۵ مطلب در خرداد ۱۳۸۸ ثبت شده است
امان از بزدلان که بیشه را از شیر خالی دیدهاند!
دیشب وقتی شبنشینی (بخوانید مناظره) میرحسین و کروبی را دیدم خیلی تأسف خوردم. تأسف خوردم از اینکه یک نفر دیگران را متهم به بیادبی و بیاخلاقی میکند ولی خودش به حرف خودش عمل نمیکند. تأسف خوردم از اینکه یک نفر میگوید :«اجازه ندارید بدون حکم قوه قضاییه، کسی را متهم کنید» اما خودش رئیسجمهور فعلی کشور را با این جمله متهم میکند که: « با بالا و پایین بردن تعرفههای موبایل، پولی بدست آورد که در تبلیغات از آن استفاده کند».
تأسف خوردم از اینکه یک نفر 3ماه بدون حضور دیگری به تهمت علیه او پرداخت و بعد نقش معلم اخلاق را در مناظره بازی کرد و گفت در غیاب دیگران نباید آنها را مورد اتهام قرار داد؛ ولی باز هم روند 3 ماه گذشته خود را تکرار کرد و چند شب بعد، خود در شبنشینی با کروبی علیه نفر غایب صحبت کرد و اتهام زد.
تأسف خوردم از اینکه یک نفر در جمله «نمودار ضریب جینی توسط بانک مرکزی» روی کلمه بانک مرکزی مستطیل صورتی میکشد و آن را دروغ معرفی میکند و به آمار کارشناسانی که خود به آنها لقب کارشناس داده، صحه میگذارد. جالب است که او آمار دیگران را دروغ میداند.
... و تأسف خوردم از اینکه او امام خمینی(ره) را هزینه میکند و میگوید میخواهد راه امام(ره) را ادامه دهد.
فیلم مستند میرحسین و حامیان سبزپوش
وقتی امشب فیلم مستند جناب آقای میرحسین موسوی را می دیدم، بیشتر از اینکه میرحسین را بشناسم، دوباره به هنر کارگردانی مجید مجیدی پی بردم. یک کارگردانی فوق العاده با موسیقی متن زیبا و فضایی متناسب با فرهنگ ایران اسلامی(البته فضای هنری فیلم).
اما جوابی برای هیچکدام از سوالات خود نیافتم.
تعریف میرحسین را از پدرم شنیده بودم، همین! به خاطر همین پیش زمینه خوبی تا چند ماه قبل نسبت به میرحسین داشتم. چند ماه قبل به عنوان یک شیعه ایرانی، سوالاتی از میرحسین داشتم: مثلا چرا با وجود حضور در هیئت امنای دانشگاه آزاد، هیچ واکنشی نسبت به تخلفات مدیر دائم العمر دانشگاه آزاد نشان نمیدهد؟ یا چرا در 20 سال گذشته، هیچ وقت در رسانه های عمومی نسبت به انحرافات از انقلاب صحبت نکرد و به قول خودش احساس خطر نکرد؟
سوالاتی در این چند ماه به سوالات بالا اضافه شد:
سوالاتی در این چند ماه به سوالات بالا اضافه شد:
*چرا با وجود صدور بیانیه انتخاباتی بسیار زیبا -مبنی بر رعایت اخلاق انتخاباتی و پرهیز از هزینه های هنگفت تبلیغات- خود به توصیه های خود عمل نکرد و از روز بعد شروع به تهمت و توهین به دولت منتخب مردم کرد؟
*چرا از حمایت حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که مطرود مراجع تقلید هستند، استقبال کرد؟ و در همین حین به دیدار مراجع رفت؟
*چرا موضع گیری خاصی از او ندیدیم و خواست همه طیف ها را دور خود جمع کند و به دولت بتازد؟ هم گفت بسیجی ام و هم با کسانی نشست و برخاست کرد که سالها میگفتند بسیجی چماقدار است؟
*چرا سادات بودن خود را بازیچه یک عده انسان سودجو قرار داد و ...؟
یک نکته جدید از میرحسین در فیلم مستندش دیدم. گفت مگر چند خائن در مملکت داریم؟ تعدادشان به انگشتان دو دست هم نمیرسد!!!
سوالات جدیدی برایم به وجود آمد:
*آیا کسانی که با وجود دادن امتیازات فراوان (بخوانید اعتمادسازی)، باعث شدند کشور عزیزمان ایران، محور شرارت نام بگیرد فقط 10نفر بودند؟
*آیا 114 نماینده متحصن مجلس ششم کمتر از انگشتان دو دست هستند؟
*آیا 26 استاندار که به مقام معظم رهبری گفتند انتخابات را برگزار نمیکنیم کمتر از 10 نفر هستند؟
*آیا 26 استاندار که به مقام معظم رهبری گفتند انتخابات را برگزار نمیکنیم کمتر از 10 نفر هستند؟
* فضای 4 سال پیش را به خاطر بیاورید. آیا تلقی مردم از اینکه به بیت المال دست اندازی می شود اشتباه بود و اگر درست بود، کمتر از 10 نفر به بیت المال دست اندازی میکردند؟
*باز هم فضای 4 سال پیش را به خاطر بیاورید. آیا کسانی که باعث شده بودند ملت بزرگ ایران، عزت نفس و اعتماد به نفس و خود باوری نداشته باشد، کمتر از 10 نفر بودند؟
ممنون می شوم کسی پاسخ سوالهای من را بدون توهین به دولت بدهد.
گوشهای از دفتر خاطرات...
چهارشنبه 87/5/16
ساعت 40دقیقه بامداد به وقت مدینه
تازه 10 دقیقه هست رسیدیم مدینه و هتل قصر الخیام...
مادر...
فکر می کردم وقتی می رسم مدینه، بوی ارباب و کرامت ارباب میاد ولی بوی مادر و عزت مادر بیش از همه مهربانی ها و زیبایی ها به مشام می رسه.
مادر...
از پنجره اتاقمون بقیع مشخصه و غربت خاص اون در مقابل شکوه مسجدالنبی. یک چراغ در قبرستان روشن نیست و حتی نور مسجد النبی هم به بقیع راه نداره.
مادرم کجاست؟ بقیع یا مسجدالنبی یا خانه عقیل؟ کاملا حس میکنی مادرت را گم کرده ای... مثل بچه هایی که دست مادرشان را رها کرده اند و گریه می کنند!! همین حس را داری. مثل اینکه حرف مادر را گوش نکرده ایم!! و شاید هم نه... مهربانی مادر آرومت میکنه
گر گناهی هم نمایم، دست من خواهد گرفت من نخواهم شد ذلیل و عزتم زهرایی است
تا 20دقیقه دیگه باید جلوی هتل باشیم که بریم حرم...
اولین نگاه من به قبرستان بقیع! البته اینجا از قبر چهار امام فاصله داره
هر قدم در نظر یار حسابی دارد
جز به کوی تو ندیدیم که آهی گیرند به سرشکی ز گدا, بار گناهی گیرند
عمل کوچک ما را به بزرگی بخرند دانه ی اشک مرا فوج سپاهی گیرند
هر قدم در نظر یار حسابی دارد کِی تلاش دل ما را به تباهی گیرند؟
جز سر کوی تو ای رحمت بی حد و حساب عاشقان تو محال است پناهی گیرند
حالت چهره بیان می کند اسرار درون کِی دگر از دل بیمار، گواهی گیرند؟
ای خوش آنان که در این خدمت خود دائمیاند عاقبت از در ِ تو منصب شاهی گیرند
دارم امید که از مرحمت حضرت دوست دست این خاک نشین را به نگاهی گیرند