پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

اصالت با کدام است: داخل یا خارج؟

* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 31 هفته نامه سرخط منتشر شده است.

 

پس از انتخابات 24 خرداد امسال و روی کار آمدن «دولت تدبیر و امید»، مردمی که حماسه سیاسی را آفریده بودند، منتظر اقدامات دولت برای عملی شدن وعده‌هایش بودند؛ اقداماتی که دولت به تنهایی موظف است آنها را انجام دهد و یا اقداماتی که باید در کنار سایر قوا و نهادها و حتی با کمک عموم مردم انجام دهد و وعده‌هایی که از 100 روزه شروع می‌شود تا وعده‌های زیرساختی.

مشکلات اقتصادی مردم در سال گذشته و سال جاری، امر پنهانی نبود. تقریبا هم افکار عمومی، هم دولت وقت و هم جریان‌های مختلف سیاسی متفق‌القول بر وجود این مشکلات بودند اما هر کدام دلیلی برای این مشکلات بیان می‌کردند؛ از بی‌تدبیری و سوءمدیریت دولت دهم –که اتفاقا بیشترین طرفدار را در میان سایر نظریه‌ها داشت- تا تحریم و کارشکنی.

به هر حال باید دلیل درست شناسایی شود تا بتوان چاره‌ای جست. نامزد پیروز انتخابات ریاست جمهوری و البته سیاسیون همفکر او، اغلب مشکلات را ناشی از بی‌تدبیری و سوءمدیریت دولت دهم می‌دانستند و تحریم ناجوانمردانه غرب را نیز ناشی از بی‌تدبیری در سیاست خارجی بیان می‌کردند. در همین راستا احتمالا برنامه‌ریزی‌هایی انجام شده و البته اجرا خواهد شد.

مجال سخن در اینجا باعث می‌شود که نتوان از زوایای مختلف به این مهم پرداخت و طبیعی است که یک زاویه خاص در این نوشتار مدنظر است. دکتر روحانی اعلام کرده‌اند که «یک پیام مهم 24 خرداد، تجدیدنظر در سیاست خارجی بود، البته نه به معنای تغییر در اصول و مبانی، بلکه تغییر در شیوه عملکرد.» (26/5/1392) سخن این است که میان «مبانی» و «عملکرد» یک نکته مهم دیگر وجود دارد و آن «رویکرد» است. دولت تدبیر و امید باید مشخص کند که آیا رویکرد این دولت «نگاه به خارج» است یا به «نگاه به چشمه جوشان داخل»؟ هر چند که برخی جملات رئیس جمهور مانند «من کلید حل مشکلات‌مان را در این مقطع در دست سیاست خارجی می‌دانم.» (26/5/1392) تلویحا نگاه به خارج را به عنوان رویکرد تقویت می‌کنند اما از آنجا که نگارنده قصد ندارد به قول رئیس جمهور در نقد، «سخنان نیش‌دار» مطرح کند، از قضاوت عجولانه می‌پرهیزد.

نکته این‌جا است که در صورتی که نگاه به خارج برای حل مشکلات باشد، دوست و دشمن سیاسی خارج از کشور ما به نیاز و احتیاج ما پی می‌برد و ممکن است در پی امتیازاتی باشد اما اگر نگاه ما به چشمه جوشان داخلی خودمان باشد، آن‌وقت است که حتی مشکلات ناشی از تحریم قابل حل است، همانطور که در گذشته نیز مشاهده کرده‌ایم.

رهبر معظم انقلاب نیز بارها فرموده‌اند که دشمن وقتی دست از طمع‌ورزی به کشور برمی‌دارد که کشور به وسیله چشمه جوشان درونی، به «اقتدار علمی» دست پیدا کند و شاید بی‌سبب نیست که ایشان در اولین دیدار با دولت جدید فرمودند: «اقتصاد و علم، این دو به نظر من چیزهایى است که امروز باید در ردیف اوّل اولویّتهاى ما قرار بگیرد.» (6/6/1392) 

آیا نرمش قهرمانانه لزوما به معنی صلح است؟

* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 28 هفته نامه سرخط منتشر شده است.

 

رابطه ایران و آمریکا پس از تسخیر لانه جاسوسی در اوایل انقلاب توسط مردم، یک طرفه از سوی این کشور قطع شد. پس از آن بود که آمریکایی‌ها به دلیل از دست دادن منافعشان در ایران که یکی از قوی‌ترین متحدان آن کشور در خاورمیانه بود، احساس خطر کردند. این احساس خطر با ایجاد یک نظام اسلامی که ماهیتا با استکبار در تضاد است، بیشتر هم شد. وقوع انقلاب اسلامی در ایران، منتج به پراکندن عطر خوش آن در دنیا شد و رفته رفته با قوی شدن ساخت درونی نظام و موفقیت‌های سیاسی در عرصه داخلی و بین المللی و همچنین موفقیت‌های علمی، امید ملت‌های تحت ستم دیگر برای آزادی از یوغ استکبار بیشتر و بیشتر شد. بسیاری معتقدند بیداری اسلامی که در سال‌های اخیر جدی‌تر شده است، تا حد زیادی مدیون انقلاب اسلامی ملت ایران است.

