حوادث اتفاق میافتند و منتظر ما نمیمانند. چارهای هم نیست جز اینکه کاری کنیم که این حوادث کمتر شود اما هیچوقت حوادث به صفر نمیرسند؛ باید این را هم بپذیریم.
ژاپنیها در مدیریت، نظریهای به نام شش سیگما دارند که میگویند نهایت هنرمان این است که بهرهوری را به 99.99 درصد برسانیم اما هیچوقت نمیتوانیم به صد در صد برسانیم؛ تازه آن بهرهوری است و حوادث غیرمترقبه که نیاز به مدیریت بحران دارند از آن قاعده خارجاند.
همیشه اینطور نیست که حوادث تقصیر یک نفر یا یک سازمان باشد و گاهی اوقات گروههای مختلفی، سهمهای مختلفی از آن دارند. همیشه هم اینطور نیست که عوامل انسانی دخیل در حوادثی باشند و گاهی اوقات خارج از کنترل انسان است.
حادثه پلاسکو همه را ناراحت کرد و وقتی حادثهای اینگونه انسانی است که مرزهای ملی را درمینوردد، بهتر است فراموش کنیم قبیلهگراییهایمان را و همه دست به دست هم دهیم که یار و مددکار حادثهدیدهها باشیم. پس از آن باید ببینیم چه کنیم که اینگونه قضایا تکرار نشوند و حوادث تلخ کمتری پیش آید. قانونگذاری، اجرا، نظارت، فرهنگ عمومی، تقوای شخصی، رسانهها و ... همه میتوانند در کاستن از این حوادث یاریگر باشند.
سوگ واقعی این است که این سوگ را فراموش کنیم و از اتفاقات مشابه جلوگیری نکنیم.
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
کاش برای حادثه پلاسکو ماهگرد و سالگرد بگیرن هی که هیشکی فراموشش نکنه . کاش بیلبورداش همه جا رو پر کنه که بشه آینه ی عبرت ...
این روزای گریه دار نباید هیچوقت فراموش بشه
مردم کی هستند؟ خود ما ! اگر هر کسی در درجه اول خودش کار درست رو انجام بده در نهایت کل جمع به جهت درست گرایش پیدا میکنه. میخواین مردم فراموش نکنن؟ اول خودم فراموش نکنم. میخوایم مسئولین توجه کنن؟ اول خودم در مقام و جایگاهی که هستم این رو اجرایی کنم. راستش من خسته شدم از شنیدن اینکه مردم فلان و بهمانند. اگر همین جایی که هستم فقط یه نفر از همین آدمهایی که مردم مردم میکنند مثه خودم بودن و دست از این حرف برمیداشتن و بدون هیچ حرفی درست عمل میکردند حداقل میشدیم دو نفر. چرا همیشه منتظریم تغییر از یه جای دیگه شروع بشه و به سراغ ما بیاد؟ همین الان ماهایی که ناراحت این عزیزان جان باخته ای هستیم که به خاطر بی فکری یه عده دیگه بی گناه و تقصیر فدا شدند ایا در اطرافمون در نزدیکانمون کسی نیست که بشه با تذکر دادن بهش از وقوع حادثه بعدی جلوگیری کرد؟ آیا همین اداره و شرکتی که توش کار میکنیم ایمن سازی شده؟ آیا نمیشه آموزش های لازم در این زمینه رو حداقل به اطرافیانمون بدیم؟ مردم یعنی من . مسئولین یعنی من.
ببخشید نظر من در پاسخ به نظرات بالا نبود.دوستان به دل نگیرن. فقط از این حادثه واقعا دلم به درد اومده. امیدوارم دیگه شاهد چنین فواجعی نباشیم.
از این دست اتفاقات زیاد افتاده است و بعد آن ها نیز قصد بر گرفتن درس عبرت بوده است! اما همه ی آن ها سرنوشت مشابهی داشته اند و 4 روز بعد فراموش شده اند.
دلیلش هم بنظر من این است که فکر می کنیم همیشه اتفاق برای همسایه می افتد. باید این فکر را کنار گذاشت.
(به عنوان یک مثال اگر مسئولان واقعا بیدار شده اند فکری به حال ساختمان آلومینیوم در همان خیابان جمهوری کنند)