پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

انتشار ویژه نامه «له و علیه سازش» با موضوع سبک زندگی جهادی

ویژه‌نامه «له و علیه سازش» با موضوع سبک‌زندگی انقلابی و جهادی، ویژه اردوهای راهیان نور دانشجویی توسط هفته نامه «پی نوشت» و به صاحب امتیازی مرکز طبع و نشر «فرهنگ آرا» منتشر شد. در این ویژه‌نامه موضوعات و محورهایی از الزامات سبک زندگی یک جوان انقلابی نسل سه و چهار با پرداختی متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است.

ویژه‌نامه له و علیه سازش در میان کاروان‌های دانشجویی اردوهای راهیان نور توزیع می‌شود. در طلیعه این ویژه‌نامه آمده است:

«سخن گفتن از انقلابی‌گری، عدالت‌طلبی و آرمان‌خواهی دشوار است. کاری نداریم با آن‌هایی که دارند نان می‌خورند از گفتن از انقلاب و عدالت یا شعر سرودن برای آرمان‌ها.. کاری نداریم با کسانی که بازیگری می‌کنند برای این نقش‌ها.. کاری نداریم با.. بگذریم.. ما، ته مانده‌های نسل سوم و نوبرانه‌های نسل چهارم، قرار است کمی راجع به خودمان سخن بگوییم.. راجع به خودمان و تکلیفمان با همین دو سه کلمه ساده: انقلاب، عدالت، آرمان..

مشهد امامزادگان عشق بی‌گمان آوردگاه شایسته‌ای است برای این محاسبه..»

 

این ویژه نامه را می‌توانید از اینجا با حجم 16 مگابایت و اینجا با حجم 4 مگابایت دریافت نمایید.

 

 

 

پیش فرض‌های کار علمی

* این یادداشت به عنوان سرمقاله پیش شماره 5 هفته نامه پی‌نوشت منتشر شده است.

 

علم و علم‌جویی همواره یکی از کلیدواژگان پربسامد فضای دانشجویی بوده است. یک فرد با هر انگیزه و نیتی که دانشجو شود –خواه فعالیت سیاسی باشد و خواه گذران سال‌هایی از زندگی- با دل و جانش پذیرفته است که علم‌جویی برترین خصلی است که باید همراه یک دانشجو باشد.

به نظر نگارنده در حال حاضر و در ایران عزیزمان، کار علمی نیازمند چند پیش‌فرض اساسی است:

ابتدا اینکه باور کنیم ایرانمان نیازی ضروری به کار علمی دارد. جبران عقب‌افتادگی‌های چند قرن اخیر که تحت تسلط سیاست‌های بیگانه به مردم تحمیل شد، برای تبدیل شدن به کشور پرچمدار دانش و معرفت و پیشرفت علمی به مانند دوره پرشکوه تمدن اسلامی یکی از ضروریات است.

پیش‌فرض دوم اینکه این پیشرفت علمی باید همراه تولید جدی علم باشد. فراگیری علم از کشورها و مراکز پیشرفته‌تر علمی را تنها بخشی از کار بدانیم و توجه داشته باشیم که قرار نیست همیشه شاگرد بمانیم! ما باید علم را خودمان تولید کنیم و آن را بجوشانیم.

پیش‌فرض بعد ما خودباوری و امید به آینده است. خوشبختانه روند رشد علمی کشور در چند دهه اخیر، این باور را در ما ایجاد کرده است که می‌توانیم روزی -‌که خیلی هم دور نخواهد بود- بر بام علمی جهان بایستیم.

پیش‌فرض چهارم قطعا نیازهای کشور است. پیشرفت علمی در ابتدا باید ناظر به نیازهای کشور باشد، با نگاه بومی و با تکیه بر فرهنگ خودمان. این نوع کار علمی است که مطلوب ماست و باعث پیشرفت کشورمان نیاز خواهد شد.

پیش فرض نهایی نیز تلاش پرنیرو و خستگی‌ناپذیر در مقابل موانع پیش رو و یا به تعبیری حرکت جهادگونه است. تنبلی، تن آسایی و محول کردن کارها به یکدیگر در جهاد علمی جایز نیست.

با رعایت این پیش‌فرض‌ها در کار علمی، قطعا آینده روشنی در مقابلمان خواهد بود که اقتدار علمی ایران عزیز است. اقتداری علمی که می‌تواند سرمنشأ اقتدارهای فرهنگی، سیاسی، بین المللی و ... باشد و آن روز است که طمع بیگانه از دست‌اندازی به این مرز و بوم قطع خواهد شد. به امید آن روز در سایه مجاهدت همه ما.

 

بیداری ملت‌ها چاره کار است!

* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 36 روزنامه سرخط منتشر شده است.

