دوستان بنده از ماهها قبل تلاش کردند تا در جهت مقابله با جنگ نرم دشمن، از ظرفیت فضای مجازی و اینترنت استفاده بیشتری ببرند و بتوانند بخش بیشتری از مردم رو در فضای مجازی فعال کنند تا بلکه با ورود مردم، شاهد اینترنتی اخلاقیتر و پاکتر باشیم. ما معتقدیم که قطعاً حضور درصد بیشتری از مردم در اینترنت با یک فرهنگسازی مناسب، فضای اینترنت رو سالمتر میکنه.
اطلاع رسانی بهتر و بیشتر توسط خود مردم به یکدیگر، از دیگر دغدغههای من و دوستانم بود که به این دلیل به «شبکه خبری اجتماعی» (socialnews) رسیدیم و نتیجه آن در حال حاضر «شبکه خبری اجتماعی افسران» شده. منتهی این شبکه خبری اجتماعی با مابقی شبکههای خبری اجتماعی دنیا متفاوت خواهد بود. شاید ظاهر امروز سایت، شبیه بقیه شبکههای خبری اجتماعی باشه، اما این وعده رو به شما میدیم که اگر کمی صبر کنید، قطعاً شاهد ایدههای خلاقانه بسیاری خواهید بود که به مرور زمان و با توجه به نیاز کاربران به سایت اضافه میشه. تقریباً میشه گفت که سایت فعلی، ۲۰ درصد امکانات «شبکه اجتماعی خبری افسران» رو داره که در چند ماه آینده شاهد آن خواهید بود.
فعلاً عضویت در افسران توسط دعوتنامه انجام میشه؛ دوستانی که تمایل دارند در این شبکه فعالیت کنند، میتونند درخواست عضویت بدهند. دوستانم تلاش میکنند که در زمان مقتضی، حساب کاربری شما رو فعال کنند، فقط توجه داشته باشید که تأیید کاربرها به مرور انجام میشه.
نیمه شعبان امسال آنقدر مشغله ذهنی داشتم که سعادت نوشتن یک یادداشت برای مولایمان (عج) را نداشتم. دوست داشتم بنویسم اما نمیدانستم چه بنویسم که تکراری نباشد و تمرکز لازم برای تفکر را نداشتم.
امشب برای اقامه نماز جماعت به مسجد محلهمان رفته بودم که امام جماعت پس از نماز، سخنانی برای دعوت به امام زمان (عج) ایراد کرد. آنقدر مجذوب شدم که به نظرم رسید گزیدهای از سخنان ایشان را به عنوان یادداشت نیمه شعبان بنویسم.
سه راه برای دعوت به امام زمان (عج) وجود دارد:
برهان یا حکمت:
برهان یعنی استفاده از یقینیات برای یقین یافتن به چیزی که به آن مطمئن نیستیم و یا بیاطلاعیم. به دلیل اینکه برهان کاملاً با عقل مرتبط است، شنونده عاقل پس از شنیدن برهان، چارهای جز پذیرفتن ندارد.
موعظه حسنه:
یعنی استفاده از موعظه به نحوی که دل طرف مقابل نرم شود و حرف ما را بپذیرد.
جدل:
یعنی به چالش کشیدن باورهای طرف مقابل در قبال مواضع متناقضاش!
به طور مثال میگویند که دوست کافر نیوتن، از دیدن ماکت منظومه شمسی، اظهار تعجب کرد و گفت این ماکت را که ساخته است؟ نیوتن در جواب گفت که خود به خود به وجود آمده است! شخص کافر گفت: مگر میشود؟ و نیوتن پاسخ داد که چطور تو عالم با این عظمت رو میگویی خود به خود به وجود آمده است اما این ماکت را نمیتوانی بپذیری؟
البته در استفاده از شیوه جدل باید بخاطر داشته باشیم که در دایره مسلمین نباید از این شیوه استفاده کرد.