ایران اسلامی با وجود دشمنی‌های گسترده از حمایت از حمله صدام به ایران گرفته تا تحریم‌های همه جانبه و از ترور شخصیت‌های سیاسی گرفته تا ترور دانشمندان به سرعت در حال پیشرفت عادلانه است. در این میان البته می‌توان تاکتیک‌ها را تغییر داد اما همواره اصول و آرمان‌ها ثابت است. «نرمش قهرمانانه» واژه‌ای است که این روزها بسیار بر سر زبان‌ها افتاده است و هر کسی تبیین و تفسیر خود را از این استراتژی رهبر معظم انقلاب دارد. اما با توجه به صحبت‌های ایشان چند مورد مشهود است که همه تبیین‌ها باید با حفظ این چارچوب‌ها ارائه شود:

  • تعریف: حرکت‌های صحیح و منطقی دیپلماسی با حفظ اصول انقلاب. بنابراین اگه حرکت‌های دیپلماتیک مطابق با منطق انقلاب نباشند، دیگر نمی‌توان نام «نرمش قهرمانانه» بر آن نهاد.
  • بایدها: ایشان نرمش قهرمانانه را جایز می‌شمرند اما به شرط «تلاش فعال و مبتکرانه دیپلماسی»، «حفظ موضع قوی، معترضانه و تهاجمی»، «فراموش نکردن دشمن و مبارزه» و «شناسایی آماج حمله دشمن». بنابراین مواضع منفعلانه و گاهگاه غیرتهاجمی و حتی دوستانه، نرمش قهرمانانه محسوب نمی‌شود.
  • نبایدها: «تواضع مقابل قدرت‌های بین المللی بخصوص آمریکا»، «غفلت از رابطه صمیمانه با سفیران و نخبگان کشورهای اسلامی»، «جدا شدن ما از گروه‌های اسلامی»، «عبور از خط قرمزها»، «عدم توجه به آرمان‌ها» و «تندی‌های بی‌وجه» از مواردی است که نرمش قهرمانانه را محقق نمی‌سازد.
  • پشتوانه: همانطور که در تعریف «نرمش قهرمانانه» بدان اشاره شد، ایشان در جای دیگری نیز اشاره دارند که «همان چیزی که موجب دشمنی‌ها با ماست، همان چیز موجب پیشرفت دیپلماسی ماست.» لذا می‌توان با قوی کردن ساخت درونی نظام، حرکت‌های صحیح و منطقی بر اساس اصول انقلاب را محکم‌تر برداشت و نرمش قهرمانانه را محقق ساخت.

با توجه به چارچوب ذکر شده، نرمش قهرمانانه لزوما به معنی صلح نیست، همچنان که لزوما به معنی مقابله مستقیم هم نیست. نرمش قهرمانانه، رفتارهایی است که باید در عین حفظ چارچوب‌ها از انعطاف قابل توجهی برخوردار باشد که در نهایت منجر به پیروزی منطق انقلاب بر منطق استکبار شود که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «چالش اصلی، مقابله با نظام سلطه است.»

عبرت از تاریخ

می‌دانم که هم «حسنی» هستی و هم «حسینی»
خودت گفتی هم حسنی هستم و هم حسینی اما خودت هم گفتی شرایط، شرایط رقم زدن عاشورای دیگری است نه صلح امام حسن علیه السلام
تنهایت گذاشتند مدعیان...
تنها که شدی...
از «نرمش قهرمانانه» حرف زدی...
می‌دانم از کودکی بر واژه‌ها دقت داشتی و داری، می‌دانم چه زحمت‌ها کشیدی که به یک خطیب بلیغ تبدیل شوی...
از واژه «نرمش قهرمامانه» که دم زدی، یاد کتابی افتادم که راجع به صلح امام حسن علیه السلام ترجمه کرده بودی...
برای رسیدن به خدا نیاز به طی کردن مسیرهای دشواری است...
منتظر باش که خواص افراطی به سبط اکبر پیغمبر خاتم پس از صلح «مذل المؤمنین» گفتند...
با اینکه پیامبر (ص) فرموده بود: حسن و حسین جانشین من هستند، چه قیام کنند و چه بنشینند...
باید چشید ذره‌ای از درد ناشی از زخم‌زبان‌هایی که مولایم حسن علیه السلام شنید...
اما...
ما سرباز توایم
چه صلح کنی و چه قیام...
هر لحظه منتظریم که آنچه تو می‌خواهی را انجام دهیم حتی اگر یک روز قیام کنی و روز دیگر صلح
ما عبرت گرفته‌ایم از تاریخ...
می‌دانیم اگه صلح شود، بخاطر این است که زمان صلح است و قیام نتیجه‌ای جز «از بین رفتن تمامی شیعیان» ندارد و اگر قیام شود، بخاطر این است که زمان قیام است و صلح نتیجه‌ای جز «از بین رفتن تشیع» ندارد.