی نژاد: ۲۱ تیر ۹۱، ۱۲:۱۲
چرا؟ اتفاقا کتاب‌های خوبی هست.
هر فصل این کتاب توسط یکی از مدیران موفق دنیا نوشته شده. اینکه تجربیاتشون رو بیان میکنند و خیلی نظریه پردازی نمیکنند، جالبه!
شیعه و سیاست ۲۳ تیر ۹۱، ۱۲:۰۴
 سلام مخلص