کتاب «برای درک رسانهها» اثر مارشال مک لوهان در سال 1377 توسط مرکز تحقیقات مطالعات و سنجش برنامهای صدا و سیما و با ترجمه سعید آذری در 444 صفحه منتشر شد. در این کتاب، مکلوهان سعی دارد در راستای سایر نظریات خود به بررسی تعدادی از اصلیترین امتدادهای حواس انسانی و برخی از نتایج روانی و اجتماعی آنها بپردازد. در مقدمه کتاب به نکته جالب توجهی اشاره شده است که سه چهارم مطالب کتاب جدید است و برای اولین بار مطرح میشود و از منبع دیگری اقتباس و گردآوری نشده است.
این کتاب شامل 33 فصل است:
فصل اول- پیام، خود رسانه است
فصل دوم- رسانههای سرد و گرم
فصل سوم- قانون رفت و برگشت در رسانههای گرم «فوق گرم»
فصل چهارم- عشق به وسایل «نارسیس خودشیفته»
فصل پنجم- انرژی پیوندها «رابطههای خطرناک»
فصل ششم- رسانهها، انتقال دهنده هستند
فصل هفتم- مبارزه و سقوط؛ شکستناپذیری قدرت خلاقه
فصل هشتم- کلام؛ گلی اهریمنی؟
فصل نهم- نوشته؛ چشم جایگزین گوش میشود
فصل دهم- جادهها و امپراتوریهای کاغذ
فصل یازدهم- اعداد؛ چهره تودهها
فصل دوازدهم- لباس، امتدادی از پوست بدن
فصل سیزدهم- مسکن واقعیتی نو و افقهایی تازه
فصل چهاردهم- پول؛ کارت اعتیاری فقرا
فصل پانزدهم- ساعت؛ رایحه زمان
فصل شانزدهم- باسمه؛ چیزی برای یافتن
فصل هفدهم- داستانهای مصور؛ مد: پیش درآمدی بر تلویزیون
فصل هجدهم- نشریه؛ معمار ناسیونالیسم
فصل نوزدهم- چرخ، دوچرخه، هواپیما
فصل بیستم- عکس؛ تصویری از فروختن خود
فصل بیست و یکم- مطبوعات؛ افشاگری حساب شده به عنوان یک شکل حکومتی
فصل بیست و دوم- اتومبیل؛ یک دوست مکانیکی
فصل بیست و سوم- تبلیغات؛ چگونه به چشم و همچشمی با همسایه بپردازیم؟
فصل بیست و چهارم- بازیها؛ امتدادهای انسانی
فصل بیست و پنجم- تلگراف؛ هورمونی اجتماعی
فصل بیست و ششم- ماشین تحریر؛ عصر خواستن برای انجام دادن
فصل بیست و هفتم- تلفن؛ شیپور یا زنگولهای نمادین
فصل بیست و هشتم- گرامافون؛ اسباببازیای که نفس آمریکاییها را گرفت
فصل بیست و نهم- سینما؛ جهانی پیچیده در حلقه
فصل سیام- رادیو؛ طبق رقص قبایل
فصل سی و یکم- تلویزیون؛ غول خجالتی
فصل سی و دوم- تسلیحات؛ نبرد شمایلها
فصل سی و سوم- خودکاری؛ مکتبی همیشه پابرجا
قبلا در این وبلاگ، یک بند خواندنی از این کتاب را در بخش «نقل قول» گنجانده بودم که توصیه میکنم با خواندن آن به خواندن کامل کتاب علاقهمند شوید. عنوان این بند در زیر آمده است که میتوانید برای خواندن آن روی آن کلیک کنید:
- جنگ شمایلها
نسخه انگلیسی کتاب را میتوانید با قیمت 21 دلار از اینجا خریداری نمایید. همچنین نسخه فارسی کتاب را میتوانید با قیمت 18000 تومان از اینجا خریداری نمایید. نسخه الکترونیکی کتاب نیز به صورت رایگان از اینجا قابل دریافت است. نظرات کاربران گودریدز در مورد این کتاب را هم میتوانید در اینجا بخوانید.