امیدوارم که در دعوت انسانها به امام زمان (عج) در حد توانمان بکوشیم و خارج از افراط و تفریط و در چارچوب اسلام حرکت کنیم.
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست هر جا تب عشق است، دل در به دری هست
دیروز گدایان همه دنبال تو بودند هر جا که شلوغ است، یقیناً خبری هست
اجداد من از دیر زمان عاشق عشقند دیدید که در طینت ما هم هنری هست
بازار مرا با قدمت گرم نکردی یک چند غلامی که بیایی ببری هست
در غیبت شه، روی به شهزاده میآرند صد شکر که در خانه آقا، پسری هست
هر جا قد و بالای رشیدی است، یقیناً دنبال سرش نیم نگاه پدری هست
یا حضرت ارباب،دمت گرم و دلت شاد یا حضرت ارباب کرمخانهات آباد
داریم همه محضر تو عرض سلامی تو شاهی و ما نیز هر آنچه تو بنامی
تا خانهی آباد شما بندهپذیر است نامردترینم نکنم میل غلامی
ای قامت قد قامت تو عین قیامت قربان قدت صد قد و بالای گرامی
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مفترضالطاعهترین واجب مایی هر چند امامت نکنی، باز امامی
هر کس که هوای پدری داشته باشد خوب است که همچین پسری داشته باشد
انگار رسول است، نمایی که تو داری انگار بتول است ،صدایی که تو داری
بد نیست که هر روز عقیقه بنمایی با این قد انگشتنمایی که تو داری
باید که برای تو کرمخانه بسازند از بس که زیاد است گدایی که تو داری
از شش جهت کعبه دل لطف تو جاری است از سفرهی پر جود و سخایی که تو داری
تو آنقدر از خویشتن خویش گذشتی که منتظر توست، خدایی که تو داری
کاری نکن ای دوست مرا از تو بگیرند بگذار که عشاق به پای تو بمیرند
ای سیر کمالات همه تا سر کویت ای آب فرات لب من آب وضویت
ابن الحسنت گفته حسین، بس که کریمی مانند حسن جود بود عادت و خویت
عالم همه حیران ابوالفضل و حسینند ماتند ابوالفضل و حسین از گل رویت
پایین قدمهای حسین جای کمی نیست جا دارد اگر غبطه خورد بر تو عمویت
اینقدر مزن آب به سرخی لب خود حیف است که پیچیده شود اینهمه بویت
حیف از تو مرا عبد و غلام تو بدانند باید که مرا عبد غلامان تو خوانند
ای زادهی زهرا جگرت میرود از دست امروز که دارد پسرت میرود از دست
ای کاش که بالای سرش زود بیایی گر دیر بیایی ثمرت میرود از دست
بد نیست بدانی اگر از خیمه میآیی با دیدن اکبر کمرت میرود از لطیفیاندست
افتادنت از زین پدرت را به زمین زد برخیز وگرنه پدرت می رود از دست
برخیز که عمه نبرد دست به معجر برخیز به جان من و این عمهات، اکبر
* این شعر توسط حاج منصور در شب میلاد علی اکبر (ع) خوانده شده است.
* شاعر: علی اکبر لطیفیان
تا ماه مبارک رمضان ۲۲ روز بیشتر باقی نمانده؛ کمی بیشتر از ۳ هفته. چه فرصت کوتاهی باقی مانده است تا خود را آماده «ماه خداوند» کنیم. فرصت «رجب» گذشت و ۷ روز از فرصت «شعبان» هم سپری شد.
پیامبر (ص) فرمود که: «شما با کسانی محشور خواهید شد، که آنها را دوست دارید.» بیاییم با خدا و خودمان عهد ببندیم که خود را آماده کنیم تا اگر فرصتی برای زندگی پس از رمضان نداشتیم، با اهل بیت (ع) محشور شویم.
