پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

این یادداشت در شماره ۵۱۵۰ روزنامه جام جم (امروز) منتشر شده است.

 

دیروز تفاهم‌نامه‌ای میان «سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران» و «آموزش و پرورش» منعقد شد. بر اساس این تفاهم‌نامه که با هدف تقویت نقش‌آفرینی دانش آموزان در مدیریت فرهنگی شهر تهران امضا شد؛ سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با ایجاد تسهیلات برای بازدید گروهی دانش آموزان از موزه‌ها و خانه‌موزه‌های زیرمجموعه سازمان و فضاهای فرهنگی و اماکن تاریخی و گردشگری راه را برای آشنایی دانش آموزان با فرهنگ شهر تهران هموار خواهد کرد. سازمان دانش آموزی نیز بعد از امضای این تفاهم نامه همکاری، با ایجاد تشکل درون مدرسه‌ای «پیشتاز شهریار» و تولید محتوای آموزشی و تامین مربیان و استادان برای برگزاری دوره‌های مهارت تشکیلاتی و اجتماعی در فرهنگ‌سراها و خانه‌های فرهنگ زمینه را برای نقش آفرینی دانش‌آموزان در برنامه‌های فرهنگی شهر تهران آماده می‌کند.

در میان موضوعاتی که در این تفاهم نامه وجود دارد، به نظر می‌رسد که «باغ کتاب» نقش محوری دارد که بنا بر گفته مدیر آن در آیین امضای این تفاهم نامه، قصد دارد نگاه جدیدی را جایگزین تفکر سنتی در حوزه آموزش کند و هدف باغ کتاب را «کتابفروشی» نمی‌داند بلکه «ایجاد کردن خواننده» می‌داند. در این راستا، باغ کتاب که در حال حاضر روزانه ۲ هزار نفر بازدید گروهی دانش آموزی دارد، تلاش می‌کند با در اختیار قرار دادن ۱۴ هزار متر مربع «مرکز بازی‌های علمی»، دانش آموزان را در فضای بازی‌گونه به علم و دانش علاقه‌مند کند.

ضمن قدر دانستن این اقدامات، باید گفته شود برای اینکه ما بتوانیم سرانه مطالعه کشور را متناسب با سابقه فرهنگی کشورمان افزایش دهیم، نیاز به زنجیره‌ای از اقدامات است که شاید ایجاد یک مکان به وسعت ۳۰ هزار متر مربع در پایتخت کشور، اولویت اول نباشد.

بیش از همه چیز ما نیاز داریم که نگاه‌مان به نشر را تغییر دهیم. تا زمانی که نگاه ما به نشر از جنس یک صنعت وابسته به نفت است و معتقد باشیم برای اینکه کتاب وارد سبد مصرفی خانوار شود حتما باید یارانه به آن تعلق گیرد، بقیه زنجیره هم مطابق آن پیش خواهد رفت.

نگاه به نشر به عنوان یکی از اجزای اصلی صنایع خلاق در جهان امروزی، می‌تواند گره‌گشا باشد. اگر بخواهیم با رویکرد صنایع خلاق صنعت نشر در کشور را توسعه دهیم و زنجیره ارزش آن را ایجاد کنیم، نیاز است که بخش‌های مختلف این صنعت، متناسب با هم رشد کند. اگر دانش‌آموزان را در یک شهر به باغ کتاب می‌بریم تا نگاه جدید به علم و دانش بیابند، باید همزمان اقدامات بزرگ دیگری انجام دهیم. بازیگران مختلف این عرصه باید هر کدام نقش جدید خود را بشناسند و با هم‌افزایی با سایر بازیگران، به توسعه زیست‌بوم کمک کنند تا از این توسعه خود نیز منتفع شوند.