تو ای دوستدار علی، تو ای دوستدار فاطمه، و تو ای دوستدار حسنین؛ فکر مکن که دوستی تو نسبت به آنها به این است که چیزی نذرشان کنی! مثلا سفره نذرشان کنی، چلچراغ نذرشان کنی... این دوستی آنها نیست. آنها اهل این حرفها نیستند تا دوستیشان به این چیزها باشد. دوستی تو به آنها در کجا نمودار میشود؟ فقط یک جا، و آن رفتار تو، عقیده تو، اندیشه تو، فکر تو و عمل توست. هر قدر عقیده و اندیشه و عملت به اینها نزدیکتر باشد نشانه آن است که دوستی راستین صحیح آنها در تو ریشهدارتر است. محبت اهل بیت و ولایت آنها بازده و ثمرهای جز اطاعت بیشتر خدا و پرهیز بیشتر از معصیت خدا ندارد.
ولایت، رهبری، روحانیت، صفحه 63
نویسنده: شهید بهشتی
زمانی که روسها در تاریخ شانزدهم ژوئن 1963 «والنتیناتروشکووا» زن جوانی را که از هر گونه اطلاعات مربوط به خلبانی بری بود، به عنوان اولین زن فضانورد در مدار زمین قرار دادند، مطبوعات و سایر رسانهها به گونهای عکسالعمل نشان دادند که گویی این پرواز خدشهای بر تصویر فضانوردان مرد بویژه آمریکاییها وارد کرده است. روسها با این حرکت به شدت از ارج و قرب فضانوردان آمریکایی کاستند و نشان دادند که فضانوردی هیچ ربطی به هوانوردی ندارد و نیازی نیست که یک فضانورد، قبلا پروانه خلبانی اخذ کرده باشد.
به طنز میتوان گفت در چنین وضعیتی، تنها راه چارهای که برای غربیها باقی میماند و با علم به اینکه اصولا فرهنگ آنها اجازه نمیداد که زنی بر مدار کره زمین قرار بگیرد، این بود که گروهی کودک فضانورد را آموزش دهند تا از اطریق آنها فضانوردی را به عنوان یک بازی کودکانه جلوه دهند.
پرواز اولین «اسپوتینک» یعنی ماهواره اتحاد شوروی در واقع جز به سخره گرفتن روانی جهان سرمایهداری چیز دیگری نبود، آن هم به کمک یک تصویر یا شمایل تکنولوژیکی که راه مقابله با آن جز همان به فضا فرستادن کودکان، چیز دیگری نبود. وجود اولین زن فضانورد بوضوح به حرکتی عاطفی اشاره داشت و از نظر احساسی شدیدا بر غربیها تأثیر گذاشت. لذا میتوان جنگ آیکونها یا شمایلها که طی آن سعی میشود موجودیت جمعی رقبا به زیر سؤال برده شود، از مدتها پیش آغاز شده است و جوهر و عکس به جای نیروهای رزمنده و ماشینهای جنگی قد برافراشتهاند و قلم روز به روز برندهتر از شمشیر میشود.
برای درک رسانهها، صفحه 399
نویسنده: مارشال مک لوهان
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 22 ماهنامه مدیریت رسانه منتشر شده است.
تغییرات در محیط خارجی، سازمانها را به نشان دادن واکنش و تغییر وادار مینماید. مهندسی مجدد فرایندها، تشکیل تیمهای توسعه محصول، اجرای برنامههای تقویت کارکنان، حرکت به سوی سازمانهای مجازی، افزایش توانایی پاسخگویی مؤثر به نیازهای مشتریان و تحلیل بازار به منظور پاسخ اثرگذار به تغییرات از جمله فعالیتهایی هستند که در این راستا انجام میگیرند. به منظور رویارویی با تغییرات جدیدی که در دنیای رقابت امروزی رخ میدهند، سازمانها باید به فراتر از سازگاری با تغییرات بیاندیشند و به دنبال بهرهگیری از فرصتهای بالقوه باشند.