 

حوادث تروریستی اخیر پاکستان که دست کم به شهادت 200 نفر و زخمی شدن 500 نفر منجر شده است، هشداری است که همه به فکر اتحاد جهان اسلام در مقابله با نظام سلطه باشیم. سکوت مدعیان غرب‌گرای حقوق بشر که برای اعدام قاچاقچی و قاتل دل می‌سوزانند و بسنده کردن عده معدودی از آنان به محکوم کردن این ترورها از سویی و تکرار این حوادث در کشورهای مختلف اسلامی از سویی دیگر، زنگ هشدارباش جدی را به صدا درمی‌آورد. قطعا محکوم کردن این حوادث تنها کاری نیست که می‌توان انجام داد که این کار ابتدایی‌ترین وظیفه‌ای است که یک انسان آزاده در جهان دارد.

نظام سلطه به یقین در برنامه‌ریزی، حمایت و اجرای این‌گونه کشتارها نقش دارد و رضایت‌مندی آنان از نوع واکنش آن‌ها قابل برداشت است؛ زیرا با فریب عده‌ای متحجر و تندرو، توانسته‌اند با کمترین هزینه و بیشترین سود، میان شیعه و سنی اختلاف بیفکنند، آنان را تضعیف نمایند و وقت و انرژی آن‌ها را صرف مقابله با هم کنند و هم‌چنین از همه مهم‌تر از ارتفاع موج بلند و سلطه‌شکن بیداری اسلامی بکاهند. اما از دشمن که انتظاری غیر از دشمنی نداریم، سؤالی که پیش می‌آید این است که وظیفه ما در این موارد چیست؟

نگارنده معتقد است اقشار مختلف امت اسلامی در این موضوعات وظایف گوناگونی دارند.

1.      دولت پاکستان باید با برخورد قاطعانه با تروریست‌ها نشان دهد به عنوان یک دولت برای حفظ امنیت جانی و روانی مردمش انجام وظیفه می‌نماید. شناسایی منشأ این اتفاقات، معرفی آن به مردم و برخورد با عاملان آن وظیفه‌ای است بر عهده دولت پاکستان تا از احتمال تکرار این‌گونه جنایات بکاهد.

2.      علما و شخصیت‌های دینی پاکستان باید با بسیج کردن ملت پاکستان از هر مذهبی و تقبیح اختلافات میان مسلمانان،  آنان را به سوی وحدت رهنمون سازند و و انرژی ملت مسلمان را در مقابل نظام سلطه صرف کنند.

3.      سایر مسلمانان از شخصیت‌های دینی گرفته تا مسئولین و مردم نیز باید با احیای توانایی‌ها و  استعدادهای انسانی مانند فکر، علم و دانش و فرهنگ زمینه مساعدی برای امت اسلامی در همه زمان‌ها فراهم کنند تا همگان بدانند که این مشکلات مصنوعی از سوی نظام سلطه تزریق شده است و مشکل اصلی ظلم و بی‌عدالتی است که از سوی نظام سلطه به جهان تحمیل می‌شود. نقش علما در این میان پررنگ‌تر از سایرین است و آنان باید با گفت‌وگوهای میان مذاهب و حتی ادیان گوناگون، نظراتشان را به سوی حق نزدیک‌تر نمایند و از اختلافات بکاهند.

چکیده تمامی این راهکارها فقط یک نکته است و آن بیداری ملت‌ها است. اگر همه ملت‌ها بیدار شوند و با تقویت عزت، حاضر به غلبه بر دشمن درونی و دشمن بیرونی باشند، آن‌وقت نظام سلطه‌ای وجود نخواهد داشت چه برسد به طراحی‌های ددمنشانه آنان!

 

دشمن بیدار است!

* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 35 روزنامه سرخط منتشر شده است.

 

پیچ تاریخی در بسیاری از دوره‌ها برای جبهه ایمان وجود داشته است. روزگار حاضر یکی از مهم‌ترین پیچ‌های تاریخی است که به فرموده امام خمینی (ره) اگر اسلام در این دوره سیلی بخورد، قرن‌ها طول می‌کشد تا دوباره مسلمانان بیدار شوند. لزوم بصیرت و دشمن شناسی در روزگار ما، انکارنشدنی است و یکی از روش‌های دشمن سرگرم کردن جبهه ایمان به موضوعات فرعی و در اولویت چندم است.

امام جامعه به عنوان هادی جامعه به سوی خیر و صلاح در هر دوره‌ای تذکرات لازم به امت را گوشزد کرده است. رهبر معظم انقلاب نیز حدود 3 سال پس از قبول این مسئولیت، برای اولین بار تذکری من باب اصلی-‌فرعی کردن امور را به امت مسلمان ایران داد. ایشان در هفتم مرداد ماه سال 71 فرمودند: «این [اصلی-فرعی کردن امور] یکى از نقاط آسیب‏پذیر در زندگى مسلمین، در دوران‌هاى مختلف است؛ یعنى اینکه، آحاد ملت و راهنمایان آن‏ها و برجستگان دنیاى اسلام، در برهه‏اى از زمان، وظیفه اصلى را اشتباه کنند. ندانند چه چیز اصلى است و باید به آن پرداخت و باید کارهاى دیگر را اگر لازم شد فداى آن کرد؛ و چه چیز فرعى‏ و درجه دوم است و هر حرکت و کارى را به قدر خودِ آن باید اهمیّت داد و برایش تلاش کرد.»

