تصمیم گرفتم که یه قسمت معرفی کتاب هم به بخشهای وبلاگ اضافه کنم. از دوستان عزیز خواهش میکنم که اگه در زمینه فرهنگی و به خصوص فرهنگ ایران کتاب قشنگی مطالعه کردند به من خبر بدن که من بتونم معرفیاش کنم. شاید اینطوری یه کم سعی کرده باشم نظرات دوستان خوبم رو در وبلاگم دخیل کنم (البته تا جایی که بتونم)
کتابی که به تازگی مطالعه کردم در مورد نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی ایرانه. نویسنده این کتاب اقای محمد حسین طباطبایی و از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی است . البته در ابتدای این کتاب تاریخچه فراماسونرها و نفوذ اونها در کشورهای خاورمیانه هم توضیح داده شده اما واقعا بخش نفوذ انها در ایران خوندنیه. بهتون پیشنهاد میکنم این کتاب رو بخونید تا یه کم بفهمیم که اونا چطور روی آموزش پرورش و دانشگاههای ما، به خصوص دانشگاه تهران و شیراز تاثیرگذار بودند و ...
چهارشنبه وقتی میومدم تهران، اتوبوس موقع نماز ظهر یه استراحتگاه نگه داشت. وقتی برای نماز ظهر رفتم نمازخونهی مجتمع مهتاب، یه روحانی نظر منو جلب کرد. نمیدونم این روحانی کی بود و از کجا بود اما وقتی جامهری این نمازخونه رو دید، براش جالب بود و رفت جلوتر تا شماره شرکت سازنده رو بنویسه و شاید برای مسجدی که خودش امام جماعت اونجا بوده سفارش بده. یه جورایی حس کردم که میخواد خیلی متفاوت از بقیه باشه و یه جورایی از این کارش برداشت کردم که … نمیدونم شاید من اشتباه میکردم اما منو به این فکر فرو برد که: میگن روحانیون لباس پیامبر رو میپوشن و این لباس خیلی مقدسه. اما هیچ کس فکر نمیکنه که چرا پیامبر این لباس رو میپوشید!
در اکثر روایات اسلامی اومده که اگه کسی میومد توو مدینه پیامبر رو در نگاه اول نمیتونست تشخیص بده از بین جمعیت! پس یا پیامبر همچین لباسی نمیپوشیده یا اینکه پیامبر این لباس رو میپوشیده که شبیه بقیه مردم زمان خودش بشه! هر چی فکر کردم که دلیل اینکه الان روحانیون ما این لباسها رو میپوشن چیه، به جوابی نرسیدم ! شاید میخوان بگن ما با بقیه فرق داریم، شاید هم میخوان آغوش باز خودشون رو نسبت به سوالات شرعی مردم به مردم نشون بدند!
اما هیچ وقت انسانهای عدالتخواه از تبعیض خوششون نمیومد و … نمیدونم اما یاد اون داستان افتادم که بهلول غذاهایی که بهش میدادن رو میداد به لباساش بخورن. امیدوارم توجه به نکات کوچک باعث بشه که کارهای بزرگی انجام دهیم …
——————————————————————————————————
پی نوشت ( ۸۷/۱۱/۱۷):
امسال که رفته بودم حج، تازه پی بردم که چقدر لباس متفاوت پوشیدن در امور دینی هم خوبه. جایی که در به در دنبال کسی میگشتیم که بتونه به شبهاتمون پاسخ بده.
ضمنا یکی از دوستان هم جوابی مطرح کردند در مقابل این سوال من:
گفتند که پوشش پیامبر به همین شکل بوده، ممکنه جنس لباس یا طرحش عوض شده باشه ولی پوشش به این صورت بوده. نکته دوم اینکه تا چند دهه پیش این لباس هم متفاوت با لباس مردم عادی نبوده، اما وقتی که تهاجم فرهنگی غرب (فکر کنم گفت در زمان قاجاریه) شروع شد و مردم لباسهاشون رو تغییر دادند، روحانیون لباسهایی که داشتند رو عوض نکردند تا به نوعی این مطلب رو رسونده باشند که تهاجم فرهنگی غرب روی اونها تاثیر نداره.
از خرابه می گذشتم منزلم آمد به یاد دست و پا گم کرده ای دیدم دلم آمد به یاد
خیلی جالبه، وقتی به این حدیث امام علی (ع) فکر کردم که هر جا کوهی از ثروت انباشه شده باشد گودالی از فقر کنده شده است؛ فکر کردم این فقط برا پول و سکه نیست. میتونه خیلی جاهای دیگه هم استفاده بشه. مثلا تو همین شهر یه آدمهایی پیدا میشن که مثل یه کوهی از اخلاق حسنه هستند و یه سری آدم که کاش لااقل مثل اون سنگی بودند که:
تکلیف بشر خدمت خلق است ورنه سنگ سر ره هم به کسی کار ندارد
نمیدونم، بعضی موقعها فکر میکنم که همون جور که وقتی راجع به پول حرف میزنیم فقیر بودن بقیه رو میتونیم به رفتار ثروتمندان ربط بدیم، اینجا هم میشه فقر اخلاقی رو به ثروتمندان اخلاقی ربط داد، چون اونا کم تلاش میکنن برا دستگیری از بقیه افراد. یا اگر تلاش میکنن بلد نیستن چگونه تلاش موثر داشته باشن!
توجیههای بسیاری میارن مثل اینکه من فعلا بهشون کمک نمیکنم که خودم رو ارتقا بدم و بعد یه دفعه دست همه رو بگیرم یا اینکه تقصیر خودشونه که اینطوری هستن! یا اینکه درست بشو نیستن! اما مگر قلب ما برای بشریت نمیتپد؟ یا اصلا مگر برای ایران نمیتپد؟
پس بیایید یک جهاد فرهنگی رو شروع کنیم، از همین فردا دست بقیه رو بگیرید، منم سعی میکنم خودمو از چاه بکشم بیرون به شرط اینکه دست منم بگیرید!
راستی امروز یکی از اساتید این جهاد فرهنگی رو شروع کرد و سه پند داد : 1- علم بیاموزید. 2- علم خود را به دیگران هم یاد بدهید. 3 – به آن عمل کنید.