پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

در مورد زیربناى نظام اجتماعى آینده ما، که نظامى است اسلامى نه ملى و ناسیونالیستى، از ما مى‌پرسند که آیا این انقلاب درباره گروه‌هاى ملى، مثلاًجبهه ملى و گروه‌هاى مشابه آن، موضعش چیست؟ شما چه جواب مى‌دهید؟ آیا براى پاسخ به این سؤال جواب روشن و فشرده‌اى تهیه کرده‌اید؟ آیا با عناصر ملى و گروه‌هاى ملى، انقلابمان و رهبریمان مخالف است؟ نه، چه مخالفتى. آیا کوشش‌ها و زحمت‌هایى را که عناصر ملى در طول ده‌ها سال در راه مبارزه با برخى از عوامل ضد مردمى داشته‌اند نادیده مى‌گیرد و آنها را بى‌ارزش تلقى مى‌کند؟ نه، پس به اینها چه مى‌گوید؟ : به اینها مى‌گوید آقایان، برادران و خواهرانى که بر پایه تفکرات ملى مبارزه مى‌کردید، مبارزه‌تان محترم، ولى تِز مبارزه‌تان براى ملت ما ناقص است. امیدوارم که این مطلب باعث بد آمدن و رنجش کسى نشود. چون اگر ما نتوانیم بگوییم آقا تز مبارزه‌ات ناقص است، پس دیگر چه بگوییم؟ چه آزادى داریم در تبادل نظر و برخورد آراء و افکار. گروه‌هاى ملى در حد نقشى که در پیشبرد مبارزه ملت ما با استبداد و استعمار داشته‌اند مورد قدردانى و احترام و ارجگذارىِ ما هستند، ولى با کمال برادرى و همراه با صراحت اسلامى مى‌گوییم تز این گروه‌ها براى انقلاب کنونى ما ناقص است.

انقلاب ملى به هر حال از نوعى تفکر ناسیونالیستى مایه مى‌گیرد، و انقلاب اسلامى از تفکر جهانى مایه مى‌گیرد. چه نصیحت مى‌فرمایید؟ ما بیاییم در یک چهارچوب تنگ ملیت خودمان را محصور کنیم، یا در فراخناى جهان به مردم زمین از کران تا کران بیندیشیم؟ کدام اولى است؟ کدام متعالى‌تر است؟ کدام انسانى‌تر است؟ کدام با اومانیسم و مردم دوستى مترقى سازگارتر است؟

 

مبانی نظری قانون اساسی، صفحه 66

نویسنده: شهید بهشتی

ثبت نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است