اوصیکم بتقوالله و نظم امرکم
هر چقدر که انسانهای بیدانش و بینظم موجب خرد شدن اعصاب و کاهنده انگیزه میشوند، انسانهای بادانش و متواضعی که منظم هستند، بیشتر انگیزاننده هستند.
هر چقدر که انسانهای بیدانش و بینظم موجب خرد شدن اعصاب و کاهنده انگیزه میشوند، انسانهای بادانش و متواضعی که منظم هستند، بیشتر انگیزاننده هستند.
گفت: «مسلما! اما اگر شما زودتر نمیرید، دیرتر که خواهید مرد. آن وقت باز هم همین مسئله پیش روی شما قرار خواهد گرفت. چگونه این آزمایش سخت را تحمل خواهید کرد؟» جواب دادم آن را درست همچنان که در این لحظه تحمل میکنم، تحمل خواهم کرد.
این جملات در صفحات پایانی کتاب بیگانه اثر آلبر کامو، ذهن مرا به خود مشغول کرد. این جملات در حالی بیان میشود که مرسو (شخص اول داستان) محکوم به اعدام شده است و کشیش در روزهای پایانی عمر او برای هدایت او به زندان آمده است. اینکه آلبر کامو چه اعتقاداتی داشته است و در این کتاب میخواسته چه نتیجهای بگیرد در اینجا مدنظرم نیست.
چیزی که مرا به فکر واداشت این بود که به راستی اگر ما زودتر نمیریم، دیرتر که خواهیم مرد. به هر حال مانند افرادی که اعدامی هستند و میدانند تا چند وقت دیگر اعدام میشوند ولی کاری از دستشان برنمیاد برای جبران کمکاری و اشتباهات، ما هم دیر یا زود خواهیم مرد. یا حتی مانند افراد مریضی که بیماریشان مداوایی ندارد و شاید بیشتر از اعدامیها -به شرط اراده- کاری از دستشان بربیاد، ما هم چنین سرنوشتی منتظرمان است. چرا پس وقتی از کمکاری و اشتباهمان آگاهیم، آنها را به آینده موکول میکنیم؟
چرا وقتی میدانیم مرگ انقدر نزدیک است، خود را مهیای چشیدن آن نمیکنیم؟
تکراری شده است حرفهایم، چون کارهایم تکراری شده است؛ چون امروزم شبیه دیروزم شده و تکرار روزمرگی مگه چه نتیجهای جز تبدیل شدن به چیزی شبیه مرداب دارد؟
اما سالروز آغاز امامت توست و دیدن خودم درست نیست. تو را میبینم که واسطه فیض و رحمت خدایی. تو را میبینم که شبیه سایر ائمه حتی به بدترین دشمنان خود نگاه هدایت دارید. پس هدایتم کنید که از امروز عهد میبندم هر روز حواسم باشد که هر لحظه، لحظه امامت توست بر این جهان که اگر ثانیهای امام نباشد، بهانهای برای باقی ماندن خلقت نیست. کمکم کنید که بر عهدم بمانم که بی خواست خدا ارادهای کارگر نیست.
برای نوسازی هر پدیدهای، ابتدا نیازمند شناخت آن پدیده (ماهیت آن و محیط پیرامونی پدیده) و کارکردن آن هستیم. سازمان صدا و سیما یکی از بزرگترین سازمانهای فرهنگی ایران است که به فرموده امام خمینی (ره) باید تبدیل به یک دانشگاه عمومی شود؛ به نظر میرسد که علیرغم زحمات کشیده شده طی دهههای گذشته، این سازمان بزرگ و مهم، کماکان با جایگاه مطلوب خود جهت نقشآفرینی در فرهنگ انقلاب اسلامی فاصله دارد.
جهت حفظ ماهیت گزارش راهبردی و تبدیل نشدن آن به کتاب یا مقاله پژوهشی نیازمند آن هستیم که از تکرار مکرراتی که مخاطبان فرهیخته این گزارش راهبردی از آن آگاهند، صرفنظر کنیم و با مروری کوتاه از تاریخچه صدا و سیما به چالشهای این سازمان بپردازیم. از میان چالشهای موجود، یکی از مهمترین چالشها – که محل مناقشه بسیاری نیز هست- یعنی لزوم یا عدم لزوم انحصارزدایی، انتخاب شده است. در این گزارش راهبردی سعی شده است پس از بررسی پیشینه پژوهش و بیان نظرات موافق و مخالف، نتیجهای عالمانه و عاقلانه و در جهت تعالی آرمانهای انقلاب اخذ شود. با توجه به شرایط موجود توصیه شده است که انحصارزدایی از صدا و سیما با رعایت گامهایی در ساحتهای مختلف قانونی، زیرساختی، فرهنگی و ... انجام پذیرد.
متن کامل این گزارش راهبردی را میتوانید از مرکز پژوهشی آرا تهیه فرمایید.
* این گزارش راهبردی بخش نخست سلسله گزارش راهبردی «نوسازی سازمانهای فرهنگی ایران» است.
روزی که مجروح از زخمی که به ظاهر خودیها، ناجوانمردانه به پایش زده بودند به کوشک مدائن آمد و ابن مسعود افتخار میزبانی از امام عالمین را داشت، به اصرار ابن مسعود، برادرزادهاش مختار ثقفی برای اضافه شدن به لشگر امام حسن علیه السلام جهت جنگ با معاویه به مدائن آمد. مختار پس از صحبت با جعده، همسر امام، دست از حمایت امامش برداشت و به عمویش گفت: «سخنی را که از زبان عمر بن سعد شنیده بودم، از زبان بانو جعده نیز شنیدم. حسن بن علی حتی در خانه خویش نیز تنهاست و جنگ ثمری ندارد.»
مختار درست تشخیص داده بود که دختر اشعث، دشمن امام است نه همسر امام، اما درست تشخیص نداد که فرمان جنگ یا صلح را امام میدهد نه خودش! که پیغمبر نیز فرموده بودند حسن و حسین وصی من هستند، چه بنشینند و چه قیام کنند. همین تشخیص اشتباه هم باعث شد که دنیا به او اثبات کند دار مکافات است، ولو اینکه توبه او را به سمت عاقبت بخیری رهنمون کرده باشد. وقتی 7 هزار نفر در روزی که تزویر -همان سلاح معاویه- به جنگ مختار آمده بودند، او را یاری نکردند و مختار با عده اندکی از یاران خود به شهادت رسید، با تمام وجود درک کرد آنچه را باید درک میکرد.
------------------
پ.ن: 8 سال پیش کتاب الکترونیکی «پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ» در مورد صلح امام حسن را در وبلاگم قرار داده بودم. توصیه میکنم از اینجا آن را دریافت کنید و مطالعه نمایید.