دولت باید در عمل، نه در شعار، به کاهش تصدی‌گری خود و مردمی کردن این صنعت که خواسته انقلاب اسلامی نیز هست، پایبند باشد. دولت باید با تنظیم لوایح و قوانینی به صورت شفاف تصمیم خود را در رابطه با عضویت در کنوانسیون برن (کپی رایت)، مردمی کردن ممیزی کتاب و همچنین شفافیت یارانه‌های کاغذ و خرید کتاب اعلام کند. تصمیم هر چه باشد، اعلام آن بهتر از ابهام و تردید هر روزه آن است. دولت باید برنامه عملیاتی برای نهاد کتابخانه‌های عمومی آماده نماید تا در هر شهری بتوان امکاناتی شبیه پارک علمی باغ کتاب را برای دانش آموزان ایجاد کرد. همچنین دولت و حاکمیت باید بتوانند با اجرایی کردن قانون حمایت از مولفان در سطح ملی، از کپی‌های غیرقانونی کتب در فضای مجازی جلوگیری کند. این اقدام بزرگترین کاری است که دولت برای حمایت از کتاب الکترونیک -که در آینده رشد قابل توجهی خواهد داشت- می‌تواند انجام دهد.

بخش خصوصی و بازار باید بداند اگر بازگشت سرمایه در این صنعت، کمی زمان‌بر است اما سود حاصل از آن می‌تواند مانند کشورهایی که رونق بازار نشر را تجربه می‌کنند، قابل توجه باشد. بخش خصوصی باید بداند که نگاه سنتی چند دهه قبل را باید فراموش کند و به بازار نشر به عنوان یک صنعت خلاق نگاه کند. بازاری که در آن کتاب الکترونیک سهم قابل توجهی دارد و همچنین ارتباط آن با سایر صنایع خلاق مانند سینما، بازی ویدئویی و اسباب بازی جدی است.

در این میان توجه به خواست و سلیقه مردم باید در دستور کار ناشران قرار گیرد. استثناهایی که در بازار کتاب کشور پرفروش شده است، نشان داده که اگر کتاب خوبی نوشته شود و خوب بازاریابی شود، مردم به آن اقبال نشان خواهند داد. یادمان نرود که این استثناها در حالی رخ داده است که بسیاری از شهرهای کشور دارای کتابفروشی در سطح متوسط هم نیستند. ناشران باید به توسعه زیست‌بوم این صنعت بیاندیشند تا خود نیز از آن منتفع شوند. ادغام بسیاری از ناشران خرد در کشور، می‌تواند از سوی خود ناشران صورت گیرد. کشوری با جمعیت ۸۰ میلیون نفری به ۱۴ هزار ناشر نیاز ندارد در حالی که بسیاری از آنان فعالیت جدی انتشاراتی ندارند. وجود این ناشران با کتاب‌های سطح پایین که اغلب تیراژ بسیار پایینی هم دارند، نه سودی به حال آنان دارد – به جز پر کردن رزومه-  و نه به حال کشور. اما ادغام آنان و تجمیع ظرفیت‌ها و توان آنان می‌تواند مثمرثمر باشد.

قشر فرهیخته‌تر مردم نیز باید بدانند که در دنیای رسانه‌های نوین، همین مردم هستند که باید نقش رسانه را در این عرصه بازی کنند. معرفی کتب خوب، هدیه دادن کتاب در مناسبت‌های مختلف، کتابخوانی در منزل جهت ایجاد عادت کتابخوانی در کودکان، اضافه کردن کتاب به سبد مصرفی خانوار می‌تواند ساده‌ترین اقدامات باشد.

کار سختی نیست. پژوهش‌ها اثبات کرده‌اند افرادی که ۹ کتاب غیردرسی را پشت سر هم می‌خوانند، دیگر نمی‌توانند لذت کتابخوانی را ترک کنند و به آن اعتیاد پیدا می‌کنند. بیایید آن را تجربه کنیم، تا در آینده نزدیک شاهد باشیم که وقتی از دانش آموزان می‌پرسیم «در آینده چه شغلی می‌خواهی داشته باشی؟» با افتخار بگویند «نویسندگی». بدانیم برای رونق صنایع خلاق، راهی به جز در اختیار داشتن تولید کنندگان حرفه‌ای محتوا نداریم.

 

ثبت نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.

