پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

غروب روز گذشته هنوز خبر رسمی درگذشت هاشمی رفسنجانی اعلام نشده بود و فقط سر زبان‌ها افتاده بود، در یک گروه تلگرامی به دوستان گفتم که بودن یا نبودن شخص ایشان خللی در سیستمی که ایشان بنا نهاده وارد نمی‌کند. ایشان برخلاف اکثر سیاستمداران ایران، به جای اینکه شخص خودش را محور قرار دهد و همه رو دور خودش جمع کند، سیستمی ایجاد کرد که اگر جانشینان او توانایی اداره این سیستم را داشته باشند، سال‌های سال کارکرد خواهد داشت.

همیشه منتقد هاشمی رفسنجانی بودم. از همان سال‌های کودکی‌ام که در دوره ریاست جمهوری ایشان سپری شد و به دلیل عواقب جنگ تحمیلی و البته نگاه غلط ایشان در اعتماد به نسخه‌های اقتصادی نهادهای بین المللی مردم تحت فشار بودند تا پس از آن در سالهایی که نقش‌آفرینی‌های سیاسی دیگری کردند. اما انتقادات من هیچوقت باعث نشد که زبان به ناسزا بگشایم یا او را خائن قلمداد کنم. همیشه هم در صحبت‌های دوستانه یا کاری، که بقیه او را وابسته به غرب می‌دانستند، می‌گفتم که با همه اختلاف‌نظر و عقاید اما هاشمی نه وابسته است و نه ارتباطی با دشمن دارد. اتفاقا تا قبل از سال 88 استکبار ستیزی او از خیلی مسئولین دیگر بیشتر بود و با تمام انتقاداتی که راجع به رواج اشرافیت در بین مسئولین در دوره ایشان، یا نوع نگاه اقتصادی ایشان داشتم اما همیشه طرفدار خطبه‌های نماز جمعه روز قدس ایشان در طول سالیان متمادی بودم. 

هاشمی با تمام رنج‌هایی که کشید و عقایدی که داشت و اعمال خوب و بدی که انجام داد، خودش بود؛ یک شخصیت مؤثر در کشور که نظرات خودش را بیان می‌کرد و بارها خود را به معرض آرای عمومی مردم گذاشت. چندین بار شکست خورد و بارها پیروز شد اما هیچگاه از اینکه خود را در معرض آرای مردم بگذارد، هراس نداشت. 

پس از درگذشت او، گویا عده‌ای حرف‌ها و تهمت‌هایی که علیه او می‌زدند را فراموش کرده‌اند و حالا برای او مدیحه‌سرایی می‌کنند. سخنم این نیست که حالا مایه‌ای برای اختلاف‌افکنی بین مردم پیدا کنیم، حرفم این است که درس بگیریم و دیگر به کسی تهمت بیجا نزنیم تا بعدا پشیمان نشویم. آن عده افراط‌گر دیروزی که جانب انصاف را کنار می‌گذاشتند، حالا تفریط می‌کنند و حتی نگاه‌های غلط هاشمی را درست می‌انگارند. 

هاشمی مانند هر انسان دیگری خوبی و بدی داشت، هم در رویکردهایش و هم در عملکردش. خوبی و بدی او را درست بشناسیم و بشناسانیم تا کشورمان بیشتر پیشرفت کند وگرنه دوره زندگی او تمام شد و امید است که عاقبت بخیر شده باشد. 

----------------------------------

پ.ن 1: باید مراقب خودمان باشیم. می‌‌شود انسان مؤثری مانند هاشمی بود و در گیر و دارها و آزمایش‌های گوناگون شخصی و خانوادگی و اجتماعی اعمالی انجام داد که تردید در عاقبت بخیری آن را برخی احساس کنند، دیگر امثال من که جرأت یک سیلی خوردن هم نداریم، بماند!

پ.ن 2: آن عده‌ای که هاشمی را عاقبت به شر می‌دانند، بدانند که امام خمینی (ره) معتقد بود که حتی در مورد دشمنان قسم خورده اسلام مانند یزید هم اگر حدیث امام معصوم نداشتیم مبنی بر شامل عذاب شدن او، حق قضاوت نداشتیم، چون ممکن است ساعات پایانی عمر توبه کرده باشد و توبه‌اش مورد قبول واقع شده باشد، مابقی انسانها که بماند. 

