پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

زلزله آمد. ایران عزادار شد و بسیاری از هموطنان ما، برادران و خواهران و دوستان ما دچار مشکل جدی شدند. چند صد نفر جان خود را از دست دادند و عده‌ای دیگر مجروح شدند و عده‌ای عزیزان خود را از دست دادند.

زمان، زمان اتحاد ملت است برای دست‌گیری از حادثه‌دیدگان. زمان، زمان التیام‌بخشی به زخم‌هایی است که طی یک حادثه طبیعی به وجود آمده‌اند. اما عده‌ای راه ناصوابی در پیش می‌گیریم. عده‌ای در سیاست جناح رقیب خود را تخریب می‌کنند و این یکی دیگری را مقصر می‌داند و آن دیگری طرف مقابل را. مردم هم وارد این جو رسانه‌ای می‌شوند و فراموش می‌کنند دوران رقابت نیست و دوران همدلی است.

عده دیگری پیدا می‌شوند که به جای کمک، فقط نقص‌ها و کمبودهای تیم‌های کمک رسانی را می‌بینند و مدام نق می‌زنند. عده دیگری پیدا می‌شوند و فقط نقاط مثبت را می‌بینند و مطالبه‌ای برای رفع کاستی‌ها نمی‌کنند.

بعضی دیگر رسانه‌ها را متهم می‌کنند که این جو را ایجاد کرده‌اند و وظیفه خود را درست نشناخته‌اند و فقط سوگواره‌نویسی بلد هستند و شور کردن قضیه.

برخی دیگر حتی آمده‌اند همه را متهم کرده‌اند به افراط و تفریط. متهم کرده‌اند که ما ایرانی‌ها کلا همدلی بلد نیستیم و اتحاد نداریم و دنبال یقه‌گیری سیاسی هستیم و ...

حتما هم زیبایی دیده می‌شود هم زشتی؛ هم برخی حرف‌ها و رفتارها مایه امید است و برخی موجب تأسف.

یادداشت یکی از روزنامه نگاران درمورد فراموشی مأموریت رسانه‌ها را که خواندم یاد یک خاطره افتادم. تابستان ۹۱ بود که در استان آذربایجان شرقی و به طور مشخص شهر ورزقان و اهر زلزله‌ آمد. چند هفته بعد و نزدیک پاییز بود که در جلسه شورای مدیران مجتمع رسانه‌ای اطلس، مدیرعامل آن به ما مدیران جوان رسانه‌ای گفت که میزان اطلاع‌رسانی و مطالبه کمک و رساندن صدای مردم به مسئولین و همچنین حجم خدمات به افکار عمومی خوب نیست و یکی از دلایل اصلی آن را عدم درک مشکلات زلزله از نزدیک دانست. به همین دلیل همه به اتفاق هم به بازدید از مناطق زلزله زده رفتیم و با میزان خرابی زلزله و درد مردم از نزدیک آشنا شدیم.

ما فهمیدیم که خرابی پدیده زلزله آنقدر هست که نشود یک روزه یا دو روزه آن را به نقطه حداقلی رساند. فهمیدیم هر چند حجم خدمات زیاد باشد اما ممکن است از برخی مناطق غفلت شود. فهمیدیم ممکن است در برخی مناطق سرعت امداد خوب باشد اما در برخی مناطق خیر. فهمیدیم در برخی مناطق و روستاها مردم به یاری نهادهای امدادی می‌شتابند تا کارها زودتر سامان یابد اما در روستایی ممکن است سر موارد بچه‌گانه کارها را متوقف کند که بسیار مایه تعجب است! فهمیدیم حتی در هنگام زلزله باید ملاحظات جامعه انسانی را در نظر گرفت که ممکن است عده‌ای مقابل برخی کارهای ضروری مقاومت نشان دهند و اما عده‌ای دیگر از راحتی خود می‌گذرند تا آسایش دیگران را فراهم کنند و ...

بسیاری از آن جوانان، الان و ۵ سال پس از آن حادثه، مدیران رسانه‌های موثری هستند که این بار در زلزله کرمانشاه حتما عملکرد بهتری هم در اطلاع رسانی مشکلات و درد مردم داشتند و هم در بیان میزان خدمات انجام شده.

سخنم این است که گاهی اوقات می‌توان بدون حرف زدن، بدون نق زدن، بدون شعار دادن، عملی کرد که میوه و ثمر آن چند سال بعد چیده شود؛ هر چند که بقیه فکر کنند سکوت کرده‌ای و مأموریت رسانه‌ای خویش را فراموش کرده‌ای اما تو بر ساخت آینده توجه می‌کنی نه دعوای روزمره.

 

ثبت نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

نظرات (۲)

طلبه اُ منفی ۲۴ آبان ۹۶، ۰۶:۴۳
با احترام به اصحاب رسانه، از دید من به عنوان یک مخاطب صرف، رسانه در کشور ما بیماره. این بیماری هم فراتر از هنگام بحران‌هاست. البته در سال‌های اخیر بیماری جدید تلگرام‌زدگی و اینستازدگی هم اضافه شده و رسانه‌های مکتوب و برخط و حتا صدا و سیما رو بیش از پیش درگیر کرده.
به همین دلیل معتقدم در بحران‌های این‌چنین تلاش برای سکوت مفیدترین کار ممکنه!
مهدی صالح پور ۲۴ آبان ۹۶، ۱۷:۲۲
با تمام زاویه ای که با مجتمع رسانه‌ای اطلس داشتم و دارم؛ ولی واقعا این حرکت لایک داره و ریشه ای بود. دمتون و دمشون گرم.
قاسم صفایی نژاد: ۲ آذر ۹۶، ۰۰:۲۱
همه جا خوب و بد هست. خیلی چیزا هم تصویری که ازش می‌سازیم با درونش متفاوته.