یکی از پارادایمهایی که به منظور افزایش انعطافپذیری، سرعت و کیفیت سازمانها مطرح میگردد، چابکی سازمانی است. چابکی سازمانی به مفهوم قابلیت انطباقپذیری بسیار بالا بدون نیاز به انجام تغییرات است. در واقع سازمان میتواند ظرفیتی را در ساختار و روشهای عملیاتی خود به وجود آورد که انعطافپذیری، تغییر و تطبیق با شرایط متغیر را بدون نیاز به انجام یک سری تغییرات دایمی، اجباری و بنیانی ایجاد نماید.
طراحی سازمانی اساس مزیت رقابتی و عملکرد سازمان است. پژوهشها نشان دادهاند که اگر ساختار، فرآیند و نظام سازمان از زیرکترین استراتژیها هم حمایت نکنند، استراتژی نمیتواند به توانایی بالقوه خود دست یابد. با این وجود، به نظر میرسد که پیچیدگی، غیرقابل پیشبینی بودن و ناپایداری تغییرات محیطی از رویکردها و مفاهیم سنتی طراحی سازمانی پیشی گرفته است. مدیران برآنند تا سازمانی را طراحی نمایند که برای اجرای عملیات در کوتاهمدت، کارا و برای حفظ عملکرد در بلندمدت، به اندازه کافی منعطف باشند. «نُرم جدید» مستلزم سازمانهایی است که حد چشمگیری از چابکی را دارا باشند تا بتوانند صرفنظر از موفقیت، تنها به حیات خود ادامه دهند. چابکی قابلیتی پویا از طراحی سازمان است که میتواند نیاز به تغییر در منابع درونی و بیرونی را حس کرده، به صورت روزمره این تغییرات را اعمال نماید و عملکرد خود را در حد بالای متوسط حفظ نماید.
مدلهای مختلفی در خصوص چابکی در دنیا ارائه شده است. «گلدمن و همکارانش» بر ساختار مناسب، فناوری اطلاعات و منابع انسانی تمرکز دارند و «کاتر» بر مأموریت، ساختار، فرآیندمحوری کسب و کار و منابع انسانی تأکید دارد. این در حالی است که در مدل « اورهلت» بر ارزشهای مشترک، ساختار یا فناوری اطلاعات، فرآیندهای کاری و رفتار تأکید شده است. در مدل «کروکیتو و یوسف» فناوریهای پیشرفته اطلاعات و تولید منجر به ایجاد چابکی تولید میگردد و چابکی تولید نیز از طریق کاهش هزینهها و افزایش سرعت و کیفیت، چابکی سازمانی را ایجاد مینماید. در مدل «گروه مشاوران آتوز» چابکی سازمانی به وسیله تقویت دایمی امکانپذیر است. تقویت دایمی نیز به وسیله کسب آگاهی، وجود مقدمات انعطافپذیری در سازمان و در نهایت برخورداری از سیستم کنترل دقیق ایجاد میگردد. مدل شریفی و ژانگ نیز بر سه قسمت عمده به شرح زیر استوار است: 1. محرکهای چابکی شامل نیاز به «چابک شدن»، «تصمیم راهبردی برای چابک شدن» و «راهبرد چابک»، 2. قابلیتهای چابکی شامل «شایستگی»، «پاسخگویی»، «انعطافپذیری» و «سرعت»، 3. فراهم سازی چابکی شامل «اقدامات، روشها و ابزار» و «سازمان، فناوری، نیروی انسانی و نوآوری». ورلی و لاولر هم استراتژی قوی، طرحهای سازگار سازمانی، هویت و رهبری مشترک و قابلیتهای ارزش آفرینی را برای چابکی عملکرد سازمانی ضروری میدانند.