زندگی و علایق دنیای امروز ما به کجا که کشیده نشده است! زمانی بود که «قدرت» و «اموال» و «اولاد» مایه «حب دنیا» بود و اکنون چیزهای دم دستتر و سهلالوصولتر. از ابزارهایی مثل «تلفن همراه» گرفته تا اخیراً «گوگلپلاس»! البته منکر نیستم که برخیها با استفاده درست از این ابزار، وظایف خود را بهتر انجام میدهند، اما خب توجه داشته باشیم که قدرت و اموال و اولاد هم اسبابی هستند که میشود از آنها استفاده درست کرد. اگر به این ابزارها دل ببندیم، یا به وسیله این ابزارها به عوامل دنیایی دیگری دلبستگی پیدا کنیم، شاید در آخرت با «فیسبوک و آدمهایش» محشور شویم و «گوگلپلاس»!
* این یادداشت برای پایگاه تحلیلی تبیینی برهان نوشته شده است.
جهاد علمی یکی از کلیدواژگان مهم رهبر معظم انقلاب برای پیشرفت مادی و معنوی کشور است. بازدید شش و نیم ساعته هفته گذشته ایشان از نمایشگاه «جهاد علمی-اقتدار دفاعی» و جملات تأملبرانگیز ایشان در این رابطه، بهانهای شد تا بیشتر راجع به این مفهوم تحقیق کنیم.
* جهاد علمی یعنی چه؟
- جهاد یعنى مبارزه. در زبان فارسى، جنگ و ستیزهگرى معناى مبارزه را نمىدهد.
- مىگویى من دارم مبارزه مىکنم: مبارزهى علمى مىکنم، مبارزهى اجتماعى مىکنم، مبارزهى سیاسى مىکنم، مبارزهى مسلحانه مىکنم؛ همهى اینها مبارزه است و معنا دارد.
- مبارزه یعنى تلاش پُر نیرو در مقابل یک مانع یا یک دشمن. اگر هیچ مانعى در مقابل انسان نباشد، مبارزه وجود ندارد.
- در جادهى آسفالته، انسان پایش را روى گاز بگذارد و با باک پُر از بنزین سفر کند؛ این را مبارزه نمىگویند. مبارزه آنجایى است که انسان با مانعى برخورد کند، که این مانع در جبهههاى انسانى، مىشود دشمن؛ و در جبهههاى طبیعى، مىشود موانع طبیعى.
- اگر انسان با این موانع درگیر شود و سعى کند آنها را از میان بردارد، این مىشود مبارزه.[1]
- جهاد فقط در میدان جنگ نیست، در میدان علم هم مثل بقیهى میادین زندگى، جهاد لازم است. جهاد یعنى تلاش بىوقفه، همراه با خطرپذیرى - در حد معقول البته - و پیشرفت و امید به آینده.[2]
* چرا به جهاد علمی نیاز داریم؟
- راه پیروزى نهایى و کامل ملت ایران این است که این خط مستقیم، خط ایمان؛ ایمان به خدا، ایمان به خود، ایمان به قدرت ملى، اعتماد به نفس ملى و راه حرکت و مجاهدت در همهى اشکالش؛ مجاهدت علمى، مجاهدت عملى - و آنجایى که لازم است، مجاهدت نظامى - و ایمان و جهاد را از دست ندهند.[3]
- وقتى این ملت به هدفهاى خود دست پیدا خواهد کرد و مشکلات گوناگون را از سر راه خود برخواهد داشت که ایمان و جهاد در میان مسؤولان به عنوان یک ارزش شناخته شود. این جهاد، جهاد علمى، جهاد عدالت خواهى و جهاد مدیریتى و اقتصادى است.[4]
- اسلام عزیز بزرگترین مشوّق علم است و چنین بود که در طىّ قرنهاى پىدرپى، مسلمانان پرچم دانش و معرفت و پیشرفت علمى را در همهى جهان در دست داشتند، و امروز که پس از دوران تلخ تسلّط سیاستهاى بیگانه بر کشورمان، بار دیگر ملت ایران آزادى از نفوذ استکبار جهانى را میآزماید، جهاد علمى یکى از بزرگترین فرایض ما است.[5]
پیشفرضهای اساسی کار علمی
. ضرورت حیاتی کشور
- ما چند پیشفرض داریم. یکى این است که پیشرفت علمى، ضرورت حیاتى کشور در علوم مختلف است؛ البته رتبهبندى علوم را بعد عرض میکنیم، که یکى از کارهاى مهم است.
