بالاخره باید ببینیم خودمان چند مرده حلاجیم. امروز امت ما امتی است که میتواند بگوید من امتی هستم که سر چهارراههای جهان ایستادهام و مردمی را که دارند در این رهگذر زندگی میروند، فرا خوانم و بگویم بیایید؛ ما شما را به این سمت دعوت میکنیم. آنها نیز وقتی نگاه میکنند میبینند، به! همه خیر و نیکی است. آیا ما میتوانیم ادعا داشته باشیم که چنین امتی هستیم؟
برادران و خواهران عزیز، قرنها ما مسلمانان ناقص، - ما که در هیچ دورهای مسلمان کامل نبودهایم، حتی مسلمان هشتاد درصد هم نبودهایم؛ در هیچ دورهای! حتی دوره پیغمبر؛ حتی دوره علی علیه السلام؛ ولی همین مسلمانان نیمهمسلمان ناقص، قرنها - در دنیا چنین رسالتی را واقعاً ایفا کردیم. یعنی هوشمندان و روشنبینان دنیا وقتی به اطراف جهان نگاه میکردند و میخواستند ببینند آیا بر روی هم، زندگی معنوی و مادی، اجتماعی و علمی، مدنی و قضایی و سیاسی یک امت در دنیا میتواند به عنوان نشانی آنچه خوب است معرفی بشود یا نه، یک جامعه بیشتر نمییافتند: جامعه اسلام.
بایدها و نبایدها، صفحه 30 و 31
نویسنده: شهید بهشتی
کتاب «تشیع علوی، تشیع صفوی» اثر دکتر علی شریعتی توسط حسینیه ارشاد در 326 صفحه در سال 1350 منتشر شده است و پس از آن توسط انتشارات گوناگون به چاپهای متعدد رسیده است.
دکتر شریعتی در ابتدای بحث، تفاوت «نهضت و حرکت» را با «نظام و سازمان» مطرح میکند و معتقد است شیعه آنجایی ارزشمند است که یک «ایمان متحرک» باشد نه «ایمان متحجر» و میگوید:
تشیع دارای دو دوره کاملا منفک و جدا از هم است. یکی دورهای از قرن اول، که خود تعبیری از اسلام حرکت است در برابر اسلام «نظام حاکم» (=خلافت). تا اوایل صفویه، دوره نهضت و حرکت شیعه است. و یکی دورهای از زمان صفویه تا کنون، که دوره تبدیل شدن شیعه «حرکت» به شیعه «نظام».
پس از آن دکتر شریعتی به بحثی تاریخی در مورد چگونگی از بین رفتن امپراتوری عثمانی و نقش تشیع صفوی در آن میپردازد و نام آن را «ناگهان حمله از پشت!» میگذارد. شریعتی میگوید حتی دولت فاسد عثمانی این خوبی را داشت که جلوی نفوذ قدرت اروپاییها بر مسلمانان رو میگرفت و بعد از این بود که استعمار در کشورهای اسلامی آغاز شد.
شریعتی در ادامه بحث به تغییرات شیعه از دوره صفوی میپردازد که شیعه را بیشتر به یک مذهب شکلی تبدیل کرد تا عمقی. دو تبدیل بزرگ که در این کتاب از آنها نام برده شده، یکی تبدیل عالم دین به روحانی دین به تقلید از مسیحیت است. روحانیای که به جای تکیه بر دانش، فقط آدم خوبی است و نورانی و قابل دستبوسی و البته وابسته به حکومت. تبدیل بزرگ دیگر از منظر شریعتی، تبدیل یک مکتب آگاهانه فکری به یک احساس حب و بغض نسبت به اشخاص تاریخی است.
شریعتی با تیین کلیدواژههای مهم تشیع «عترت»، «عصمت»، «وصایت»، «ولایت»، «امامت»، «عدل»، «تقیه»، «سنت و نفی بدعت»، «غیبت»، «شفاعت»، «اجتهاد»، «دعا» و «تقلید» به بیان تفاوتهای این مفاهیم در تشیع علوی و تشیع صفوی میپردازد و در پایان خلاصه آنها را در جدولی ارائه میدهد.