سازمانهای رسانهای به عنوان یکی از پیچیدهترین سازمانهای عصر حاضر که محیطی به شدت متغیر دارند و واحد زمان در آنها «لحظه» است، شناخته میشوند. برای پاسخگویی شایسته به این محیط پیچیده، رسانهها نیاز دارند تا به سرعت و دقت تصمیمات مناسبی را اتخاذ نمایند و از آن مهمتر انعطاف لازم را در این تصمیمات حفظ نمایند. یک تصمیم اشتباه در تولید یا توزیع پیام میتواند منجر به از دست رفتن «اعتماد» مخاطبان شود که هزینههای هنگفت هم نتواند آن اعتماد را برگرداند. رسانهها باید با استراتژی قوی، رهبری مشارکتی و انعطاف بالای سازمانی، بر دشواریهای این محیط پیچیده غلبه نمایند تا بتوانند اثر مناسبی را در زمان مناسب بر مخاطبان هدف خود اعمال نمایند.
این روزها دیگر تغییرات مستمر و جهشی «فناوری رسانهها» به امری عادی تبدیل شده است. شیوههای تولید و توزیع و ارتباط با مخاطبان در بازههای زمانی کوتاهی تغییر میکنند و بخصوص سازمانهای رسانهای بزرگ را به چالش وامیدارد. از سویی دیگر نیازها و ذائقه مخاطبان مدام در حال تغییر است؛ فرهنگها و خرده فرهنگها بر هم تأثیر و تأثر دارند؛ قوانین و تفسیر و نحوه اجرای آنان بخصوص در مواجهه با فناوریهای جدید رسانهای در حال تغییرند؛ رقبای جدید به سرعت قدرت عرض اندام پیدا میکنند و رقبای قدیمی نوآوریهای گوناگون به کار میبرند. همه این موارد «چابکی سازمانی» را به عنوان یکی از ضروریترین و حیاتیترین ویژگیهای سازمانهای رسانهای معرفی میکند که با اینکه نسبت به سایر انواع سازمانها «مهمتر» است اما هم در تئوری به آن بسیار کم پرداخته شده است و هم در عمل رسانههای ما اعتنایی به آن ندارند.
دکتر وردینژاد در کلاس «مدیریت رسانه 1» مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی در سال 88 میگفتند که دشمنان ایران نیاز به هزینه زیاد و کار تخصصی فراوان جهت جاسوسی از ایران ندارند؛ زیرا با سایتهای متعدد خبری 90 درصد اخبار محرمانه ما در معرض دید عموم قرار گرفته است یا به راحتی در دسترس همگان است. سازمانهای جاسوسی دشمنانمان باید برای 10 درصد باقیمانده وقت و هزینه و انرژی بگذارند. میگفتند که میزان اخبار منتشره محرمانه ما نسبت به کشورهای پیشرفته، وضعیت فاجعهآوری دارد.
خط و خطوط سیاسی ایشان و افتراقی که در این زمینه داریم در این یادداشت محل بحث نیست اما این حرف ایشان همیشه در خاطر من ماند و به نظرم به عنوان یکی از معضلات گردش خبر بخصوص در حوزههای سیاسی و اقتصادی در کشورمان جدی است. یادمان نرفته است که مکالمات حضوری محرمانه شخص اول و دوم کشور در چند سال گذشته، نقل محافل گوناگون بود و همیشه این سؤال مطرح بود که اگر این صحبتها دو نفره بوده است، پس چه کسی آن را نقل کرده است؟
یکی از راههای شایعهسازی و تخریب اذهان عمومی همین انتشار غیررسمی اخبار با مهر محرمانه جهت دیده شدن بیشتر است. به نظر میرسد که برخی از ارکان قدرت در کشورمان با قیافه حق به جانب، استفاده از این حربه را خوب بلد هستند و به جستجوگران حقیقت کمترین مجال برای سؤال و نقد را هم نمیدهند یا اگر بدهند تأثیری در افکار عمومی جامعه ندارد. استفاده از رسانههای گوناگون و گسترده توسط ارکان مورد بحث، به آنها قدرتی بخشیده است که شاید تا چند زمانی مست آن باشند که البته ماه همیشه پشت ابر نمیماند.
