پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 6 هفته نامه سرخط منتشر شده است.

 

در تعریف اولیه کتاب آمده است که «به مجموعه‌ای از لوح‌های چوبی یا عاجی، یا مجموعه‌ای از ورق‌های کاغذ، پوست آهو و یا ماده‌ای مانند آن، اعم از دستنویس یا چاپی که با هم به نخ کشیده یا صحافی شده باشند، کتاب می‌گویند.» با این تعریف، کتاب قدمتی 5 هزار ساله دارد و در دوره‌های مختلف با فراز و نشیب‌های گوناگون ابزار ماندگاری دانش بشری و حتی یادگار حماسه‌ها و حکومت‌ها بوده است.

کتابخانه‌های بزرگ سراسر دنیا نشان از علاقه دانشمندان و اهالی علم و فرهنگ به کتاب برای سوار شدن بر روی شانه‌های دانشمندان پیشین جهت جلوگیری از تجربه مجدد برخی از امور است. کتاب همواره یکی از رسانه‌های مهم در تاریخ بشر به رسمیت شناخته شده است. معجزه پیامبر اسلام (ص) نیز کتابی بود به نام قرآن که با تحدی طلبیدن، اعجاز خود را در طول تاریخ پس از خود اثبات کرده است.

پس از اختراع دستگاه چاپ، نقش کتاب در پیشبرد علم و فرهنگ جوامع پررنگ‌تر از قبل دنبال شد. سرانه مطالعه کتاب به عنوان یکی از شاخص‌های مهم کشورهای مختلف شناخته می‌شود. سرانه‌ای که در سال 1353 به دلیل وجود تنها 35 درصد باسواد از جمعیت کشور در حدود 2 دقیقه در شبانه روز بوده است و در حال حاضر با وجود بیش از 90 درصد جمعیت باسواد کشور چیزی حدود 20 دقیقه است. این سرانه مطالعه نسبت به کشورهای پیشرفته فاصله بسیار دارد. دلایل مختلف برای این معضل در ایران وجود دارد و قطعا راهکارهایی نیز برای حل آن وجود دارد اما مهم اراده‌ای است که باید برای حل آن بوجود بیاید. قطعا سه دسته «مسئولین»، «ناشران» و «آحاد مردم» در این میان نقش اساسی دارند.

شاید دلایل اصلی پایین بودن سرانه مطالعه را بتوان به «تنبلی در مطالعه و اقبال به سمت سایر رسانه‌ها»، «گران بودن کتاب و عدم توان مالی خانواده‌ها برای خرید و خواندن کتاب»، «عدم جذابیت موضوعات کتاب‌ها برای مردم»، «مضر بودن محتوای برخی کتاب‌ها»، «عدم وجود تبلیغات مناسب در سایر رسانه‌ها» و «توزیع نامناسب کتاب» نسبت داد. دلایلی که برای هر کدام می‌توان راهکارهای متنوعی که توسط سه دسته اشاره شده اجرا می‌شود، ذکر کرد.

مسئولین در این امر باید از طریق سیاست‌گذاری از دوران دبستان، جامعه را به مطالعه و آشتی با کتاب رهنمون سازند. با استفاده از ظرفیت سایر رسانه‌های جمعی می‌توان شیرینی خواندن کتاب در جامعه را رواج داد. از سوی دیگر برای ارزانتر کردن مطالعه کتاب مسئولین باید به تقویت کتابخانه‌های عمومی کشور و مدیریت تولید و بازیافت کاغذ جهت انتشار کتاب بپردازند. مسئولین همچنین وظیفه دارند با جلوگیری از انتشار کتاب‌های مضر، نویسندگان و ناشران متعهد را تکریم و تقویت نمایند.

ناشران نیز به نوبه خود باید با شناسایی نیاز و خلأهای موجود جامعه و همچنین برجسته کردن موضوعات دینی مرتبط با زمان حاضر، با استفاده از نثر هنری و قابل فهم، مردم را به سمت استفاده از کتاب‌های مفید تشویق نمایند. در کنار این موارد استفاده از کاغذهای ارزان قیمت، می‌تواند به سوی افزایش فروش کتاب تا تیراژ 300 هزار نسخه که با توجه به جمعیت 75 میلیونی ایران مطلوب است، راه را هموار نماید.

آحاد مردم هم باید با اراده جمعی، برای مطالعه کتاب ارزش قائل شوند و حتی از وقت‌های بلااستفاده در اوقات فراغت برای مطالعه بهره برند. کتاب خواندن افراد خانواده برای یکدیگر جهت تشویق به مطالعه یکی از راه‌هایی است که می‌تواند کتاب را در سبد نیازهای ضروری خانوار قرار دهد.