قبلا در این وبلاگ، 2 بند خواندنی از این کتاب را در بخش نقل قول گنجانده بودم که توصیه میکنم با خواندن آنها به خواندن کامل کتاب علاقهمند شوید. عناوین این 2 بند در زیر آمده است که میتوانید برای خواندن آنها روی آن کلیک کنید:
جهل و معرفت کاذب
جنگ شیعه و سنی یا جنگ اسلام و استعمار؟
این کتاب را میتوانید به قیمت 12 هزار تومان از اینجا خریداری نمایید. همچنین میتوانید نسخه الکترونیکی کتاب را از این آدرس به صورت رایگان دریافت نمایید. نظرات کاربران گودریدز راجع به این کتاب را هم میتوانید اینجا بخوانید.
ما باید همواره با پیوند خدا، که اسلام و تسلیم بودن در برابر اوست، زندگی کنیم؛ چون این، عامل وحدت ماست. پیامبر اکرم به عنوان رسولالله و علی (ع) به عنوان امیرالمؤمنین و ولیالله با این عناوین در میان ما شناخته میشوند که عشق و گرایش ما به پیغمبر و امام حجاب پیوند ما با خدا نشود؛ بلکه کمکی به تقویت پیوند ما با خدا بشود. بحث همین جاست رفقا: پیغمبردوستی و امامدوستی تو چگونه است؟ پیغمبردوستی و امامدوستی حجاب و مانع، یا پیغمبردوستی و امامدوستی راهنما و کمک؟ بحث اینجاست. من گمان نمیکنم هیچ مسلمانی پیدا بشود که بخواهد رابطهاش را با آورنده قرآن و حامل وحی خدا (پیغمبر بزرگوار) ضعیف بداند. مگر چنین چیزی ممکن است؟! هر کس مسلمان است خودبخود باید رابطهاش با قرآن و آورنده قرآن نیرومند باشد. چنین کسی اگر معرفتش بالاتر رفته باشد و مفسران و دانایان قرآن را، آنها را که بعد از پیغمبر با روح قرآن آشنا هستند (یعنی امامان را) بشناسد، باید پیوندش با آنها هم قوی باشد. جای بحث نیست. پس بحث کجاست؟ بحث این است که پیغمبردوستی و امامدوستی دو حالت دارد: یک پیغمبردوستی و امامدوستی که تو را به خدا نزدیکتر میکند، و یک پیغمبردوستی و امامدوستی که حجاب پیوست تو با خدا میشود و تو را از خدا دور میکند.
بایدها و نبایدها، صفحه 19
نویسنده: شهید بهشتی
جنگ شیعه و سنی فعلی، جنگ تشیع صفوی - تسنن اموی است، برای اغفال از جنگ اسلام - استعمار، جنگ مسلمان - صهیونیست. همبستگی دو جنگ و همزبانی این دو جبهه، بر هر کسی که از دنیا خبر دارد، روشن است. طرح تحریکآمیز و غیرعادی «غصب فدک» به شکل یک حادثه زنده فعلی، برای غفلت از «غصب فلسطین» است.
تشیع علوی، تشیع صفوی
نویسنده: دکتر علی شریعتی
پس از چند هفته مریضی و بیحالی و کسلی، هیچ چیزی مثل زیارت امام رضا علیه السلام حال آدم رو خوب نمیکنه. انگار بعد از اون بیحوصلگیها تموم میشه و نشاط زندگی و کار زیاد میشه. فقط باید حواسم رو جمع کنم. حواسم رو بیشتر جمع کنم. بعضی رفتارها فکر میکنیم تفریحیه ولی با آدم موندگار میشه و تبدیل به عادت میشه. باید اونها رو کنار بذارم.
همیشه داشتن هدف و برنامهریزی فقط مهم نیست. گاهی اوقات ابزارش نیست و گاهی وقتها با اینکه ابزارش هست ولی انگیزهاش نیست. روزها داره به سمت مثبت جلو میره. ان شالله که ادامه داشته باشه.