پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۳ مطلب در فروردين ۱۳۸۹ ثبت شده است

یادداشت

جام عسل ببین...

امشب که به دور از خیلی هیاهوها چند دقیقه‌ای زیر بارون رحمتت قدم زدم، این شعر به یادم اومد که:

نم نم باران بر «می» خواران خوش است                  رحمت حق بر گنهکاران خوش است

خدایا یادته؟ سلام، سلام دوباره...

دو سال پیش بود؛

این پرچم علمداره، هنوز رو زمین نیفتاده ...

درسته پرچم علمدار ِ با عزت کربلا روی دست ما بود و بچه‌ها باهاش عشقبازی می‌کردند اما یادته دلم چه جوری شکست؟ گفتم آخه منم یه نشونی از معشوقم میخوام...

دخلم که پر نشد جگرم را فروختم                        تدبیر شد بلا، سرم را فروختم

تا گفتم السلام علیکَ دلم شکست                      تا کاملش کنم سحرم را فروختم

خورشید را به قیمت دریا خریده‌ام                         در روی دوست چشم ترم را فروختم

گفتند ناله کن که مگر راه وا شود                         اینگونه شد که من هنرم را فروختم

شاید اون شب باعث شد که ... باورم نمیشد وقتی چند روز بعدش بهم گفتند معشوقت گفته بیا...

شاکرم حضرت دلدار صدا کرده مرا                       شاکرم بهر خودش یار جدا کرده مرا

از کجا لطف خدا شامل حالم شده است؟              گوییا یار سفر کرده دعا کرده مرا

با خودم فکر میکردم که من فقط یه نشونی از معشوق خواستم ولی حالا دارم میرم پیشش؛ یاد حرف اون عاشق میفتادم که می‌گفت:

ما بی‌سلیقه‌ایم تو حاجات ما بخواه                        ورنه گدا مطالبه آب و نان کند

بله، من و امثال من گدایی بلد نیستیم. یادته آقا؟ اومدم بقیعت رو دیدم. چقدر اونجا حرص میخوردم از دست خودم که چرا حالم تغییر نکرده، چرا بقیع رو دیدم ولی هیچ تغییری... اما...

کیفیت کریم چو در شعله در گرفت                      یا رب که گفت شعله به جان شرر گرفت

در هر رگم ز شوق تو خون می‌دود هنوز                هر کس شهید شد خبر از نیشتر گرفت

یا حضرت شراب، اغثنی به لعل دوست                  این ذکر را پیاله می از سحر گرفت

عشاق گوییا که ز هم ارث می‌برند                     سود علی الحساب دلم را جگر گرفت

آهی که بود پشت سر ناله‌های من                    دیشب که جانماز مرا شعله در گرفت

خاصیت نگاه تو ما را شراب کرد                        دیدی که کار غوره ما نیز سر گرفت

از من گرفت جان و مرا جان تازه داد                   تاجر ببین که جنس مرا سر به سر گرفت

گفتم که کم نگیر مرا گرچه مذنبم                    آقا کریم بود و مرا بیشتر گرفت

بر روی زرد ما صدقه داد نقره‌ای                       او بُرد کرد چون عوض سیم زر گرفت

 

اما خدایا، این دو سال انقدر بهم نعمت دادی که غرق شدم. نمی‌دونم تا چه حدی تونستم شکر نعمت‌های دوست داشتنی‌ات رو به جا بیارم اما میدونم خیلی کم گذاشتم، خیلی...