به امید آن‌که کتاب فراتر از جشنواره و نمایشگاه، در زندگی روزمره مردم احساس شود.

 

ثبت نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

نظرات (۳)

از نام چه پرسی؟ ۷ ارديبهشت ۹۲، ۲۰:۰۰
سلام
بزرگترین دلیل اینکه ما کتاب نمی خونیم این هست که کتاب در باره ی هر موضوعی پیدا نمیشه، یعنی مجوز داده نمیشه
کتاب های مجاز همه دستمال به دست هستند یا دستمال شده
اجازه بده در باره ی مسایل داغ روز کتاب بیاد بیرون ببین چقدر پر فروش میشه، مثل روزنامه
آراز ۲۱ آذر ۹۲، ۲۱:۴۵
همین باید ها باعث می شود ما زیر بنایی کار نکنیم باید حرف بزرگی است همفکری برای این مسله بهتر است همین تک روی و تک فکری و استعمار فکری باعث شده که همه کتاب را یکسو دیده و نظر مخالف و موافق را نخوانند و حس رقابت برای آگاه شدن را نداشته باشند
مرتضا فرجیان نژاد ۱۹ ارديبهشت ۹۳، ۰۰:۳۶
سلام قاسم جان،
کتاب فی نفسه به منظور آگاهی دادن یا افزایش آگاهی تولید و منتشر می‌گردد. در این مورد که می فرمایید باید کتابها را دسته بندی کرد و به کتاب های مفید و ضاله تقسیم نمود کاملن مخالفم. تجربه فیلتر کردن و برخورد سلیقه ای در رسانه‌های دیگر مثل تلویزیون نشان داده است که کانالیزه کردن ارتباطات و نسخه پیچیدن نه برای اینکه مردم به چه فکر کنند بلکه چگونه به یک رویداد فکر کنند دیگر پاسخگوی مردم عصر حاضر نیست. البته نمی توان منکر این شد که مردم ایران از آنجا که علاقه چندانی به سختی کشیدن ندارند، به ویژه در نقاط دور از مرکز، هنوز هم به تلویزیون به عنوان منبعی معتبر نگاه می کنند و نتیجه این نوع نگاه را می توان در رویدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی ایرانیان مشاهده نمود. به تصور من، بهتر است برای ایجاد باوری عمیق در هر زمینه ای، نه تنها دینی، تضارب آراء را پیشه کنیم. اینکه پدرسالارانه نگران دنیا و آخرت مردم باشیم و فرض را بر این بگیریم که آنها خیر و صلاح خود را نمی دانند، بیشتر در تحمیق جامعه موثر خواهد افتاد نه آگاهی. 
در مورد ناشران هم باید نگاهی تعاملی به ناشر به عنوان تولید کننده و مخاطب به عنوان خریدار کالای اطلاعاتی نگاه کرد. بی شک، نسل جدید ایرانی، بویژه متولدین دهه های 70 و 80 خیلی از نشر چاپی فاصله گرفته اند و به ابزار الکترونیکی نظیر تبلت و موبایل و لپ تاپ روی آورده اند. لذا، مفید خواهد بود که ناشران هم نیم نگاهی به توسعه تجهیزات فناورانه خود بکنند و روی بیاورند به کتب الکترونیکی. البته شایان ذکر است که این امر مستلزم تبیین قوانین پویا و البته با ضمانت اجرایی خواهد بود که مردم حق نشر را رعایت نمایند. این کار به پیش نیاز «بستر سازی فرهنگی» نیاز دارد که در حوزه تخصص شماست. 
در آخر باز برمیگردیم به مردم که هدف نهایی پست شما هم هستند. مردم ایران، در پژوهش‌ها، ثابت کرده اند که اصلن اهل کتاب نیستند و متکی مانده اند به رسانه‌های شنیداری و دیداری. اگر خیلی به خود زحمت دهند به سراغ رهبران افکار در جامعه خواهند رفت که روحانی محل شاید یکی از معتبرترین آنها باشد :)
حال که نمیتوان این فرهنگ را به سادگی و در کوتاه مدت اصلاح نمود، حداقل می توان با کمک فناوری های نوین نظیر کتب صوتی، به این قشر کمک کرد که عوض پیروی محض از دیگران، خود به قدرت حلاجی و تصمیم گیری برسند. راه درازی در پیش خواهیم داشت تا این ملت اصلاح شوند...خود ما هم البته تافته جدا بافته نیستیم :)