پ.ن 3: بهتر است به جای قضاوت درباره عاقبت به شری یا عاقبت به خیری یا تردید در این باره، هر کس به خودش فکر کند و درس بگیرد.

ثبت نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

نظرات (۶)

فرهنگ پرواز ۲۰ دی ۹۵، ۲۱:۰۵
سلام
البته توبه شامل حق الناس نمی شود...
یاعلی
قاسم صفایی نژاد: ۲۱ دی ۹۵، ۱۵:۲۳
سلام
قطعا یزید هم حق الناس به گردنش بود و امام خمینی این را می‌دانست. از کجا می‌دانید که مردم نبخشیده‌اند یا نمی‌بخشند در آینده؟ یا از کجا می‌دانید که مقصر اصلی بوده است؟‌ یا هزاران سؤال دیگر؟
من ۲۰ دی ۹۵، ۲۱:۳۷
سلام
من مدتی است که این‌جا را می‌خوانم و برای شما و افکارتان احترام قائلم
اما واقعا از خواندن این پست جا خوردم
اجازه بدهید خیلی کوتاه فقط برای اینکه بدانید برای‌تان توضیح بدهم که امثال من حرف‌هایی که علیه آقای هاشمی زدم را فراموش نکرده‌ام
اتفاقاً خیلی روشن‌تر از گذشته در ذهنم هستند
اما اینکه به خاطر نظام، به خاطر وحدت، به خاطر اینکه جامعه به سمتی نرود که رهبری از آن ناراضی هستند، درباره تمام اشتباهات ایشان، بعضی اشتباهات بسیار خطرناک ایشان، در طول این سال‌ها سکوت می‌کنم و فقط از خوبی‌ها و نقاط مثبت زندگی‌شان می‌گویم هیچ ربطی به فراموش کردن آن اشتباهات ندارد
اینکه امثال ما سکوت و حتی از ایشان تعریف می‌کنیم، نشانه نفاق نیست
نشانه دلسوزی‌مان برای کشور است
نشانه این است که به خاطر علاقه و عدم علاقه شخصی‌مان حاضر نیستیم کشور را و نظام را به خطر بیندازیم
نشانه‌ این است که برای ناراحتی رهبرمان خیلی بیشتر از ناراحتی خودمان ارزش قایلیم و حاضر نیستیم کاری کنیم که دل ایشان به درد بیاید
و حتی نشانه وقت‌شناسی‌مان است

اینکه ما از سوی دشمنان محکوم به چیزی بشویم که نیستیم، اشکالی ندارد و بر آن صبر می‌کنیم
اما از سوی دوستان، قطعاً مشکل است.