. تولید علم
- پیشفرض دوم این است که این پیشرفت علمى، اگرچه که با فراگیرى علم از کشورها و مراکز پیشرفتهترِ علمى حاصل خواهد شد - بخشى از آن بلاشک این است - اما فراگیرى علم یک مسأله است، تولید علم یک مسألهى دیگر است.
- نباید ما در مسألهى علم، واگن خودمان را به لوکوموتیو غرب ببندیم. البته اگر این وابستگى ایجاد بشود، یک پیشرفتهائى پیدا خواهد شد؛ در این شکى نیست؛ لیکن دنبالهروى، نداشتن ابتکار، زیرِ دست بودنِ معنوى، لازمهى قطعىِ این چنین پیشروىاى است؛ و این جایز نیست.
- ما باید علم را خودمان تولید کنیم و آن را بجوشانیم.
- هر پلهاى از پلهها که انسان در مدارج علم بالا برود، او را آماده میکند براى برداشتن گام بعدى و رفتن به یک پلهى بالاتر.
- این حرکت را بایستى ما از خودمان، در درون خودمان، با استفادهى از منابع فکرى و ذخایر میراث فرهنگى خودمان ادامه بدهیم و داشته باشیم.
. خودباوری و امید
- سوم اینکه این پیشرفت علمى بایستى با خودباورى اولاً؛ امید به موفقیت ثانیاً؛ حرکت جهادگونه ثالثاً؛ همراه باشد.
- پیشرفت علمى، بایستى با نگاه بومى و با تکیهى به فرهنگ خودمان باشد - فرهنگ ما یعنى اسلام و مواریث ملىِ پسندیدهى ما - و نیز ناظر به نیازهاى کشور. این، بایستى مجموعهى حرکت علمى ما را تشکیل بدهد.
. حرکت جهادگونه
- چهارم اینکه در این حرکت، تنبلى و تنآسایى و محول کردن کار به یکدیگر جایز نیست؛ حرکتِ جهادگونه باید کرد.
* عقب افتادگی علمی
- بدیهى است که کانونهاى زر و زور جهان به آسانى تسلیم حق نمىشوند و ملتهاى مسلمان، راهى دراز و دشوار ولى مبارک و خوشعاقبت در پیش رو دارند. روندگان این راه اگر استقامت بورزند، خود و نسلهاى پس از خود را از ذلت عقبماندگى و اسارت سیاسى و اقتصادى و فرهنگى رها خواهند ساخت و طعم گواراى زندگى در سایهى اسلام را خواهند چشید. این راه، راه مجاهدت علمى، مجاهدت سیاسى و دفاع قدرتمندانه از حقِّ روشن است.
- در این میدان، مسلمانان مدافع شرف و عزت و حقوق پایمال شدهى خویشند.
- انصاف و وجدان بشرى، قاضى آگاه و بىگذشتى است که این مجاهدت مظلومانه را تأیید مىکند و سنت الهى، پیروزى حتمى آنان را نوید مىدهد: اُذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان اللَّه على نصرهم لقدیر.6]
- بىشک بخش مهمى از گناه عقبماندگى علمى کشور در دوران بیش از پنجاه سال حکومت رژیم فاسد همچون سهم بزرگى از بىلیاقتى کارگزاران آن رژیم که در سایهى چنین تفکرى پرورش یافته بودند، بر دوش کسانى است که دانشگاه کشور را آنگونه مىخواستند و براى آن برنامهریزى میکردند.[7]
* قطع وابستگی و خودباوری برای غلبه بر موانع جهاد علمی
- ترکیب جهاد و دانشگاه، و تلفیق جهاد که یک امر ارزشى معنوى است با علم و دانش و با دانشگاه داراى پیام است؛ نشان مىدهد که مىتوان علم جهادى و نیز جهاد علمى داشت.
