ما همهى مشکلات را به گردن امریکا نمىاندازیم – مشکلات ما از خودمان است – منتها دشمن مىخواهد از این مشکلات حدّاکثر استفاده را بکند و پدر کشور و ملت را دربیاورد؛ این را هم نگوییم؟! ما نمىگوییم اگر تورّم هست، تقصیر امریکاست؛ نه، اگر تورّم و کاهش قدرت خرید و کمبود اشتغال هست، چه کسى گفته تقصیر امریکاست؟ این تقصیر خود ماست، تقصیر مسؤولان است؛ اما اگر اسم امریکا را مىآوریم، مىخواهیم بگوییم گرگى کمین گرفته و پشت خم کرده تا به شما حمله کند؛ از این غافل نباشید. به مسؤولان مىگوییم ضعفها را برطرف کنید؛ به شما مىگوییم متوجّه این دشمن باشید تا به شما حمله نکند. وقتى دزدى کمین کرده است، وقتى حیوان وحشىاى در کمین انسان است، وقتى دشمن سلطهگرى در کمین یک ملت است، یکى از وظایف اساسى و مهم مسؤولان و رهبرى کشور این است که به مردم بگویند توجّه کنید؛ و نیز کارهایى که مىدانند جلوِ آسیب دشمن را مىگیرد، به مردم بگویند و از آنها بخواهند؛ والّا نخیر، ما مشکلات داخلى کشور را به گردن امریکا نمىاندازیم.
* بیانات رهبر معظم انقلاب در جلسهى پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتى ۱۳۸۲/۲/۲۲
در وصف ذات، صحبت ما احتیاج نیست زیرا که در صفات خدا «احتیاج» نیست
باید به بال رفت و درآورد گیوه را در بارگاه طور به پا احتیاج نیست
بوی طعام سفره، خودش میکشد مرا تا خانهی تو راهنما احتیاج نیست
تو بیوسیله هم بلدی معجزه کنی دست تو را به لطف عصا احتیاج نیست
خواهش نکرده اهل کرم لطف میکنند اینجا به التماس گدا احتیاج نیست
تو با سکوت کردن خود، جنگ میکنی تیغ تو را به کرب و بلا احتیاج نیست
وقتی به خاک مادر تو سنگ قبر نیست دیگر تو را به صحن و سرا احتیاج نیست
محشر برای رو شدن اعتبار توست کی گفته است روز جزا احتیاج نیست؟
وقتی برات کرب و بلا را تو میدهی تا که حرم رویم، دعا احتیاج نیست
* این شعر در شب ۱۵ رمضان ۹۰ توسط حاج منصور خوانده شده است.
همین که از لب ما آه آه میافتد طبیب زودتر از ما به راه میافتد
دو روز رفتم و با پای خویش برگشتم همیشه کار گدایان به شاه میافتد
کریم بودن و بخشیدنت به جای خودش بگو کی از سر ما این گناه میافتد؟
اگر که بار من از شانهام نیفتاده بدون لطف تو خواه و ناخواه میافتد
به ما نگاه بینداز، چشم سلطان هم گهی به روی غلام سیاه میافتد
هر آن کسی که بدون علی (ع) صدات کند اگر ز چاله درآید به چاه میافتد
در این بساط که دریا به قطره محتاج است نیاز کوه گناهی به کاه میافتد
فدای شاه غریبی که لحظه آخر به نیزه تکیه زند، بیسپاه میافتد
فدای شاه غریبی که رأس پرخونش به پای دخترکی بیپناه میافتد
* این شعر توسط حاج منصور در شب سوم ماه رمضان سال ۹۰ خوانده شده است.
* فایل صوتی این شعر را میتوانید از اینجا دریافت نمایید.
«تبدیل شدن به یک مدیر جدید» نام کتابی از مجموعه کتابهای آموزشی دانشگاه هاروارد است که به عنوان «مشاور جیبی» برای چالشهای هر روزه مدیران، راه حل ارائه میدهد.
همانطور که از نام کتاب برمیآید، مخاطب آن افراد مؤثر در سازمانها هستند که به تازگی به رده مدیریت ارتقا یافتهاند. این افراد هر چند تجربهها و دانش متفاوتی دارد، اما طبیعی است که وقتی برای اولین بار «مدیر» میشوند، نگرانیهایی برای موفقیت خود حس کنند.
این کتاب با ابزارهای ساده، آزمونهای خودانجام و مثالهای واقعی به خوانندگان کمک میکند تا قوتها و ضعفهای خود را بشناسند و مهارتهای خود را پرورش دهند.
نکته جالبی که به نظرم این کتاب برای کسانی که قبلا دانش مدیریتی فرا گرفتهاند دارد، پر کردن خلأ فراگیری دانش مدیریت و به کارگیری آن دانش در محیط کسب و کار واقعی است. به نظر میرسد که نویسنده این کتاب، با مثالها و حل کردن سؤالات جالب، فکری اساسی برای چگونگی به کارگیری این دانش در زندگی واقعی کرده است.
فهرست فصول مختلف کتاب به شرح زیر میباشد:
- درک اسطورههایی درباره مدیریت
- درک انتظارات پیچیده
- تعریف نقش جدیدتان
- اداره کردن گروهها
- اداره کردن هر فرد از کارکنان
- ترویج چندگونگی و فرهنگ گروه
- پذیرش هویت جدیدتان
- تقویت کردن هوش عاطفیتان
- از عهده احساسات جدید برآمدن
- درو کردن جوایز مدیر بودن
- ابزارهایی برای تبدیل شدن به یک مدیر جدید
- خود را بیازمایید
شناسنامه کتاب:
• مترجم: سینا قربانلو
• انتشارات مبلغان
• چاپ اول: ۱۳۸۹
• بها: ۲۳ هزار ریال
• فروش اینترنتی: www.persiaart.net