نظرات (۵)

مرتضا دِ ۲۱ تیر ۹۷، ۱۵:۱۵

پژوهش‌ها اثبات کرده‌اند افرادی که ۹ کتاب غیردرسی را پشت سر هم می‌خوانند، دیگر نمی‌توانند لذت کتابخوانی را ترک کنند و به آن اعتیاد پیدا می‌کنند. بیایید آن را تجربه کنیم


آقا لینک بده فیشش کنیم.

قاسم صفایی نژاد: ۲۱ تیر ۹۷، ۱۵:۲۱
الان یادم نیست کجا خوندمش ولی در فیش‌های رساله دکتری‌ام هست. دیگه تا شهریور باید دفاع کنم ان شالله. فیش‌ها رو مرتب کردم و این مطلب رو پیدا کردم، براتون میفرستم.
مرتضا دِ ۲۱ تیر ۹۷، ۱۵:۲۳
خداوند خیر دهات
به اسم خودت منتشرش میکنیم :)
قاسم صفایی نژاد: ۲۱ تیر ۹۷، ۱۵:۳۲
اگه درست خاطرم مونده باشه، منبع انگلیسی بود. باید به اون لینک بدید. من نهایتا مترجم بود.
خواهش می‌کنم
فاطمه ... ۲۲ تیر ۹۷، ۰۰:۱۴
کلا یه طرح هایی میدن که بیشتر نمایانگر گیجیشون هست!
قاسم صفایی نژاد: ۲۳ تیر ۹۷، ۰۹:۰۲
ما هم وقتی نقد می‌کنیم باید در کنار معایب طرح‌ها، راهکار هم بدیم که موثر واقع بشه. 
عین الف ۲۲ تیر ۹۷، ۰۲:۲۴
سلام علیکم
سپاس بابت بررسی خوبی که روی جنبه‌های مختلف داشتید.
من با افتخار می‌گفتم و می‌نوشتم: «نویسندگی». نشد.
قاسم صفایی نژاد: ۲۳ تیر ۹۷، ۰۹:۰۳
سلام. چه جالب. دیر نشده. تلاشتون رو بکنید.
لطفا در این چالش شرکت کنید:
http://safaeinejad.ir/1397/04/12

سوره کوثر ۲۵ تیر ۹۷، ۱۳:۵۶
سلام برادرم
الان نویسندگی رو تبدیل کردند به یک دست آویز برای لحظات کور زندگی که فقط محتوای یاس و بوی ناامیدی ازش تراوش میشه. همون بهتر که با این رویکرد، استقبالی آنچنان هم ازش صورت نگیره. پیش فرض من اینه که ابتدا باید محتوای غنی رو در اختیار دانش آموز گذاشت و سوالات اساسی و بنیادین اش از دین و ساختار زندگی دینی مطلوب رو به بهترین شکل پاسخ داد و خوراک فکری لازم برای علایقش رو فراهم آورد، بعد به عنوان یک تخصص، پاش رو به عرصه نویسندگی باز کرد.
قاسم صفایی نژاد: ۲۹ تیر ۹۷، ۱۹:۳۷
سلام. سپاس از پاسخ شما. 
بله متاسفانه محتوای مفید کمتر تولید می‌شود اما حتما هست. ضمن اینکه همان کم هم خوب معرفی نمی‌شود.
توجه داشته باشید که دو دهه پیش رهبری فرمودند، ما بیش از نیاز به انفجار تولید محتوا، نیاز به افزایش جدی تولیدکننده محتوا داریم. این امر از کجا می‌تواند شروع شود؟
حتما توجه دارید که در مورد آموزش مفاهیم دینی هم اگر تحمیلی صورت بگیره، نه تنها خلاقیتی نخواهد ماند، بلکه دینی هم نخواهد ماند.
اصول دین تحقیقی است نه تقلیدی یا تزریقی! باید آزادی انتخاب باشد و در میان زندگی یک نوجوان شیوه خود برای زندگی را انتخاب کند.
اسلام به انسان آنقدر ارج نهاده که او را در همان آغاز نوجوانی شایسته انتخاب دین می‌داند و عقل او را در این حد مکفی. دیگر نویسندگی که مسئله‌ای ندارد.
پیشنهاد می‌کنم کتاب «نقش آزادی در تربیت کودکان» اثر شهید بهشتی رو مطالعه بفرمایید.