پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۵ مطلب در شهریور ۱۳۸۹ ثبت شده است

نقل قول نقل قول

عاشق قرآن...

 
تنزیل کلام حیِّ سرمد، قرآن                      اسرار نهـان آل احـمد (ص)، قـرآن
آیـات خـداوند نَسـوزد هرگـز                        ثبت است به سینه محمد (ص)، قرآن
شک نیست که انقلاب ما قرآنی است         با خصم زبون، حساب ما قرآنی است
در پـاسخ دشمــنان قـــرآن کـریـم               چون شیر خـدا، جواب ما قرآنی است
مـا دل شدگـان که امّـت قرآنیم                   در سوگِ غریبِ غربتِ قرآنیم
یا منتقم اِنْتَقِم که قرآنت سوخت                ما مـنتـظران دولـت قـرآنیـم
آنانکه سفیر مکتب ایرانند!                         دلمرده و بی‌صفا و بی‌ایمانند
ای بی‌خبران! بی‌خردان در فکرِ                   سوزاندن اصل مکـتب قـرآنند
یاران! اگر عبد خـالق ِ قـرآنید                       گر منتظران ناطق قرآنـید
در گوش جهانیان به ظهر جمعه                  اعـلام کنید: عاشق قرآنید
این فاجعه انحصار این بار نبود                     این شعله به نور، اولین بار نبود
ایکاش که شعله ور نگردد دیگر                   ورنه چه بگویم: آخرین بار نبود
یک قـوم یهـود پـاره‌اش می‌کـردند               صد قوم دغل نظاره‌اش می‌کردند
می‌سوخت کتاب عشق و یک اُمّتِ پاک        با رهبر خویش چاره‌اش می‌کـردند
اینجاست که اقتدا به ارباب کنیم                  با نام حسین (ع) فتحِ هر باب کنیم
او ناطق قرآن و جهان، ‌چون کوفه                 تفسیر کنیم و جـذبِ اَحباب کـنیم

 
محمود ژولیده
 
 



 
یادداشت

بابی انت و امی...

دشمن نمی‌فهمد من چه می‌گویم:
فدای گریه‌های قنوط نماز عید فطر تو...

 
 
 
نقل قول

اعوذ برب ...

دیشب پای منبر حاج آقا میرباقری بودم. صحبت از سه گروه «خائفین»، «راجین» و «محبین» بود. بگذریم از تفسیرها و روایات زیبایی که ایشان فرمودند. در بخش‌های پایانی عرایضشون، فرمودند:
حدیثی داریم که خائفین مانند کسانی هستند که در حرم هستند، راجین مانند کسانی هستند که در مسجدالحرام هستند و محبین مانند کسانی هستند که در کعبه هستند. بنابراین خائفین و راجین و محبین، سه درجه مختلف اهل ایمان هستند که هر سه در امان خداوند هستند (یا امان الخائفین). منتهی خائفین در امان خدا از شر بقیه موجودات عالم هستند و راجین علاوه بر امان از بقیه موجودات، در امان هستند از شر خودشان و ...
به این فکر می‌کردم که به همین خاطر است که در مسجدالحرام انقدر آرامش وجود دارد. انسان در آنجا در امان خداوند است از شر خودش!



 
نقل قول

تو و من

بارخدایا، اى که گناهکاران به رحمتت فریادرسى مى‏کنند، و اى که بیچارگان به یادآورى احسانت پناه مى‏برند، اى که خطاکاران از بیم تو به شدت گریه مى‏کنند، اى همدم هر وحشت‏زده غریب، اى گشایش هر اندوهگین دل‏شکسته، اى فریادرس هر درمانده تنها، اى مددکار هر محتاج رانده شده،
تویى که رحمت و دانشت همه چیز را فرا گرفته، تویى که هر آفریده را از نعمتهایت بهره‏اى مقرر فرموده‏اى، تویى که عفوت بر عقابت غلبه دارد، و تویى که مهرت پیشاپیش غضبت در حرکت است، و تویى که عطایت از منعت بیشتر است، و تویى که پهنه رحمت و مهرت همه آفریدگان را فراگرفته، و تویى که چون نعمت به کسى مرحمت کنى چشم پاداش از او ندارى، و تویى که در کیفر عاصیان  از اندازه نمى‏گذرى؛
و من،
اى خداى من، آن بنده توام که او را به دعا فرمان دادى پس  لبّیک و سَعْدَیْکَ گفت و فرمانت را بجاى آورد، اینک منم اى پروردگار من که در پیشگاهت به خاکسارى درافتاده‏ام،  منم که خطاها پشتم را گرانبار کرده، و منم که گناهان عمرم را به تباهى برده، و منم که از سر جهالت تو را نافرمانى کرده‏ام در صورتى که تو شایسته این نبودى که من چنین کنم.
اى خداى من، آیا اگر کسى تو را بخواند بر او رحمت مى‏آورى تا در دعا بکوشم؟ یا کسى را که به درگاهت بنالد مى‏آمرزى تا در گریه شتاب نمایم؟ یا از کسى که از سرِ فروتنى صورت به خاک درگاهت بساید درمى‏گذرى؟ یا کسى را که به پیشگاهت از سرِاعتماد از فقر و ندارى خود شکوه کند بى‏نیاز مى‏گردانى؟ 



قسمتی از نیایش 16 صحیفه سجادیه

 


 
یادداشت

آغوش گرم

افاضه‌ای شد دل ویرانه در حریم افتاد           ره فقیر به میخانه کریم افتاد
ز بام رحمت ساقی صدای باده رسید           لب خمار به پیمانه قدیم افتاد
شمیم رایحة المجتبی وزید از غیب              مشام گمشدگان را چه خوش نسیم افتاد
دوباره بوی حسن، بوی یاس، بوی بهشت     به سوی خان کریمان ره یتیم افتاد

سلام ارباب جان؛

برای تقدیم سلام گرمی به تو، دلم به هوای گرم مردادماه مدینه خوش شده بود؛ اما نمی‌دانم چه شده بود که با دوستان از کمبود سیستم گرمایشی مدینه صحبت می‌کردیم! می‌دانم بین گناه من و این سرما، نسبت زیادی وجود دارد، اما مطمئن هستم گرمای روز آخر اقامت در مدینه، با کرامت تو نسبت بیشتری دارد؛ روز آخر مدینه… بقیع… خداحافظی یا سلام؟… آغوش یار…

 

منم که رب غفوری چنان خدا دارم                که اعتقاد مقدس به هل اتی دارم

من اعتقاد ندارم جهنمی باشم                     چرا که آب و گل از آل مجتبی دارم
من از قدیم در آغوش گرم مولایم                   که زیر پای امام کریم جا دارم
نه ناامید بمانم ز فیض رحمت حق                  نه تکیه گاه به جز دست مجتبی دارم
دلم به مُلک و مَلَک فخر می‌کند که                اَلا تمام خلق بدانید مجتبی دارم