پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

الان در مترو زنی پنجاه و اندی ساله دیدم که بار سنگینی روی دوشش گذاشته بود و حمل می‌کرد. باری که از روی پلاستیک سیاه و بزرگی که آن را پوشانده بود، مشخص نبود چیست و چقدر وزن دارد، اما چه اهمیتی دارد؟ پارچه یا پلاستیک یا هر چیزی که معمولا زنان سرپرست خانوار با آن شغلی برای خود دست و پا می‌کنند. سنگینی بار را بر روی دوش خودم احساس کردم. منی که لابد چند برابر آن زن درآمد دارم و او چند برابر من همت!
شرم کردم از کم کاری و پرتوقعی و خودخواهی و غر زدن. همین!

 

ثبت نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است