همه کسانی که اطلاع دقیق از اوضاع سیاسی کشور دارند، معتقد هستند که شخص ولی فقیه (چه امام راحل (ره) و چه رهبر معظم انقلاب) در طول سالهای متمادی پس از انقلاب شخصیتی فراجناحی داشتهاند و خارج از احزاب سیاسی به پیاده سازی اسلام و پیشرفت کشور فکر میکردهاند.
بر ولایتمداران نیز لازم است که فارغ از سیاسیکاریها و سیاسیبازیها، اینگونه بیندیشند و اینگونه عمل کنند. حال آنکه متأسفانه این امر در میان جریان حزب الله برخی اوقات مشاهده نمیشود. به طور مثال این جمله رهبری را همه ولایتمداران به خاطر دارند:
«رئیس یک قوه به استناد یک اتهامِ ثابت نشده و مطرح نشدهاى در دادگاه، دو قوهى دیگر را متهم کرد؛ این کار بدى بود، این کار نامناسبى بود؛ اینجور کارها، هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است، هم خلاف اخلاق است، هم تضییع حقوق اساسى مردم است.» (91/11/28)
باید توجه داشته باشیم که این سخنان رهبر معظم انقلاب فقط در مورد احمدینژاد نیست و اگر شخص دیگری هم این کار را انجام دهد، مصداق خلاف شرع، قانون، اخلاق و تضییع حقوق اساسی مردم است. به طور مثال اگر به رئیس قوه مجریه هم به استناد یک اتهام ثابت نشده و مطرح نشدهای در دادگاه، نسبت «مجرم» بدهیم، دقیقا همان وضعیت را خواهد داشت.
حتی بالاتر از این امر، برخی اوقات فرد یا رسانهای ممکن است خودش این نسبت را ندهد اما در مقابل این نسبت به رئیس جمهور سکوت کند. نکته اینجاست که رسانههای ولایتمدار باید همانگونه که در تبلیغ جمله اول که علیه احمدینژاد بود، همه همت خود را به کار بستند، اگر واقعی ولایی هستند و قبیلهگرا نیستند، باید اگر کسی هم نسبت مجرم به رئیس جمهور بدون بررسی قضایی داد، واکنش نشان دهند؛ وگرنه ولایتمداری آنان تا جایی است که به نفع خودشان باشد و قبیلهشان!
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 8 هفته نامه سرخط منتشر شده است.
آرامش یکی از مفاهیمی است که همیشه عموم ملت به آن علاقه داشتهاند. یکی از ضروریترین نیازهای مردم در یک کشور امنیت و آرامش در جامعه است. زیرا در صورت وجود آرامش است که میتوان رشد فرهنگی، علمی، اقتصادی و اجرای عدالت را پیگیری کرد. ملت ایران هم از این قاعده مستثنی نیستند. اما همواره دشمنان یک ملت، برای ضربه زدن به کشور مقابل سعی در تشنجآفرینی و برهم زدن آن جامعه را دارند؛ این امر برای دشمنان در روزهای انتخابات راحتتر قابل دسترس است. در دنیا نمونههای فراوانی وجود دارد که در روزهای انتخابات، نزاع و درگیری صورت میپذیرد.
همیشه در روزهای انتخابات در ایران نیز دستهای خائنی در کار است تا محیط کشور را متشنج کند و حتی اگر نتواند تشنج عملی به وجود آورد، تشنج فکری، ذهنی و بحرانسازی مصنوعی ایجاد میکند. بسیاری از مواقع این تلاش ناکام بوده است و برخی مواقع به مانند فتنه 88 چند ماهی جلوی پیشرفت پرشتاب ملت ایران را سد کرده است.
توصیه بزرگان همیشه در ترسیم فضای مطلوب انتخابات این است که انتخابات در کشور هم «پرشور و زنده و بانشاط» باشد و هم «آرام و متین». البته لازم به ذکر است که همواره ملت در هر صحنهای حضور یابد، آن حضور آرامشبخش و ضدتشنج است، زیرا همراه توکل و اعتماد به خداست که آرامشآفرین است. رشد عقلانی و سیاسی کشور نیز باعث برگزاری انتخاباتی در امنیت، نظم و آرامش خواهد شد.
در این میان مسئولین، رسانهها، نامزدها و طرفداران آنها وظایفی بر گردن دارند. نامزدها باید از بدبین کردن مردم به انتخابات و تهمت زدن به رقیب اجتناب کنند و طرفداران آنان باید ضمن حفظ شور انتخاباتی و مطالبه آرمانهای انقلاب اسلامیشان، آرامش خود را حفظ کنند و از حرکت و عملی که نشان دهنده تعرض به کاندیدای رقیب است، اجتناب کنند؛ زیرا قطعا کسانی که مقابل خواستههای مردم میایستند، کسانی نیستند که ریشه داشته باشند و بتوانند مقابل ملت مقاومت کنند.
خیرخواه آن کسى است که فضا را با نشاط و با شور نگه مىدارد و در عین حال با حرفهاى آرامشبخش خود، فضا را براى انتخابات آماده مىکند تا مردم بیایند و در انتخابات شرکت کنند و آدمِ بدخواه و بددل کسى است که اولا نیش مىزند که مردم را بدبین کند، بعد هم فضا را ملتهب مىکند؛ یعنى فضاى تهمت، فضاى بدبینى و فضاى تشنّج سیاسى درست مىکند.