میدونم: کم من قبیح سترت و کم من فادح من البلا اقلته و... بوده اما بیشتر از همه کم من ثناء جمیل لست اهل له نشرته بوده. چقدر من تقصیر داشتم و تو آبروداری کردی و فقط خوبی‌های منو به مردم نشون دادی. امشب اومدم بعد از اللهم عظم بلایی بهت بگم اللهم اغفرلی کل ذنب اذنبته و کل خطیئه اخطأتها. اومدم بهت بگم یا اول الاولین و یا آخرالاخرین، اول و آخرش خودت خریدار منی و بس؛ اصلا:

بی ارزشم و جز تو خریدار ندارم                     گیرم نخرندم به کسی کار ندارم

پس بیا این دوام تفریطی و جهالتی و کثره شهواتی و غفلتی رو بشکن، دیگه موقتش کن. میخوام دفعه بعد که برا همه میخوام فریاد بزنم که چه خدای مهربونی دارم بگم:

عمری دلم به بازی طفلانه می گذشت            از کوچه می‌گذشت مرا بی خبر گرفت

رفتم که داد و قال کنم بوسه‌ام بداد                 جام عسل ببین که دهان شرر گرفت

ما را قلم تراش تو عین عقیق کرد                    اعجاز بین که دست تو آب از حجر گرفت

 

 
 
 
یادداشت شخصی

همت‌های مضاعف من

همت مضاعف، کار مضاعف؛ چه واژگان زیبایی. شروع نوروز هر سال با شعار متناسب با آن سال، آغازی دوباره است برای جمهوری اسلامی ایران. بنگرید به واژگانی که طی این سال‌ها از سوی مقام معظم رهبری انتخاب شده‌اند و فکر کنید به این‌که اگر این شعارها بیشتر از چیزی که به آن عمل کردیم، عملی می‌شد چه جهشی در پیشرفت کشور انجام می‌شد. فقط توجه به سال «اصلاح الگوی مصرف» کافی است که به کم کاری‌ها پی ببریم. اصلاح الگوی مصرفی که اگر برنامه‌‌ریزی مناسب و اجرای مناسب از سوی مسئولین و مردم انجام می‌گرفت، قطعا اوضاع کشور بهتر و بهتر می‌شد. اما به هر حال در گیر و دار فتنه‌ها و قدرت طلبی‌ها و ساده لوحی‌ها «اصلاح الگوی مصرف» در حاشیه قرار گرفت. پس باید فکری کرد به حال مجموعه‌ای که رهبر هوشمند دارد ولی رهرو به قدر کافی تلاش نمی‌کند. بله! همت مضاعف و کار مضاعف. شاید از این طریق کاستی‌های سال‌های قبل تا حدودی جبران شود و شاید پرتلاش بودن در راه اهداف عالی‌تر فرهنگ شود. همه می‌دانیم که بازدهی و بهره‌وری سازمان‌ها و شرکت‌ها چگونه است و یکی از دلایل ‌آن کم‌کاری کارکنان سازمان‌هاست.

مقام معظم رهبری، همت مضاعف و کار مضاعف را اولین نفر انجام دادند. نگاهی به فعالیت‌های ایشان طی 10 روز اول سال 89 بیانگر این موضوع است. پس اگر رهبر اینگونه است، حال نوبت رهرو است.

بیایید هر کس درخور خودش همت‌های مضاعف خود را تبیین کند و برای آن‌ها برنامه داشته باشد؛ باشد که این شعار مانند «اصلاح الگوی مصرف» به حاشیه نرود. همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند: مضاعف یعنی چند برابر، اما اینطور نیست که تمام پیشرفت‌ها چند برابر شود، ممکن است بعضی جاها چند درصد پیشرفت کنند، اما مهم این است که تا حد مقدور پیشرفت حاصل شود.

اما همت‌های مضاعف من:

- استفاده درست از اوقات فراغت و کم کردن زمان‌های تلف شده.

- بیشتر کردن مطالعه در رشته تحصیلی و استفاده کاربردی از آنها.

- تقویت زبان انگلیسی.

- نوشتن یک مقاله علمی پژوهشی قابل چاپ در رشته تحصیلی.

- مطالعه کتب اسلامی و تاریخی.

 

 
نقل قول

سال نو مبارک

مُقَلّب القُلوبِ من، چهره ی همچو ماه توست
مُدَبّر الّیل دلم، زلف چو شب سیاه توست
تو ای مسافر غریب حَوّل این دل مرا
قلب تمام عاشقان منتظر نگاه توست