- علم شما علم جهادى است؛ با جهاد و با اجتهاد همراه است؛ دریوزهگرى و منتظر نشستن براى هدیه شدن علم از اینسو و آنسو نیست؛ دنبال علم مىروید تا آن را بهدست بیاورید؛ این علم جهادى و علم برخاستهى از مجاهدت و اجتهاد و تلاش است.
- جهاد دانشگاهى فقط یک نهاد نیست، بلکه یک فرهنگ است؛ یک سمتگیرى و حرکت است. هرچه بتوانیم ما این فرهنگ را در جامعه گسترش دهیم و آن را پایدار و استوار کنیم، کشور را به سمت سربلندى و عزت و استقلال حقیقى بیشتر پیش بردهایم.[8]
- انقلاب اسلامى، جهتگیرى دانشگاه را یکسره دگرگون کرد و خودباورى، و ابتکار، و استقلال، و پایبندى به ارزشهاى اسلامى، و جهاد علمى، و آزادى از اسارت و تبعیت، را جهت اصلى آن قرار داد.
- امروز رسالت اول دانشگاهیان، حفظ این جهتگیرى و تلاش براى شکوفا شدن استعداد علمى و فکرى نسل جوانِ بالندهى کشور است.
- نظام اسلامى نشان داده است که ملت ایران، داراى ظرفیت عظیمى براى پیشرفت در همهى عرصههاى زندگى است. گام بلند انقلاب، در این راه طولانى، قطع وابستگى و تبعیت است.
- محیط علمى باید در عین آنکه بالاترین بهرهى ممکن را از دانش پیشرفتهى جهان میبرد، متکى به خود و مبتکر و خلاق و کاوشگر باشد.
- نظام سلطهى جهانى همیشه کوشیده است که بوسیلهى عوامل تبلیغى خود، احساس حقارت و ناتوانى و نیاز را در ملتهایى که از قافلهى علم و فناورى عقب ماندهاند، تقویت کند و آنان را همیشه نیازمند خود نگاه دارد.
- تأکید مکرر امام راحل بر اسلامى شدن دانشگاه، براى این بود که نسل جوانِ تحصیلکردهى کشور از این احساس ناتوانى و نیاز نجات یابد و به نجات کشور از تبعات وابستگىِ دوران گذشته همت گمارد.[9]
- مبادا کسى خیال کند که مملکت بدون فعّالیت و تلاشِ سازندگى - فقط با ذکر خدا گفتن - آباد خواهد شد؛ ابداً. باید تلاش کرد، باید مجاهدت کرد؛ هم مجاهدت علمى، هم مجاهدت عملى.[10]
- برادران و خواهران نهضت سوادآموزى بدانند که در حال جهادند. به شهرها و روستاهاى دورافتاده رفتن و درِ خانهها را زدن و در مساجد کلاس تشکیل دادن و بدون چشمداشتِ احسنت و تشکرى، علم و سواد را - که ارزندهترین هدیههاست - به مردم دادن، یک جهاد است.
