پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

به عنوان یک هوادار منچستر یونایتد، او را سال‌ها است می‌شناسم. پس از سه‌گانه فرگوسن در منچستر یونایتد در سال 1999 و خداحافظی یا انتقال چند بازیکن بزرگ مانند اشمایکل و یاپ استام، ترکیب دفاعی تیم دچار مشکلات زیادی شده بود. خرید بارتز و لوران بلان هم کاری از پیش نبرد و آنقدر اوضاع دفاعی منچستر بد شده بود که هر توپی به زمین منچستر می‌آمد، نگران خوردن گل می‌شدم. در این اوضاع، کارلوس کی‌روش به عنوان دستیار سر الکس فرگوسن وارد منچستر یونایتد شد و سال بعد این تیم، بهترین خط دفاع اروپا را داشت؛ اتفاقی که برای چند سال دیگر هم در زمان حضور کی‌روش در منچستر تکرار شد.

آمدن او به تیم ملی ایران، چیزی شبیه آرزو بود که اتفاق افتاد. چهار سال همراهی با کی‌روش صرفنظر از نتایج فوق العاده، دستاوردهای دیگری هم داشت:

- اینکه همیشه یادمان باشد با نظم می‌توان به موفقیت دست یافت، نه با رابطه‌بازی و باندبازی.

- اینکه تیم مهم است و نه بازیکن‌سالاری.

- اینکه برنامه مهم است و شفاف بودن اهداف.

- اینکه همدلی و همزبانی در تیم باعث می‌شود انگیزه برای تلاش بیشتر برای موفقیت کشور فوق تصور شود.

- اینکه می‌توان باخت اما با غرور و افتخار باخت و مهم‌تر اینکه فهمیدیم مردم ایران هم چقدر خوب متوجه تلاش می‌شوند و برای باخت هم احترام قائلند.

- اینکه همیشه صراحت و صداقت با مردم و پرهیز از دورویی، رمز محبوبیت است و به جای دلخوش کردن به عوامل قدرت، می‌توان در قلب مردم بود.

- اینکه باید تعهد داشته باشیم و سر قولمان بمانیم. کی‌روش نشان داد به قرارداد و تعهدش به ایران پایبند است حتی اگر بزرگترین تیم‌های جهان برای همکاری با او دست دراز کنند. بگذریم که در این میان در مقابل تهمت‌هایی از قبیل «دریافت پول بیشتر از ایران نسبت به آن تیم‌ها» هم صبوری نشان داد.

آقای کی‌روش... بابت چهار سال زحمت و تلاش و یکرنگی از شما سپاسگزارم.

خسته نباشید...

--------------------------------

پی‌نوشت (24 فروردین 94): بالاخره پس از 12 روز کش و قوس، کی‌روش در ایران ماندنی شد.

 

کارلوس کی‌روش

ثبت نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است