یکی از نتایج اختلاف بین مسئولین طبق فرمایشات رهبر معظم انقلاب، دلسردی مردم از پیشرفت امور است.
یکی از بزرگترین دلایل این اختلافات وجود «منیت» است و اینکه هر دستهای فکر کند خود بر حق است و فقط خود ولایتمدار است و دیگری منحرف و سیاسیکار و ...
چند روز دارم به این فکر میکنم که ای کاش به جای این «منیت»، صفت «اخلاص» در مسئولین پررنگ میشد. یاد کربلا افتادم و روز عاشورا. عدم وجود «منیت» و «اخلاص محض» در یاران فداکار امام حسین (ع) مشهود است. اختلاف در بنیهاشم به کنار، کوچکترین اختلافی بین مابقی یاران حضرت هم وجود نداشت. حتی بین یاران قدیمی حضرت و امثال «زهیر» و «حر» که به تازگی به یاران حضرت اضافه شده بودند. همه خود را مطیع ولایت میدانستند و به دیگران در درجه ولایتمداری غبطه میخوردند. اما حالا چه؟
در همین قضیه اختلاس 3 هزار میلیاردی، مسئولین رده بالا هر کدام تقصیر را به گردن دیگری انداخت و ...
کمی به فکر رهبرمان باشیم. این دنیا آنقدرها هم نمیماند که بخواهیم خلاف مسیر حق تشیع گام برداریم تا بدستش آوریم!
آبراموویچ مالک ثروتمند باشگاه چلسی، وقتی چند سال پیش 400 میلیون دلار باشگاه چلسی انگلیس (یکی از 4 باشگاه برتر انگلیس) رو خرید، به سرش زد که منچستریونایتد که جزء ثروتمندترین باشگاههای دنیاست هم بخره.
باشگاه منچستریونایتد رو تقریبا 1 میلیارد دلار برآورد کردند تا این خریدار ثروتمند از خرید اون صرفنظر کنه!
حالا یه اختلاس توو کشور ما شده، به ارزش 3 هزار میلیارد تومان!! یعنی 3 میلیارد دلار. با این اختلاس میشه باشگاههای ثروتمند منچستریونایتد و رئال مادرید رو خرید با تمام امکاناتش. یعنی ورزشگاه، زمین تمرین، بیمارستان، شبکه تلویزیونی، فروشگاه و نیروی انسانیاش که در کل دنیا به استعدادیابی و بازاریابی مشغولند و ...
تازه چند صد میلیون دلار اضافه هم میاد تا بتونی بهترین بازیکنان دنیا رو بیاری و بهترین امکانات رو در اختیارشون قرار بدی. یا نه! با اون چند صد میلیون باقی مانده یه باشگاه مثل بارسلونا رو هم میشه خرید! با این پول یه همچین کاری میشه کرد!
-----------------------------------------------
بعدنوشت: امروز (30 شهریور) رئیس قوه قضاییه فرمودند که تعیین عدد دقیق اختلاس کار درستی نیست و ایشان به عنوان مسئول اسناد قضایی کشور رقم دقیق آن را نمیدانند و فقط این مشخص است که تخلف بزرگ مالی صورت گرفته است. بنابراین به تأسی از این بزرگوار، بنده هم عددی که در این پست نوشتم را دقیق نمیدانم.
بخشیدن ما این همه تدبیر ندارد در شهر کسی هست که تقصیر ندارد؟
کوشش مکن اینقدر به بندم بکشانی دلدادهی تو حاجت زنجیر ندارد
وقتی که در ِسفره شاهانه چو باز است یک بنده کم و بیش که تأثیر ندارد
گفتم که شبی با تو به خلوت بنشینم خواب من ِ هجران زده تعبیر ندارد
یک بار نشد زود به سوی تو بیایم این آمدن توست که تأخیر ندارد
در سینه ز بد حالی من آه نمانده این خستهی عصیان، به کمان تیر ندارد
جز من که خجالتزده از شرم گناهم در شهر یکی نالهی شبگیر ندارد
تا آنکه من از عزت گنج تو خرابم ویرانی من منت تعمیر ندارد
تا رحمت تو در ید پر فیض حسین است یک بنده دگر سر به سوی زیر ندارد
* این شعر در شب ۲۵ رمضان سال ۸۷ توسط حاج منصور خوانده شده است.
* این یادداشت برای سایت سیاست ما نوشته شده است.
وقتی ابتدای انقلاب، آخرین جمعه ماه مبارک رمضان از سوی امام خمینی (ره) «روز قدس» نامگذاری شد، کمتر کسی فکر میکرد این روز با این سرعت از سوی افکار عمومی جهان اسلام و دنیا مورد توجه و حمایت عملی قرار گیرد. بیداری افکار عمومی دنیا و بخصوص جهان اسلام در قبال وحشیگریهای رژیم صهیونیستی در فلسطین آنقدر میان حرف و عمل غرب در حقوق بشر تناقض ایجاد کرده است که میتوان گفت رشته کار از دست آنها خارج شده است و آمریکا که خود را کدخدای دهکده جهانی میدانست، اکنون با حمایت بیقید و شرط از رژیم جعلی صهیونیستی، فقط به ناامنی و خشونت دامن میزند.
در این شرایط باید دانست که راهکار «مقاومت» تنها راه حل موجود برای مقابله با خوی توحش صهیونیستهاست. دیگر تغافل دولتهای مسلمان از همراهی ملتهای بیدار خود پذیرفته نیست؛ آنها باید سرنوشت فلسطین را سرنوشت همه مسلمانان بدانند و با وحدت با دیگر ملل مسلمان در مقاومت از آرمان فلسطین سهیم باشند. این روزها امید را میتوان در پیشانی قدس شریف دید.
خواهش مسکین کند لطف و عطا را بیشتر میکشد اهل کرم، ناز گدا را بیشتر
هر چه من آلوده گشتم پردهپوشی کردهای هر چه من بد کردهام، کردی مدارا بیشتر
من خبر دارم که مشتاق نوای بندهای دوست داری بندگان مبتلا را بیشتر
از سر احسان تو شد آرزوهایم زیاد سفرهی رنگین نماید اشتها را بیشتر
تا سروکارم به اهل معصیت افتاده است قسمتم شد غفلت و کردم خطا را بیشتر
این منم حالا که پیش روی تو افتادهام خوبتر باشد ببینی زیرپا را بیشتر
خودنمایی هم درِ این خانه دارد قیمتی میخرد اما گدای بیریا را بیشتر
بس که امر معصیت راه نگاهم بسته است گم نمودم جلوهی نور خدا را بیشتر
تا به کی آن گوهر نرجس از ما غائب است دیدمش کمتر چون گشتم هر کجا را بیشتر
مشهد و شهرالنبی، سامرا باشد عزیز دوست میدارم ولی کرب و بلا را بیشتر
تا که دیدند آمده بر تل خاکی، خواهری بر حسینش میفشردند نیزهها را بیشتر
تا میان قتلگه تا دید وضع خیمه را بین مقتل میکشید او دست و پا را بیشتر
در شرار خیمهها میگفت زینالعابدین عمه جان! باشد حواست بچهها را بیشتر
گوشواره روی گوش دختران خردسال حرص آرَد دستهای بیحیا را بیشتر
جسم پرخونی که صدپاره ز تیر و نیزه شد حس نماید ضربههای سخت پا را بیشتر
تا بگیرد جایزه شاهد به کارش میگرفت من شکستم بوسهگاه مصطفی را بیشتر
* این شعر در شب ۲۳ رمضان ۹۰ توسط حاج منصور خوانده شده است.