پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۱۳ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

نقل قول نقل قول

دوستی با حسین فقط گریستن نیست

گریستن و زیارت کردن باید در حد خودش باشد. انحصار و اکتفای بر گریستن و زیارت کردن مال زمانی است که راه دیگری باز نباشد. آن موقعی که راه باز است و دوستان حسین می‌توانند به راه حسین بروند، اگر نرفتند و فقط گریه و زیارت کردند، منحرف شده‌اند. باید دوستان حسین چنان تربیت شوند که به راستی در برابر هر انحراف از حق و دین به پا خیزند و قدرت قیام و نهضت داشته باشند.

 

مبارزه پیروز، صفحه 62

نویسنده: شهید بهشتی

نقل قول نقل قول

خلاصه زندگی: عقیده و جهاد

اسلام دین عقیده است. چه خوش شعاری از نهضت حسینی به یادگار مانده. قف دون برأیک فی الحیاه مجاهدا ان الحیاه عقیده و جهاد. اگر به راستی زنده‌ای، اگر مرده نیستی، اگر به راستی جانی در کالبد داری، اگر به راستی از صف حیوانات بیرون رفته‌ای و به صف انسان‌ها درآمده‌ای، بیدار باش! عقیده داشته باش! هدفی انسانی و عالی داشته باش و بعد تا پای جان در راه عقیده‌ات بایست، زیرا حیات و زندگی در دو کلمه خلاصه می‌شود: عقیده و جهاد در راه آن. این مبنای اسلام است.

 

مبارزه پیروز، صفحه 45

نویسنده: شهید بهشتی

نقل قول نقل قول

شرایط مبارزه پیروز

مبارزه پیروز شرایطی دارد، سننی دارد، باید آن سنن و شرایط را شناخت و در مبارزات حیاتی از آن پیروی کرد. 

اول اینکه مبارزه باید هدف داشته باشد. هدفی مشخص و روشن، صریح و قاطع، مبارزه بی‌هدف معنی ندارد. هر مبارزه‌ای هدفی دارد، اما گاه اتفاق می‌افتد که هدف‌ها روشن نیست، مبهم است. چه بسا می‌بینید فردی عمری را در مبارزه گذرانده اما در پایان عمر چیزی گیر نیامده، چرا؟ چون در تمام مدت مبارزه مارپیچ حرکت کرده، خمیده حرکت کرده، کار کرده، تلاش کرده اما نه به سمت هدف معین و مشخص بلکه به یک نقطه مبهم و تاریک رو آورده، به همین جهت نیروهایش هدر رفته و به جایی نرسیده است...

شرط دوم این است که مبارز باید مرد عمل باشد، مرد کار باشد، استقامت داشته باشد و پای حرفش بایستد...

شرط سوم که بسیار مهم است و در میان مردم ما خیلی کم دیده می‌شود روش صحیح مبارزه است. مبارزه یک قسم و دو قسم نیست، بلکه اقسامی دارد. مبارزه فردی، مبارزه دسته جمعی، مبارزه پوشیده و پنهان، مبارزه با سلاح سرد، مبارزه با سلاح گرم، مبارزه موضعی و دور از میدان و مبارزه در میدان. هر کدام از اینها جایی دارد، وقت و زمانی دارد، روشی دارد و به اصطلاح اروپایی‌ها تاکتیکی دارد. باید مردم مبارز به روش مبارزه آشنا باشند، مخصوصا باید به تناسب میان مبارزه و هدف فوق العاده اهمیت دهند.

 

مبارزه پیروز، صفحات 12 تا 15

نویسنده: شهید بهشتی

 

نقل قول نقل قول

زندگی بی مبارزه ممکن نیست

کجا هستند کسانی که خیال می‌کنند می‌توانند بر روی زمین قدم بگذارند، 50، 70، 100 و یا سال‌های بیشتری زندگی کنند و بخورند و بخوابند و زندگی را در کمال صلح و صفا و آسایش و خالی از هر نوع مبارزه به سر برند؟ چه رویایی! از این رویا بیدارشان کنید.

همان کسی که به نظر شما صبح تا ساعت 9 و 10 در منزل استراحت می‌کند، بعد اگر دلش خواست به دنبال کاری می‌رود و اگر نخواست نمی‌رود و اگر رفت ظهر سر وقت به منزل برمی‌گردد، بعدازظهر استراحتش به موقع است، در وجود همان شخص یک جنگ درونی برپاست که ما نمی‌بینیم. خوب در سیمای او دقت کنید؛ هرگز شادمانی و نشاط یک مرد مبارز مجاهد را در او نمی‌بینید. مرده‌ای است که راه می‌رود و غذا می‌خورد. مرده و بی‌نشاط است. در درون او یک جنگ مدام و پیکار همیشگی که به آن مأنوس شده و عادت کرده برپا است و شاید خود او هم از آن غافل است. خیال می‌کند از جنگ و مبارزه در امان مانده، ولی همواره با خود در جنگ و جدال است که چرا ساکت و بی‌حرکت نشسته‌ام؟ چرا از دیگران عقب مانده‌ام؟ چرا هیچ جا از من نام و نشانی نیست؟ این زندگی بی‌ثمر چه سودی برای من دارد؟ چرا در من نشاط و شور و حرارت نیست؟ ساعات تن‌آسایی را غالبا با این چون و چراها به سر می‌برد. بله، زندگی بی مبارزه ممکن نیست. 

ناموس مبارزه در زندگی فرد و جامعه امری اجتناب‌ناپذیر است. در برابر این قانون این ضرورت و این جبر خارجی، جبری که قلم تقدیر بر انسان نوشته، چاره‌ای نیست جز اینکه از انواع مختلف مبارزه، آنی را که بهتر و سودمندتر است را انتخاب کنیم. به پیکار و مبارزه تن در دهیم، اما مبارزه‌ای شریف، مبارزه‌ای پیروز و سودمند و مهیج. مبارزه‌ای زنده، مبارزه‌ای استوار در راه هدفی عالیقدر.

 

مبارزه پیروز، صفحه 11

نویسنده: شهید بهشتی

شخصی

سه تا چیزی که خیلی دوستش داریم

یک بازی وبلاگی دیگر را این بار وبلاگ خانه من راه انداخته است با عنوان «سه تا چیزی که خیلی دوستش داریم». از آنجایی که همیشه دوست داشتم در این نوع اقدامات وبلاگ نویسی شرکت کنم، در این مورد هم شرکت می‌کنم. از پیشنهاددهنده پرسیدم که فقط اشیا را باید معرفی کنیم یا انسان‌ها و ماورا هم می‌تواند باشد؟ هر چند پاسخ ایشان این بود که انسان هم می‌تواند باشد اما از ماورا و انسان‌ها و اماکن صرفنظر می‌کنم و فقط به اشیا می‌پردازم:

 

انگشتری که قبل از اولین سفر عمره‌ام در سال 87 از بازار کنار حرم حضرت عبدالعظیم خریدم تا همیشه از آن سفر یادگار داشته باشم و روی آن «یا کریم اهل بیت» حک شده است.

 

بعید میدونم کسی در این بازی وبلاگی، چنین موردی رو نام برده باشه، اما من باید بگم: وبلاگم

 

 

کتابخوان الکترونیک کیندل که دو ساله تقریبا همه جا همراهم هست و هر وقت مرده‌ای رو زنده می‌کنه برام.