به عنوان مثال یادمان هست در قضیه خانهنشینی 11 روزه رئیس جمهور سابق چقدر شایعه توسط همین اخبار محرمانه ساخته شد و زمینهساز کلیدواژه تخریبی «جریان انحرافی» در کشور شد. یادمان هست که همان زمان رهبر معظم انقلاب وارد میدان شدند و آن شایعات را «حرفهای سست و بیپایه» خواندند که توسط دستگاههای تبلیغاتی گفته شده است و تأکید میکنند که «بخصوص خود رئیس جمهور» برای خدمت به مردم شب و روز ندارند. اما خاطرمان میآید که مسئلهای که از نظر رهبر معظم انقلاب «مسئله مهمی» نبود را چگونه به مسئله اول کشور تبدیل کردند و سالها در آن دمیدند و میدمند؛ آن هم با جلوه ولایتمداری! اساسا یکی از مشکلات همین است که بخش قابل توجهی از این اخبار محرمانه به دیدارهای خصوصی رهبری مربوط میشود و توصیهها و فرمایشاتی که ایشان به افراد مختلف کردهاند. حال اینکه ایشان بارها گفتهاند مواضع ایشان همان است که با مردم در میان میگذارند و «حرف درگوشی» با کسی ندارند و نسبت دادن اینکه ایشان موضعی خلاف موضع علنی خود به خواص میگویند را «گناه کبیره» دانستهاند.
قبلا هم نگاشته بودم که برخی سیاسیون از طریق همین «گفتن اخبار مگو» برای خود مخاطبان، مریدان و طرفدارانی پیدا میکنند که سالها بر موج احساسی حقطلبی آنان سوار میشوند و تا حدودی توجه مسئولین و مردم را از مسائل اصلی کشور به مسائل فرعی جهت تحکیم قدرت یا افزایش قدرت خود یا حزب خود جلب میکنند.
به نظر میرسد یکی از راههای مبارزه با این شایعات و اخبار غیررسمی که با بسته بندی «محرمانه» و «خصوصی» عرضه میشود، بیتوجهی به آن است. این بیتوجهی در وهله اول و اصلیترین گام به اهالی رسانه برمیگردد. متأسفانه معمولا اهالی رسانه با در دست گرفتن «سررسید» به نگارش اخبار جذاب محرمانه از سوی اشخاص قدرتطلب -که بعضا حتی به نیات آنها هم شک وارد است- اقدام میکنند تا با نقل آنان در میان دوستان محفلی خود، خویش را «کاردرست» و «مهم» جلوه دهند یا گرهی از گره کشور باز کنند! حال آنکه خبرنگاران، دبیران سرویسهای مختلف، تحلیلگران رسانهای و مدیران رسانههای خرد مستقل باید لااقل با بیتوجهی خود به نقل اینگونه اخبار که وثوق آن از هیچ طریقی امکانپذیر نیست از ارزش این کار بکاهند و آن را به کاری بیهوده تبدیل کنند.
با نزدیک شدن به انتخابات سال 96، دامنه این شایعات محرمانه بسیار گستردهتر خواهد شد. شایعاتی که از نگاه ظاهری بیشتر به ضرر کسانی خواهد شد که رسانه کمتری در اختیار دارند یا تقوای بیشتری برای ساخت شایعه به خرج میدهند! نمونه این اخبار در یکی دو هفته اخیر در رسانههای مختلف اجتماعی و رسمی منتشر شده است.
بیایید تصمیم بگیریم به جای تخریب اذهان مردم کمی هم به فکر کشورمان باشیم و وظایفمان را درست انجام دهیم که همه عزت دست خداست و او بر قلوب مردم مسلط است.