به وقت شام نام فیلمی سینمایی است که این روزها در حال اکران است و با توجه به فروش بیش از ۶ میلیارد تومانی تا کنون، انتظار میرود در لیست ۲۰ فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران نیز وارد شود.
تیزر تبلیغاتی فیلم را احتمالا از طریق تلویزیون یا فضای مجازی دیدهاید. داستان، داستان یک خلبان ایرانی است که هنگام جنگ با داعش در سوریه، قصد گرفتن مرخصی دارد تا بتواند به همسر باردار خود کمک کند. اما داستان به نحو دیگری رقم میخورد و او مجبور به ماندن برای انجام عملیاتی سخت میشود.
در این فیلم به خوبی ظلمی که به مردم سوریه شده است، نمایش داده میشود؛ زیرکی، هوش در کنار وحشیگری داعشیها نشان داده میشود و نقطه قوت داعش در بازنمایی رسانهای عملیاتهای خود بازگو میشود.
از نظر تکتیک نیز فیلم در حد بالایی است تا جایی که شاید کمتر فیلمی را در تاریخ سینمای ایران بتوان رقیب این فیلم از نظر تکنیک دانست.
یک ضعف محتوایی البته در این فیلم به نظر من مشهود است. درست در جایی که عدم تقابل داعش با اسراییل در حال انتقال به مردم است، دامن عربستان سعودی و ترکیه از حمایت داعش پاک میشود و به گونهای گفتگوها انجام میگیرد که گویی داعش با عربستان و ترکیه هم دشمن است.
دیدن این فیلم را در سینما پیشنهاد میکنم. صداگذاری خوب این فیلم در سینما بهتر درک میشود و از آن بیشتر لذت میبرید.
پ.ن: اگر کودک خردسال دارید، او را با خود برای تماشای این فیلم نبرید. اگر هم مجبورید او را همراه ببرید، یکی از سینماهای نزدیک به مرکز خرید را انتخاب کنید تا به همراه مادرش سینما را ترک کنند!
سال ۹۶ با همه سختیها و بدیهایش، بسیاری از زمینهها را نیز برای موفقیت در آینده مهیا کرد. به هر حال هم خود سختیها انسان را میسازند و هم هر سالی به هر صورت نقطههای پررنگ دلخواه ما را هم درون خود به یادگار میگذارند.
بهار آمد.
از کودکی عاشق فصل بهار بودهام. بهار فصل تحرک است و شادابی، فصل شروع برنامه ریزی است و کار. فصل امید است. امید که باشد منتظر هم هستیم و شاید به همین دلیل او بهار انسانها است چون او از همه منتظرتر و امیدوارتر است و همه منتظر و امیدوار اویند.
نوروز مبارک.
در نوروز باید روز و روزگار را نو کنیم و همه آنچه همیشه میخواهیم را عمل کنیم. روح خدایی در ما دمیده شده است که «کن فیکون» و خودش هم گفته است اگر بنده من باشید، خودم دست و پا و چشم و سر شما میشوم. پس چرا نتوانیم؟
سال ۹۷ به لطف الهی حداقل ۴ اتفاق بزرگ زندگی من رقم خواهد کرد. اتفاقاتی که در سال دوم دهه چهارم زندگی، باید آن را جوانهای قلمداد کنم که سر از خاک بیرون آورده و باید کم کم بزرگ شود و ثمر دهد.
امسال و از امسال به بعد، بیش از گذشته محتاج برنامه ریزی و اجرا و کنترل دقیق کارهایم هستم. شاید خوش بینانه نگاه کنم، نیمی از عمرم گذشته است. دیگر فرصت اشتباه و خطا و غفلت ندارم.
دعا کنید.