جزییات بیشتر از مسابقه داستان نویسی «خودنویس»
مصاحبه با روزنامه جام جم در مورد مسابقه داستان نویسی خودنویس
وضعیت کتاب را در این شرایط اقتصادی چگونه ارزیابی میکنید؟
اوضاع اقتصادی کشور باعث شده است که قدرت خرید مردم پایین بیاید و برخی از کالاها از سبد مصرفی خانوارها حذف شود یا کمتر شود. همه میدانیم که در چنین روزهایی، کتاب از جمله کالاهایی است که اگر کتب درسی و آموزشی و کمک آموزشی را محاسبه نکنیم، سهم آن در سبد عموم مردم کاهش پیدا میکند.
از سوی دیگر میدانیم با توجه به رژیم ناقص مصرف رسانهای در کشور که بیشتر از رسانههای سطحی و محتوای کمعمق و کوتاه استفاده میشود، خطر دیگری نیز کشور را تهدید میکند: خطر سطحی شدن تفکر مردم که باعث میشود مردم با یک جریانسازی خبری، رفتارهای غیرعادی نشان دهند. در دنیا برای غلبه بر این خطر، به تصحیح رژیم مصرف رسانهای با استفاده از رسانههای عمیقی مانند کتاب و سینما میپردازند. متاسفانه استفاده از این دو رسانه در کشور ما با وضعیت مطلوب فاصله دارد و ما ناگزیریم علیرغم مشکلات اقتصادی که بر آن واقف هستیم، چارهای برای آن بیندیشیم.
بر اساس چه نیازی مسابقه «خودنویس» را طراحی کردید؟
نشر جام جم در دوره جدید خود، با استفاده از مشورت بسیاری از نخبگان این حوزه، گامهایی را طراحی کرده است که همه در کنار هم بتوانیم بر این مشکلات غلبه کنیم. یکی از گامها تغییر عادت مطالعه مردم بخصوص نوجوانان و جوانان به سمت کتاب الکترونیک است. به عنوان یک شاهد مثال ساده، کتاب الکترونیک به دلیل اینکه تحت تأثیر قیمت کاغذ و نحوه واردات آن نیست، میتواند قیمت قبلی خود را حفظ کند و تا حدودی مانع از کاهش سرانه مطالعه کتاب شود.
یکی دیگر از این گامها مشارکت جدی مردم در تولید کتاب و معرفی کتاب به یکدیگر است. ما معتقدیم با استفاده از ظرفیتهای رسانه ملی و فضای مجازی، میتوان استعدادهای کشور در حوزه نویسندگی را یافت و به آنان کمک کرد که مسیر پیشرفت را سریعتر بپیمایند. ما باور داریم که یکی از دلایل سرانه پایین مطالعه کتاب در کشور، عدم توجه برخی از ناشران به نیازهای محتوایی مردم است. در تعامل با مردم، میتوان نیازهای مردم را بهتر شناخت و به مردم کمک کرد تا بتوانند در تولید و معرفی کتاب به یکدیگر سهیم باشند.
مسابقه «خودنویس» که اولین مسابقه طراحی شده نشر جام جم است، طوری طراحی شده است که ضمن جذابیت بخشهای مختلف در اجرای مسابقه، آزمایشی باشد برای مسابقات بزرگتر و فراگیرتر در آیندهای نزدیک. ما معتقدیم این مسابقه کمک میکند تا مردم بخصوص نوجوانان و جوانان ما این اعتماد به نفس را پیدا کنند که میتوانند ایدههای خود را تبدیل به کتابهای پرفروش کنند.
پست فطرت میانهرو!
تناردیه در همه کار و حتی در مکر و حیله، تعادل را نگاه میداشت. در پست فطرتی میانهرو بود؛ که چنین پست فطرتانی خطرناکترند؛ زیرا پستی نهادشان با تزویر و ریا درآمیخته است.
بینوایان، صفحه ۷۰۹
نویسنده: ویکتور هوگو
فروش ۷۵۰ هزار نسخه از یک کتاب در یک روز!
هر دو از یک دست برنمیآید
جنگ زیباییهای هراسآوری دارد که در این باره چیزهایی گفتهایم. اما جنگ زشتیهایی نیز دارد که از همه پلیدتر و نفرتانگیزتر به یغما بردن آسیای مردگان است پس از پیروزی؛ یعنی به هنگامی که نخستین سپیده سحری پس از پایان جنگ بر اجساد بیجان و بیدفاع میتابد.
