مگر میشود به زیارت امام رضا علیه السلام بروم و از بهشت باب الجواد اجازه ورود نگیرم؟ اصلا عشقبازی در باب الجواد معنی میدهد.
نمیدانم بخاطر شلوغی این روزها است یا بخاطر ناامنی که با داربست یک بازرسی دیگر به باب الجواد اضافه کرده اند و صفای خاطرات قدیمی را مکدر.
یا امام الرئوف
از دل من آگاهی و می دانی خواسته هایم چه تغییراتی کرده و حتی گاهی برعکس سالیان قبل شده. به هر حال از قدیم گفته ام:
ما بی سلیقه ایم، تو حاجات ما بخواه ور نه گدا مطالبه آب و نان کند
می دانم که نمی دانم، اما به من یاد داده اند اگر تو را واسطه خیرخواهی به درگاه خدا میکنم، تو را به جوادت قسم دهم. پس قاصدک دلم را از باب الجواد به سویت روانه میکنم یا رضا...
از تو اى میزده، در میکده نامى نشنیدم نــزد عشّاق شدم، قامت سرو تو ندیدم
از وطـن رخت ببستم که تو را باز بیابم هر چه حیرتزده گشتم، به نوایى نرسیدم
گفتم از خود برهم تا رخ ماه تو ببینم چه کنم من کـه از این قید منیّت نرهیدم؟
کوچ کردند حریفان و رسیدند به مقصد بى نصیبم من بیچاره که در خانه خزیدم
لطفى اى دوست که پروانه شوم در بر رویت رحمى اى یار که از دور رســانند نویدم
اى که روح منى، از رنج فراقت چه نبردم؟ اى که در جان منى، از غم هجرت چه کشیدم؟
دیوان امام
نویسنده: امام خمینی (ره)
امروز یکی از دوستان لینکی از آپارات برایم فرستاد و نوشت: وقتی مردم اینطور برای سلفی گرفتن با فلان بازیگر، التماسش میکنند، نمایندههای آنان نیز باید برای سلفی گرفتن با موگرینی دست و پا بشکنند. آن ویدئو باعث شد روی ویدئوی دیگری کلیک کنم که جشن تولد آن بازیگر در کافه بازیگر دیگری بود و به قول خودشان «فنپیجدار»های آن بازیگر هم دعوت بودند. از دختر 12 ساله تا پیرمردی که به آن جشن تولد دعوت شده بود و ...
به حال خودم افسوس خوردم که چقدر از اوضاع فرهنگی کشور بی اطلاعم و در طبقه متوسط شهری و بخصوص در بین متولدین دهه هفتاد و هشتاد چه فضاهایی که شکل نگرفته است!
اما در این میان یک ویدئو مرا امیدوار کرد. ویدئوی یک خانم که با استفاده از رسانههای اجتماعی از کودکان بیسرپرست و مردم مستضعف حمایت میکند. حمایتی که از پول شخصی خودش نیست و به وسیله مردم تأمین میشود. تا به امروز 159 هزار نفر صفحه این خانم در اینستاگرام را دنبال میکنند و در کارهای خیر او شریک میشوند. او که همه چیز را از وقتی شروع شده میداند که خواب امام خمینی (ره) را میبیند و صبح آن روز به حرم امام و قبور شهدا میرود و کم کم به وسیله یک اتفاق ساده به کار خیر روی میآورد. فعالیتی که خودش هدف آن را فرهنگسازی میداند.
یکی از وظایف نمایندگی حتما سر زدن به مردم حوزه انتخابیه خودشان است که اگر درست انجام شود موجب برکات فراوانی خواهد شد. به نظر میرسد این خانم و امثال او باید وظیفه نمایندگانی را به دوش بکشند که جز تظاهر در مقابل رسانهها و دعوای سیاسی و فشار دادن دکمه رأی در صورت حضور در مجلس، کار دیگری انجام نمیدهند.
باشد که فعالیتهای خودجوش فرهنگی توسط مردم، مردم را از شر دستگاه فرهنگی تعطیلمان نجات دهد.
با فراگیر شدن تلگرام در ایران، برخی از وبلاگنویسان به جای وبلاگ نویسی رو آوردند به کانال شخصی زدن و یادداشتهای خود را در کانال نوشتن، اما من هیچوقت چنین کاری نکردم. وبلاگها همیشه امکانات بیشتری داشتند: از بایگانی، قابلیت جستجو و سایر موارد در کنار عمیق و جدی بودن محتوای وبلاگها که بگذریم، سهولت ارائه نظر مخاطب در وبلاگ که در کانال یک طرفه تلگرام وجود ندارد قابل گذشت نیست. بماند که تلگرام یک خانه اجارهای است که روزی دیگر معلوم نیست باشد یا پیشرفت فناوری رسانه آن را محو کند.
اما امروز با خودم فکر کردم شاید بد نباشد که برای رونق گرفتن همین دنیای وبلاگها از این ابزار استفاده کنم و با انتشار پستهای منتخب وبلاگها در یک کانال تلگرامی، محتوای ناب آنها هم بیشتر به دید مردم برسد.
بنابراین یه کانال تلگرامی با عنوان بلاگرها راه انداختم و البته به عمد هیچکسی را به آن اضافه نکردم. قصدم این است که این کانال خودش مخاطبان خودش را پیدا کند. کلاس زیادی هم نمیگذارم که اگر تعداد نفرات کم باشد هم ادامه میدهم و ... نه! اگر رسانهای نتواند مخاطبان خود را پیدا کند همان بهتر که وجود نداشته باشد.
ضمنا با معرفی وبلاگهای تولید کننده محتوای ناب میتوانید در این راه مرا یاری نمایید.
برای عضو شدن در این کانال میتوانید اینجا کلیک کنید و عضو شوید.
همهاش 8 ماه شادی برای کودکی که 9 ماه انتظارش را کشیدند.
و حالا یک عمر غم :(