صبر استراتژیک یا انتقام سخت؟!
سیدحسن نصرالله هم توسط بزرگترین دشمنان عقلانیت ترور شد و به مزد مجاهدت خود که شهادت است، رسید.
برخی از دوستان انقلابی از شهادت حاج قاسم، مطالبه انتقام سخت دارند و ملموس بودن و تواز آن را خواهانند؛ مطالبهای که بعد از حمله به کنسولگری ایران در سوریه، و به ویژه پس از شهادت اسماعیل هنیه قوت گرفت و از شب گذشته که احتمال شهادت سیدحسن نصرالله مطرح شد، اوج گرفت.
آیا زمان انتقام سخت فرارسیده یا باید به صبر استراتژیک ادامه داد؟
چیزی که مشخص است، ایران بیکار ننشسته. شهادت مستشاران نظامی ایران در سوریه، در لبنان و در عراق نشان میدهد که ایران در بالاترین سطح در حال کمک به جبهه مقاومت است اما آیا باید شبیه وحشیگری بیسابقه اسراییل، با آن مقابله کرد؟ یا باید وارد حمله مستقیم نظامی شد؟
به نظرم همانقدر که دشمنشناسی مهم است، امامشناسی هم اهمیت دارد. باید سراسر وجود انسان علیه دشمن خدا تجهیز شود اما دستور از امام گرفته میشود. پیامبر فرموده بودند: «حسن و حسین امامند، چه بنشینند و چه قیام کنند.»
مراقب باشیم که خشممان نسبت به دشمن، ما را وارد جرگه عدم تبعیت از امام نکند که «حکم آنچه تو فرمایی...» وظیفه ما بالا بردن ایمان، تخصص و ظرفیت خودمان برای استفاده جبهه مستضعفین علیه جنایتکاران عالم است تا دست امام برای اقداماتی که تصمیم میگیرند، باز باشد.
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
خونخواهی و انتقام، فرمان روی زمین مانده امام جامعه است.
امام جامعه در پیام شهادت شهید هنیه گفتند باید مجازات پیشمان کننده بشودند، آیا مجازات پشیمان کننده رخ داد؟
این مطالبه و فرمانی بود که امام جامعه داد، ولی چرا اجرا نشد که الان دشمن تا این حد جلو آمده است؟ چرا مجازات پشیمان کننده رخ نداد؟
وقتی اتفاقی و عکسالعملی نشان ندادیم، دشمن جرئت کرد جلوتر بیاید، و اگر باز هم عکسالعملی نشان ندهیم، جلوتر هم میآید؛ چرا که برای دشمن جنگ، جنگ وجودی و حیاتی است، لذا خط قرمز نمیشناسد.
اما به این فکر کنیم، چرا مجازات پشیمان کننده روی زمین ماند؟ که الان عقوبت آن از دست دادن شهید نصرالله و حلقه اول و بخشی از حلقه دوم اطراف ایشان است؟
چقدر آماده هزینه دادن هستیم؟ هزینه دادن یعنی امروز اگر زدیم، منتظر باشیم فردا او پاسخ دهد.