با نگاهی به بیانات ایشان متوجه خواهیم شد که بسامد این واژه در سه سال اخیر و پس از فتنه 88 به مراتب زیادتر از گذشته شده است. این تذکرات بارها درباره سیاست داخلی، بعضا در مورد جهان اسلام و حتی در برخی موارد در مسائل جهانی بیان شده است.

این تذکرات از این باب است که اگر دشمن -‌چه درونی و چه بیرونی- توانست ما را به موضوعات فرعی سرگرم کند و آن را به مسائل اصلی برایمان تبدیل کند، در واقع ما از مسائل اصلی غفلت کرده‌ایم و آنجاست که به قول امیرالمؤمنین «و انّ اخا الحرب الأرق و من نام لم‌ینم عنه». (اگر در میدان جنگ خوابمان برد، دلیل نمی‌شود که دشمن هم بخوابد.) دشمن بیدار است و درست همان جایی که مشغول امور فرعی و نه چندان مهم هستیم، به اصلی‌ترین اصول ما هجمه می‌آورد و ما را غافلگیر می‌کند.

شناسایی درست موضوعات اصلی از فرعی از وظایف هر مسلمان انقلابی است که در شرایط پیچ تاریخی حساس‌تر از گذشته مطرح است. توجه به سمت و سوی نگاه ولی فقیه و پیروی از مکتب عزیز تشیع، راهی است که برای موفقیت می‌توانیم برگزینیم.

 

* روزنامه را می‌توانید از اینجا دریافت نمایید.

یادداشت‌ها

تا مبارزه هست، ما هستیم...

* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 1 هفته نامه سرخط منتشر شده است.

 

اسلام به ما آموخته است که انسان‌ها با وجود ناهمگونی‌هاى نژادى و زبانى و فرهنگى، فطرت همسانى دارند که آنها را به پاکى و عدالت و نیکوکارى و همدردى و همکارى فرا می‌خواند و همین سرشت همگانى است که اگر از انگیزه‌هاى گمراه کننده به سلامت عبور کند، انسان‌ها را به توحید و معرفت ذات متعالى خداوند رهنمون می‌گردد.

چند روزی است از درگذشت «هوگو چاوز» می‌گذرد؛ او که به زعم هر انسان مطلع و منصفی، اولین ویژگی شخصیتی‌اش «استکبارستیزی» بود. کسی که سال‌ها برای آزادی مردم کشورش از زیر بار استعمار و استکبار مبارزه کرد و پیروز‌های فراوانی برای خود و ملتش رقم زد.

قطعا هوگو چاوز الگویی است برای بسیاری از مردم کشورهای مختلف جهان. او الگوی عملی، زنده و اثبات شده درس‌های استکبارستیزی برای مردم عصر حاضر بود.

درس اول: استکبارستیزی باعث انزوای ملت‌ها نمی‌شود

نظام سلطه و در رأس آن دولت آمریکا، همواره می‌خواهد این طور وانمود کند که اگر کشورها و ملت‌های گوناگون دوست آنان نباشند، در جهان منزوی خواهند شد. ملت ونزوئلا در کنار ملت ایران و سایر ملت‌های بیدار جهان نشان داده‌اند که استکبارستیزی نه تنها موجب انزوا نخواهد شد بلکه می‌تواند با پراکندن رایحه خوش عدالت، باعث انزوای آمریکا شود. به عنوان نمونه آمریکای جنوبی که زمانی حیات خلوت آمریکا محسوب می‌شد، تبدیل به یک منطقه هشدار برای آنان شده است.

درس دوم: استکبارستیزی باعث محبوبیت در میان ملت‌ها می‌شود

برخی محبوبیت را فقط با عملیات‌های روانی و فضاسازی رسانه‌ای میسر می‌دانند. چند دهه قبل امام خمینی‌ (ره) نشان داد که بدون دسترسی به رسانه‌های بزرگ دنیا و با استکبارستیزی و مبارزه با ظلم می‌توان محبوب میان ملت‌ها شد. هوگو چاوز هم از این قاعده مستثنی نبود. او سال‌ها برای ریشه‌کن کردن استکبار مبارزه کرد و بدون اینکه دنبال محبوبیت باشد، به محبوبیت دست یافت.

درس سوم: عزت، نتیجه ایستادگی در برابر استکبار

عزت یکی از نتیجه‌های ایستادگی در برابر استکبار است. ایستادگی و استقامتی که برخی انقلابیون پس از شروع فشارها از جانب نظام سلطه، از آن دست برمی‌دارند و با مصلحت اندیشی ظاهری و عقل‌گرایی خارج از مدار معنویت و توکل، به ارتباط با نظام سلطه اقدام می‌کنند. هوگو چاوز تا پایان عمر هیچگاه به دامان استکبار پناه نبرد و همواره کوشید تا ظلم را از میان بردارد و نویدبخش این کلام نورانی امام راحل عظیم الشأنمان شد که «تا مبارزه هست، ما هستیم». بنابراین تا مبارزه با ظلم و استکبار هست، هوگو چاوز و راه او که همان پیروی از انبیای الهی بوده است، زنده است.

 

* هفته نامه شماره 1 سرخط را می‌توانید از اینجا دریافت نمایید.