چه کسانی مردگان را غارت میکنند؟ چه کسانی پیروزی را با پلیدی میآلایند؟ این دزدان چه کسانی هستند که پس از پیروزی به رزمگان هجوم میآورند؟ بعضی از دانایان و از جمله ولتر معتقدند غارتگران همان فاتحانی هستند که به افتخار دست یافتهاند؛ و میگویند که غارتگری کار پیروزمندان است و دیگران در این میان کارهای نیستند. بر اساس این نظریه، همان کسانی که در جنگ فاتح شدهاند، و صحیح و سالم ماندهاند، به جان کسانی میافتند که بیجان و بیدفاع بر خاک افتادهاند، و آنها را لخت میکنند. این فاتحان، قهرمانان روزند و خفاشان شب؛ و خود را مجاز میدانند که از جسدی که خود بر خاکش انداختهاند دزدی کنند. اما ما با این نظریه موافق نیستیم؛ به کف آوردن تاج افتخار و در آوردن کفش از پای مردگان، هر دو از یک دست برنمیآید.
بینوایان، صفحه ۶۴۵
اثر: ویکتور هوگو
دو از ده
دو سال از دهه چهارم زندگیام تمام شد؛ دههای که برای خودم به صورت ویژه تعریف کردهام تا خیلی کارهای مهمی در آن انجام دهم. انگار همین چند هفته پیش بود که برچسب دهه چهارم زندگی را در این وبلاگ ایجاد کردم اما دو سال گذشته است!
امروز تولد ۳۲ سالگیام است. ۳۲ سال پیش در شب ششم محرم به دنیا آمدم و نامم قاسم شد. پس از ۳۲ سال باز به ماه محرم رسیدهام اما این بار اوضاع متفاوت است. این بار مجموعهای از اعمال و رفتار و اعتقادات دارم که نمیتوانم مانند قاسم بن الحسن علیه السلام مطمئن بگویم مرگ در راه خدا برایم از عسل شیرینتر است.
یک سالی که گذشت سال خوبی بود نسبت به سال اولی که از این دهه گذشت. بدیهای کمتری داشتم و مراقبت بیشتری؛ اما حتما مطلوب نبود. شاید در پایان سال دوم از دهه چهارم بتوانم نمره دو از ده را به خودم بدهم.
جهان و شرایط محیطی پیچیده است و نفس پیچیدهتر. مسئولیتها روز به روز سنگینتر میشود و عقبماندگیها بیشتر... قو علی خدمتک جوارحی.
قالب جدید وبلاگ
چند وقتی بود که قصد داشتم قالب وبلاگم رو عوض کنم اما متاسفانه کدنویسی پیدا نمیکردم که این کار رو برام انجام بده. یه پست موقت چند وقت پیش گذاشتم و دوستان، نفرات مختلفی رو معرفی کردند و خلاصه اینکه بلاگتمز کار کدنویسی قالب جدید رو به خوبی و با سرعت خوب انجام داد.
در قالب جدید چند تا بخش مختلف وجود داره. بالاتر از همه، آخرین پست وبلاگ نمایش داده میشه. ذیل اون بخش نقل قول وبلاگ هست که در این قسمت، فرازهایی از کتابهایی که در حال مطالعه اون هستم رو معمولا منتشر میکنم.
پایینتر از اون هم آخرین کتابهایی که خوندم و در گودریدز منتشر شده به همراه شرح و نمره رو نمایش میدم. لینکدین ستون بعدی این ردیف هست که در اون آخرین پستی که در لینکدین منتشر کردم که بیشتر محتوای تخصصی هست رو قرار دادم. البته این بخش یه ایرادی داره که برای شما به صورت ستاره دار میاد اما داخل پست چیزی نمایش داده نمیشه و شما فقط در صفحه اول وبلاگ میتونید پست رو ببینید و با کلیک روی اون میتونید به لینکدین من برید. شاید این بخش رو تغییر بدم و همون ویجت استاندارد لینکدین رو قرار بدم.
در ستون کنار هم به جز لینک صفحات رسانههای اجتماعی من، طبقه بندی موضوعی پستها قرار داره که جمع و جورتر از قبل شده و با کلیک روی علامت مثبت هر قسمت میتونید زیرمنوی اون رو ببینید. بخش بایگانی وبلاگ هم که بیش از ۱۳۰ ماه رو شامل میشد، به صورت سال نمایش داده میشه و با کلیک روی هر سال میتونید ماههای مرتبط با اون سال رو ببینید و بهش مراجعه کنید.
نمایش وبلاگ در موبایل هم به دلیل قابلیت واکنشگرا (ریسپانسیو) بهتر شده و راحتتر میتونید بخونید.
حتما نظرات شما میتونه در تکمیل این قالب کمک کنه. پس منتظر نظرات شما هستم.