انتخابات پیش رو قطعا انتخابات مهمی در شرایط پیچ تاریخی است که با اعتماد به وعده الهی به نفع ملت ایران رقم خواهد خورد.
امروز یک خبر ناگهانی دنیای فوتبال را شوکه کرد. سر الکس فرگوسن سرمربی محبوب و توانمند منچستر یونایتد که 27 سال سکان هدایت این تیم را بر عهده داشت، اعلام بازنشستگی کرد. این خبر قطعا برای هواداران منچستر یونایتد بدترین خبری بود که ممکن است بشنوند. شاید اگر خبری منتشر میشد که تمامی ستارههای این تیم نقل مکان کردهاند، خیال هواداران این تیم به خاطر حضور فرگوسن راحت بود.
به هر حال فرگوسن اعلام بازنشستگی کرد و نه تنها باید منچستر بدون فرگوسن را تجربه کنیم، بلکه باید فوتبال را هم بدون بهترین مربی تاریخ جهان تجربه کرد. قطعا شروع فصل جدید فوتبال، خلأ حضور فرگوسن رو بیشتر ملموس خواهد کرد.
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 69 روزنامه سرخط منتشر شده است.
گفتمان عدالت، گفتمانی است که همه چیز جمهوری اسلامی است و بدون آن هیچ حرفی برای گفتن وجود نخواهد داشت. گفتمانی که ممکن است در شعار و حرف آسان باشد، اما در عمل بسیار سخت و طاقتفرسا است. مردم مسلمان ایران از همان شروع انقلاب اسلامی به این شعار دلبسته بودند و همواره برای اجرای آن تلاش میکنند؛ تلاشی که در مطالبه عدالت از مسئولین تا انتخابهای نمایندگان خود واضح و مبرهن است.
امروز و در این دوره انتخابات نیز مانند سالهای گذشته نیاز به گفتمان عدالت بسیار شدید است. عدالت مانند برخی از ارزشها، ارزش نسبی نیست. به عنوان نمونه، صلحطلبی ممکن است در جایی خوب باشد و در جایی خوب نباشد اما این در مورد عدالت مصداق ندارد؛ عدالت یک ارزش مطلق است.
برخی که روح و فکرشان این است که در کشور دنبال عدالت نرویم، اعتقاد دارند که اجرای عدالت یعنی توزیع فقر! در صورتی که اگر دنبال ثروت برویم، عدالت یعنی توزیع ثروت. دنبال ثروت رفتن بدون نگاه به عدالت همان چیزی میشود که امروز در کشورهای سرمایهداری شاهد آن هستیم و نتیجه آن جنبش 99 درصدی مردم خواهد شد.
البته نکته مهم اینجا است که عدالت بدون عقلانیت و بدون معنویت ممکن است به ضد خود تبدیل شود. اگر بخواهیم عدالت را اجرا کنیم قطعا به عقلانیت احتیاج داریم. بدون عقلانیت ممکن است تصور کنیم چیزهایی عدالت است که در واقع عدالت نیست؛ ممکن است در زمان اجرای عدالت و اولویت بندی آن اشتباه کنیم. اما با عقلانیت و محاسبه میتوان به اجرای عدالت امیدوار بود. البته در اینجا عقلانیت را نباید با محافظهکاری اشتباه گرفت. محافظهکار طرفدار وضع موجود است و از هر تحولی بیمناک ولی در مقابل عدالت عاقلانه به دنبال تحول برای اجرای بهتر عدالت است.
از سویی دیگر عدالت باید همراه معنویت و برای رضای خدا باشد؛ در این صورت است که میتوان در مقابل دشمنان عدالت ایستاد. همانطور که عدالت بدون معنویت ممکن است به خطا رود یا ناقص بماند، معنویت بدون عدالت هم سودی ندارد. عابد و زاهد و دینداری که نمیتواند مقابل مستکبر بایستد کجا و معنویت کجا؟
نکته آخر اینکه اجرای عدالت فقط به حرف و شعار نمیشود. عدالت را باید در برنامههای گوناگون معنا کرد. عدالت را در تقویت پول ملی، مهار گرانی و تورم، کم کردن شکاف و فاصله بین دهکهای بالا و پایین جامعه، مبارزه با فساد، عدالت قضایی، عدالت سیاسی و از این قبیل باید جست.
شنیده بودم که یکی از دلایل مخفی بودن قبر مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها، جلوگیری از نبش قبر حضرت بود. نگرانی از اینکه حضرت را نبش قبر کنند تا خلیفه بر ایشان نماز بخواند!
اما این روزها، گویا خبرهای دیگری هم هست. گویا نبش قبر فقط مختص آن زمان نبوده.
همان بهتر که تا زمان ظهور فرزندش، مخفی بودن قبرش سند مظلومیت اوست.
یا زهرا
----------------------------------------------------------------------------------------------
بعدنوشت:
شیعه تنها مدد از حضرت حیدر گیرد
از دل خاک چو حجر بن عدی پر گیرد
در دفاع از حرم دختر مولا حتی
او کفن پاره کند زندگی از سر گیرد
حمیدرضا برقعی