قاسم صفایی نژاد: ۲۱ دی ۹۵، ۱۵:۲۲
سلام. متأسفانه نظر شما رو قبول ندارم. همان زمان هم رهبری بارها تذکر دادند بخاطر وحدت کشور و پیشرفت کشور، فقط نقد کنند نه تخریب. اما بدترین تهمت‌ها و تخریب‌ها صورت گرفت متأسفانه. الان هم رهبری باز هم در پیامشان، منکر اختلاف نظر‌ها نشدند ولی فرمودند رشته پیوند نگسلید.
استکبارستیزی و حمایت از استقلال کشور از سوی هاشمی همانطور که قبلا قابل ستایش بود هنوز هم هست و ترویج اشرافی‌گرایی و نگاه مدیریتی غلط ایشان کماکان قابل نقد است و اتفاقا باید هنوز آن را شناساند.
اگر با سایر سرمایه‌های کشور همین برخورد کنیم چه می‌شود؟ تا زنده‌اند از بدترین تخریب‌ها در امان نیستند و دروغ‌هایی به آنها نسبت داده می‌شود و تخریب اذهان عمومی می‌شود اما به یکباره با مرگشان انگار هر کاری کرده‌اند خوب بوده است. 
اگر همیشه نقد کنیم (یعنی خوبی و بدی را در کنار هم عرضه کنیم) به این مشکل نمی‌خوریم. مشکل اینجاست که از سویی افراط میکنیم و از سویی تفریط.
نفر اول ۲۱ دی ۹۵، ۱۱:۱۴
ممنون از نوشته خوبتان...
قاسم صفایی نژاد: ۲۱ دی ۹۵، ۱۵:۱۷
سپاس
من ۲۱ دی ۹۵، ۱۶:۴۷
متاسف نباشید 
اما من جزو دسته‌ای نبودم که شما فرمودید
من نسبت به ایشان ناراحتی‌های جدی‌ای داشتم و ایشان در نظر من یار صادقی برای رهبری نبودند
به رهبری محبت شخصی داشتند اما در شرایط سخت چندسال اخیر، به جای همراهی و بار برداشتن از دوش ایشان، برعکس خودشان باری شدند بر دوش رهبری
رویکرد ایشان در دوران ریاست جمهوری و به صورت کلی طرز تفکر اشرافی‌شان، و برخوردشان با اشتباهات فرزندان‌شان هم دلیل دیگر برای این‌که ایشان برای من شخص محبوبی نباشند
اما این به معنا نیست که من در زمان حیاتشان حرفی را فقط از روی کینه و برای تخریبشان زده باشم
و الان هم که ایشان از دنیا رفته‌اند، حداقل در این چند روز، صلاح نمی‌بینم فاصله ایشان با نظرات رهبری را تفصیل دهم
و در جایی که از رهبری جمله سالها قبل را نقل میکنند که هیچکس برای من هاشمی نمیشود من حرفهای چندسال اخیر را شرح دهم
مثلا بگویم رهبری فرمود کسی که فلان حرف را میزند یا نادان است یا خائن
یا از مسائل سال ۸۸ بگویم
من این کار را مصلحت نمیدانم..چون به نظرم بررسی این مسائل وقت خودش را دارد و وقتش الان، زمانی که خیلی‌ها دنبال سوءاستفاده هستند، نیست
حالا شما اسم این را بگذارید افراط و تفریط
یا بقیه اسمش را بگذارند نفاق
اشکالی ندارد. هریک از ما برای نظر خود دلیلی داریم
و من اگر برای شما توضیحی نوشتم امیدوار بودم دلیل مخالفانی که این روزها سکوت کرده‌اند یا با جریان عزاداری همراهی می‌کنند را بپذیرید و آنرا به پای چیزی جز آنچه هست نگذارید
البته کسانی که به ناحق افراد را تخریب میکنند هرگز در نظر من قابل احترام نیستند
من فقط از کسانی دفاع می‌کنم که به مصلحت زمان نیمه پر لیوان عمر آقای هاشمی را در نظر گرفته‌اند 

قاسم صفایی نژاد: ۲۲ دی ۹۵، ۰۷:۲۰
من که حضرتعالی را نمیشناسم. خطاب من به کسانی بود که تخریب میکردند نه نقد. آنها قبلا جانب افراط بوده اند نه کسانی که نقد میکرده اند.
حوری دخت ۲۲ دی ۹۵، ۱۹:۴۲
سلام خدا رخمتش کنه ولی این اواخرحرفا و کارای خوبی نمیکرد
قاسم صفایی نژاد: ۷ بهمن ۹۵، ۰۸:۳۲
ان شالله ما درس بگیریم
.. روشنا .. ۷ بهمن ۹۵، ۰۲:۱۶
با این مسئله موافقم که حق قضاوت نداریم در مورد ایشان یا هر شخص دیگری چون خدا نیستیم ولی امیدوارم اون کسانی که باید درس بگیرند از اینکه این دنیا فانی است و بالاخره باید رفت و حتی اگر آیت الله هاشمی رفسنجانی هم باشی بالاخره روزی رهسپار دنیای دیگری میشی درس بگیرند. درس بگیرند و برای مال و جاه بیشتر خودشون و دیگران رو به دردسر نندازند. اول از همه خودم و به ترتیب تا بالادست ها و بالادست تر ها
قاسم صفایی نژاد: ۷ بهمن ۹۵، ۰۸:۲۴
ان شالله