- بىسوادى، براى همهى جوامع انسانى یک لکهى ننگ است؛ اما براى یک جامعهى مسلمان انقلابى، در این دوران و عصر پُرزحمت که قدرتهاى بزرگ از بىسوادى و ناآگاهى مردم استفاده مىکنند، بیشتر مایهى ننگ است. نمىخواهم به بىسوادان اهانت بکنم؛ اما بىسوادى واقعاً لکهى ننگى است. خود بىسوادان و در کنار آنان با سوادان، تلاش کنند که این لکهى ننگ را بشویند.[11]
* اقتدار علمی؛ نتیجه جهاد علمی
- قدرت پیدا کنید. اگر ایران اسلامى بتواند در زمینهى علمى سخن خودش را در حد سخنان اول دنیا دربیاورد، کار شدنى است؛ چون علم، ثروت هم ایجاد مىکند، قدرت نظامى هم ایجاد مىکند، اعتماد به نفس هم ایجاد مىکند. من بارها گفتهام، باز هم مىگویم و باز هم بارها تأکید خواهم کرد که پایه و زیربناى اقتدار آیندهى شما ملت عزیز در قدرت علمى است.[12]
- امروز کسانى در دنیا زور مىگویند و وقیحانهترین موضع را در دنیاى تعامل بینالمللى انسانها ملتها و دولتها - مىگیرند و سرشان را هم بالا مىگیرند. چرا؟ چون قدرت دارند؛ قدرت اقتصادى و سیاسى (که از اقتصادى ناشى مىشود) و بالاتر از همهى اینها، قدرت علمى، که منشأ همهى اینهاست؛ یعنى منشأ قدرت اقتصادى و سیاسىشان هم قدرت علمى است.
- ما احتیاج به یک چیز دیگرى هم داریم و آن، عبارت است از «قدرت بینالمللى»، تا بتوانیم این راه را بىدغدغه، درست، به طور کامل، همهجانبه و بىکم و کاست ادامه دهیم و به اهداف و آرمانهایمان برسیم. این قدرت را (قدرت اقتصادى، سیاسى و نفوذ فرهنگى) چطورى به دست آوریم؟ پایه و مایهى همهى اینها، قدرت علمى است!
- یک ملت، با اقتدار علمى است که مىتواند سخن خود را به گوش همهى افراد دنیا برساند؛ با اقتدار علمى است که مىتواند سیاست برتر و دست والا را در دنیاى سیاسى حائز شود. اقتصاد هم به دنبال اینها به دست مىآید؛ پول تابع توانایىهاست. امروز اینطورى است؛ علم را مىشود به پول تبدیل کرد و از لحاظ اقتصادى هم قوى شد. این، جایگاه علم است.[13]
* مأیوس شدن دشمن از توطئه
- وقتى توانستید کشور را به اقتدار علمى و به اقتدار اقتصادى برسانید و آن وقتى که توانستید عزت علمى را براى کشور فراهم کنید، آن روز البته توطئهها کم خواهد شد؛ مأیوس خواهند شد. تا وقتى به آن نقطه نرسیدهایم، منتظر توطئهها باید بود و آمادهى مقابلهى با این توطئهها باید بود.[14]
پی نوشتها:
[1]- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای هیأت دولت 20/8/1383
[2] - دیدار جمعى از برجستگان و نخبگان علمى و اساتید دانشگاهها 01387/7/3
[3] - بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروى هوائى ارتش 19/11/1387
[4] - بیانات در صحن جامع رضوی 1/1/1384
[5] - پیام به مناسبت بازگشایى دانشگاهها 1/1/1384
[6] - پیام به حجاج بیتالله الحرام 18/11/1381
[7] - پیام به گردهمائى ویژهى دانشگاهیان و دانشجویان در تجلیل از حضرت امام خمینى 12/3/1378
[8] - بیانات در دیدار هیأت علمى و کارشناسان جهاد دانشگاهى 1/4/1383
[9] - پیام به گردهمائى ویژهى دانشگاهیان و دانشجویان در تجلیل از حضرت امام خمینى 12/3/1378
[10] - بیانات در اولین روز ورود به سارى 22/7/1374
[11] - سخنرانى در دیدار با مسؤولان دفاتر نهضت سوادآموزى 04/07/1369
[12] - بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان برگزیده و نمایندگان تشکلهاى دانشجویى 24/7/1384
[13] - بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق(علیهالسلام) 29/10/1384
[14] - دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت 24/9/1387