چالش: چرا وبلاگ؟
چالش جدید رو رادیوبلاگیها طراحی کرده. باید در کمتر از صد کلمه بگیم چرا وبلاگ؟
به نظرم وبلاگ در رسانههای اجتماعی، حکم کتاب را دارد در رسانههای جمعی. شاید روزنامه، رادیو و تلویزیون توانستند میزان زمانی که مردم به مطالعه کتاب میپردازند را کاهش دهند اما حتما عمق اثر کتاب را نتوانستند از بین ببرند.
وبلاگها به دلیل قابل جستجو بودن، قابل بایگانی کردن، دارا بودن لینک ثابت فراگیر، قابلیت جستجو و ... در دسترستر و ماندگارتر هستند. بگذاریم از اینکه سایر رسانههای اجتماعی دوره چند سالهای دارند که موقت است. روزی فیس بوک، روزی تلگرام و روزی دیگر... وبلاگها بیشتر از سایر رسانههای اجتماعی نمایانگر شخصیت صاحب وبلاگ هستند و بلاگرها برای تولید محتوای وبلاگ خود فکر و وقت بیشتری میگذارند. نشانه آن هم اینکه بلاگرها در سایر رسانههای اجتماعی مطالب بیشتری تولید میکنند اما محتواهای عمیقتر و ماندگارتر خود را در وبلاگشان منتشر میکنند.
چالشهای حرکت به سمت کتاب دیجیتال کدامند؟
هفته گذشته در یک نشست تخصصی با موضوع آینده کتاب شرکت کردم. در این لینک میتوانید سخن اینجانب و دوست گرانقدرم جناب آقای هادی البرزی را بخوانید. هر چند که به نظرم حرفها و پرسش و پاسخهایی که حدود ۲ ساعت طول کشید خیلی بیشتر و بهتر از این محتوایی است که در لینک عرضه شده است. شاید فایل صوتی مباحث ارائه شده میتوانست یاریگر باشد.
در هر صورت خوشحال میشوم نظرتان را بدانم.
چالش وبلاگی: ۴۵۰ درجه فارنهایت
چالش جدید بلاگستان رو نئو تد راه انداخته. خلاصه چالش کتابهایی هست که اعم از زمینه موضوعی و قالب، روی ما اثر گذاشته.
حتما کتابهای مختلفی که میخونیم اثرگذار هستند روی ما، حالا کمتر و بیشتر و مثبت و منفی داره اما اینطور نیست که کتاب هیچ اثری نذاره. اما اون کتابهایی که بیشتر اثر گذاشته رو اینجا باید معرفی کنیم:
کتابی که نوجوانی و اوایل جوانی باهاش دمخور بودم، نهج البلاغه بود. هر روز چند صفحه از کتاب رو میخوندم و نکات مهمش رو یادداشت برمیداشتم که بعدا برای رجوع کردن بهش راحتتر باشم. بعضا برداشت خودم هم از اون جملات مینوشتم. این کتاب باعث شد که توحید و عدالت مفاهیم پررنگی در زندگیام بشن.
کتابی که شاید بیش از همه کتابهای دیگه روم اثر گذاشت و اگه بیشتر بهش توجه کنم حتی مسیر زندگیام رو اصلاح کنه کتاب «آداب نماز» امام خمینی بود و هست. میگم هست چون اثرات این کتاب به نظرم تموم نشدنیه. البته کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل و کتاب چهل حدیث که جفتش از امام خمینی هست هم کتابهای بسیار خوب و اثرگذاری هستند به ویژه در حوزه اخلاق اما آداب نماز یه جور دیگهای ریشه رو اصلاح میکنه.
کتاب بایدها و نبایدها اثر شهید بهشتی هم کتاب بعدی هست که موقع تموم شدنش همش حسرت میخوردم و میگفتم ای کاش ادامه داشت. به جز اینکه ازش معروف و منکر و شیوههای شناخت اونا رو یاد میگیری، میشه از این کتاب شیوه طرح کردن مباحث در هر موضوعی هم یاد گرفت. شهید بهشتی به خوبی روشی شبیه مباحثه رو در مطالبش پیش میبره و باعث شد که من بتونم در مطرح کردن محتواها تغییر روش بدم.
کتاب بعدی کتاب بادبادک باز اثر خالد حسینی است که باعث شد نظر من راجع به رمان عوض بشه و با اینکه قبلا داستان و رمان خونده بودم اما از این کتاب به بعد، رمان جایگاه بهتری در ذهن من پیدا کرد و با علاقه دنبال رمان رفتم.
دعوت میکنم از: بانوچه، اتاقی برای دو نفر، معنابخشیهای من