* این یادداشت در شماره 21 روزنامه صبح نو منتشر شده است.
انسانها همواره با رسانه سروکار داشتهاند؛ چه زمانی که به وسیله دود با هم ارتباط برقرار میکردند و چه حالا که رسانههای اجتماعی امکان برقراری ارتباط «همه مردم» با «همه مردم» و ارتباطات شبکهای را فراهم کردهاند. از اواسط قرن پانزدهم میلادی و با اختراع ماشین چاپ، رسانهها از فردی و بعضا گروهی وارد مرحله رسانههای جمعی شدند که در آن عدهای میتوانستند برای بخش زیادی از مردم در مکانها و زمانهای مختلف پیام ارسال نمایند. سیر رسانهها از «شفاهی» به «کتاب»، «روزنامه»، «مجلات»، «سینما»، «رادیو»، «تلویزیون» و دیجیتالی شدن و آنلاین شدن همه اینها در رایانهها و اینترنت به سرعت سپری شد. هر رسانه کارکردی داشت و میزان تأثیر متفاوتی در قشرهای گوناگون مردم. تلویزیون همواره یکی از محبوبترین رسانهها از زمان پیدایش خود بود؛ محبوبیتی که بعضا منتقدان سفت و سختی دارد. اما این رسانه محبوب با آمدن رسانههای دیجیتال، آنلاین و تعاملی برای رقابت با رسانههای جدید و حفظ و افزایش محبوبیت خود باید روزآمد شود و خدمات بیشتری ارائه دهد. تلویزیونهای کابلی (cable TV)، تلویزیون پروتکل اینترنت (IPTV)، تلویزیون اینترنتی (internet TV)، تلویزیون OTT (over the top) و سایر تلویزیونها به همین منظور خلق شدند تا بتوانند مطابق نیازهای مخاطبان محتواهایی متفاوت خلق کنند؛ حتی محتواهایی از جنس بازیهای تعاملی برخط یا آموزش الکترونیک.
در ایران به جز تلویزیون خطی که به صورت یکطرفه برای مخاطبان برنامه پخش میکند، چند سالی است که حرف از تلویزیون پروتکل اینترنت یا با اسمی آشناتر «آیپیتیوی» بر سر زبانها افتاده است.
کارخانه ارج تعطیل شد و با فاصله کوتاهی تکذیبیه آن منتشر شد. آمد و شد تکذیبیهها در پس یکدیگر حاکی از تعطیلی ارج بود تا جایی که محسن رضایی هم به تعطیلی آن واکنش نشان داد و خواستار حواسجمعی بیشتر مسئولین شد.
اما امروز خبرگزاری ایسنا مطلبی را منتشر کرد با عنوان «ورشکستگی ارج تقصیر کیست؟» و آن را هم مانند سایر ناکامیهای دولت یازدهم به دولت احمدینژاد منتسب کرد. البته در اسنادی که در همین مطلب منتشر شده است، این کارخانه از سال 84 یعنی زمان تحویل گرفتن دولت توسط احمدینژاد زیانده بوده است؛ البته سخن اصلی این نیست. سخن اصلی این است که رسانههای طرفدار دولت روحانی گویا متوجه نیستند که انداختن همه شکستها و ناکامیها گردن دولت احمدینژاد در واقع شکست خودشان است. فرض بگیریم دولت احمدینژاد ناکارآمد و ضعیف و هزار تا از این صفتهایی که رئیس دولت یازدهم نثار دولت قبلی میکند؛ اما مگر دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری شعار اصلاح این وضعیت را نداده بودند؟ فرض کنیم شعار تغییر 100 روزه اوضاع را یادمان رفته باشد، مگر شعار چرخش چرخ سانتریفیوز و چرخ صنعت را یادمان میرود؟ اساسا دولت یازدهم برای چه امری آمده و چه کاری انجام میدهد؟ اگر قرار باشد بعد از سه سال، نه در مباحث کلان، که در تعطیلی یک کارخانه هم تقصیر به گردن دولت قبل بیفتد، اساسا این دولت چرا وجود دارد؟ خب هر شخص دیگری بدون تدبیر و بدون امید هم میتوانست بیاید بنشیند و نظاره کند و به گردن دولت قبل بیندازد؛ مگر چنین کاری هنر خاصی میخواهد؟
طنز تلخ قضیه آنجاست که در آذر ماه 92 دکتر روحانی موفقیتهای ورزشی کشور را ناشی از «برداشتن سایه سیاست از سر ورزش میدانند» و آن را به دولت خود منتسب میکنند؛ گویا در عرض همان 4 ماه اول دولت ایشان همه تمرین کردند و بازوها بزرگ شد و کار تیمی شکل گرفت و صعود به جام جهانی و قهرمانیها انجام شد اما یک کارخانه 300 نفره را نجات دادن کاری است غیرممکن!
رسانههای طرفدار دولت بدانند مردم طرفدار خط خدمت هستند و مدیرانی را بیشتر دوست دارند که خادمتر باشند. انسان دلش میسوزد که عدهای به جای کار برای مردم، دنبال بازیهای سیاسی هستند و فرصت خدمتگزاری به مردم را ثانیه به ثانیه از دست میدهند.
فرهنگ، خواه در قلمرو سیاست باشد یا مذهب و خواه در یک بنگاه یا در مورد مهاجران، خود را آمرانه تحمیل نمیکند. فرهنگ همچون ابزاری پیش پا افتاده و عادی قابل دستکاری نیست. چه با فرآیندی بینهایت پیچیده و غالبا ناخودآگاه در ارتباط است.
مفهوم فرهنگ در علوم اجتماعی، صفحه 10
نویسنده: دنی کوش
دفاع از استقلال فرهنگی با حفظ هویت جمعی، پیوندی بسیار فشرده دارد. «فرهنگ» و «هویت» دو مفهومی هستند که به واقعیتی واحد باز میگردند؛ واقعیتی واحد که از دو زاویه متفاوت دیده شده است. تصور بنیادگرایانه از هویت به اندازه تصور بنیادگرایانه از فرهنگ قابل بررسی نیست. هویت فرهنگی یک گروه مشخص تنها با مطالعه روابط آن با گروههای همسایه قابل فهم است.
مفهوم فرهنگ در علوم اجتماعی، صفحه 9
نویسنده: دنی کوش
نزد انسان هیچ چیز، طبیعی خالص نیست. حتی کارکردهایی که به نیازهای فیزیولوژیکی مربوط میشوند، مانند گرسنگی، خواب، میل جنسی و غیره، همگی تحت تأثیر فرهنگ قرار دارند. جوامع مختلف پاسخهای کاملا مشابه به این نیازها نمیدهند. در جاهایی که الزامات زیستشناختی در کار نیست، رفتارها بیشتر به وسیله فرهنگ جهتدهی میشوند. به این سبب است که دستور «طبیعی باش» به ویژه در محیطهای بورژوایی به بچهها داده میشود، در واقع به این معناست که «با الگوی فرهنگیای که به تو آموخته شده است، منطبق باش.»
مفهوم فرهنگ در علوم اجتماعی، صفحه 7
نویسنده: دنی کوش