پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۶ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

نقل قول نقل قول

توهم کنترل بر امور

درست است که شتاب سرسام‌آور از ویژگی‌های ذاتی شغل مدیریت است، اما وقتی این شتاب به شدت افزایش می‌یابد و از حد می‌گذرد، شما را در خطر قرار می‌دهد؛ شما، به عنوان مدیر، کنترل خود را بر امور از دست می‌دهید و این ممکن است تهدید برای سازمان باشد. در این زمان است که فناوری‌های جدید و اینترنت شیطان‌گونه برای فریب شما می‌آیند و توهمی از کنترل برای شما ایجاد می‌کنند و شما از این غافلید که در واقع سارق کنترل شما بر امور هستند. بنابراین فراموش نکنید عصر دیجیتال به شدت در حال تبدیل کردن شغل مدیریت به شغل سطحی و از راه دور و توهم‌زا (توهم کنترل بر امور) است؛ برای همین از شما می‌خواهم در عین حال که از منافع فناوری دیجیتال بهره می‌برید، به هیچ وجه اجازه ندهید شما را فریب دهد؛ شما باشید که آن‌ها را مدیریت می‌کنید. اکنون گوشی و رایانه خود را خاموش کنید و با آرامش بخوابید! رویای شیرینی برایتان آرزو می‌کنم.

 

قصه‌های شب برای مدیران

نوییسنده: هنری مینتزبرگ

یادداشت شخصی

مسابقه داستانک: کلمات علیه کرونا

ویروس منحوس کرونا این روزها در صدر اخبار کشور و حتی جهان است. ویروسی با سرعت انتقال بالا که قرنطینه شدن یکی از راهکارهای جدی برای شکست آن است. در روزهای قرنطینه مصرف رسانه‌ای مردم بالاتر از همیشه است. مطالعه کتاب، تماشای فیلم و پویانمایی، بازی‌های رایانه‌ای و گشت و گذار در رسانه‌های اجتماعی، غالب فعالیت مردم شده است. اما آیا فقط باید مصرف کننده محتوا باشیم؟ آن هم در عصر رسانه‌های دیجیتال؟

سال گذشته مسابقه خودنویس را برای کشف استعدادهای داستان بلند برگزار کردیم. حالا نوبت آن شده است که در دوره جدید نشرسرای خودنویس مشارکت با مردم را مستمرتر از گذشته پیگیری کنیم. در این روزهای کرونایی باید کنار هم باشیم تا بر استرس کرونا که اتفاقا باعث تشدید تلفات آن می‌شود، غلبه کنیم.

مسابقه‌ای ترتیب داده‌ایم که زیر ۱۰۰ کلمه از کرونا بنویسیم. از موقعیت‌های داستانی یا داستانک‌هایی که می‌توان برای کرونا و نحوه مواجهه با آن نوشت. خوشحال می‌شویم اگر بومی‌تر باشد. اگر می‌توانید در مورد شهر و روستای خود بنویسید. در مسابقه خودنویس از ۲۹ استان کشور با ما همکاری کردید، این بار هم کمک کنید که تجربه زیسته در این شرایط سخت را با هم مکتوب کنیم.

منتظر آثار هم شما هستیم. فقط علاوه بر ایمیل، دایرکت اینستاگرام و صفحه ادمین تلگرام که در پوستر آدرس‌های آن‌ها را مشاهده می‌کنید، می‌توانید با هشتک #کلمات_علیه_کرونا نیز در صفحات مجازی به انتشار مطلب اقدام کنید. سعی می‌کنیم که همه آنها را رصد کنیم و در مسابقه شرکت دهیم.

هر روز پس از بررسی محتوای ارسالی، تمامی محتواهای در چارچوب قانون منتشر خواهد شد. پس از پایان فروردین و به یاری خداوند شکست کرونا، به ۳ نفر از بهترین‌ها جوایز ۱ میلیون تومانی، ۷۰۰ هزار تومانی و ۵۰۰ هزار تومانی تقدیم می‌شود. 

یادداشت شخصی

چالش وبلاگی: نامه برای ژان والژان

به دعوت بانوچه به چالش نامه برای .... آقاگل دعوت شدم. اول فکر می‌کردم فقط شخصیت‌های کارتونی را می‌توان نوشت. سعی کردم کارتون‌های مورد علاقه‌ام را به خاطر بیاورم: واتو واتو پرنده‌ای اعجاب انگیز، دور دنیا در هشتاد روز، سیلاس، ای کیو سان یا حتی فوتبالیست‌ها! بعدش حتی می‌تی‌کمان و کارتونی روبات‌هایی که حتی اسمش رو یادم نیست. هیچ کدام قانعم نکرد برای نوشتن. چون شخصیتی آنقدر برایم محبوب نبود که بخواهم برایش نامه بنویسم. 

اما پست آقاگل را که خواندم و پای کتاب وسط آمد، دیدم چقدر کارم راحت‌تر شد. بینوایان کتاب داستانی مورد علاقه‌ام، شخصیت‌های دوست داشتنی‌ای دارد که می‌توان برای او نامه نوشت: مثلا همین ژآن والژان. البته در کارتونی که بچگی دیدیم شاید کوزت پررنگ‌تر از ژان والژان باشد و به همین دلیل خیلی کازتون بینوایان را به خاطر ندارم.

یادداشت شخصی

قالب جدید (موقت)

سلام به همه دوستان خوبم

قالب وبلاگ رو عوض کردم و سعی کردم بخش‌های مختلف وبلاگ رو بیشتر و بهتر در دسترس شما قرار بردم.

بخش یادداشت در واقع پست‌هایی هست که توسط خودم نگارش شده و از جایی کپی نشده. در بخش یادداشت، فقط آخرین پست نمایش داده میشه و در ستون کناری اون عناوین ۱۰ یادداشت آخر رو می‌تونید ببینید و کلیک کنید.

در بخش نقل قول هم می‌تونید فرازهایی از کتبی که در حال مطالعه اونا هستم رو ببینید. این بخش توسط خودم گزینش میشه ولی توسط من نوشته نشده. در ستون کناری نقل قول هم می‌تونید عناوین ۷ نقل قول آخر رو ببینید.

یادداشت شخصی

همیشه همین‌قدر نزدیک...

مرگ همیشه همین قدر نزدیک بوده است که در این روزهای شیوع کرونا باورش کرده‌ایم. وقتی حضرت بهجت از این جهان رخت بربست و به دیدار محبوبش رفت، شاید اولین باری بود که از فوت کسی آن همه ناراحت می‌شدم؛ حتی فوت دوست و فامیل و آشنا هم آنقدر برایم گران نبود که در ۲۳ سالگی مرجعم را از دست دادم. از آن روز شاید مرگ برایم جدی شد. اما فقط مرگ بزرگان را ندیده‌ایم. مرگ همسایه، به هلاکت رسیدن ظالمانی چون صدام و شارون، و از سوی دیگر شهادت سرداران و سربازانی چون سلیمانی و مجید شهریاری و ... مرگ دل آزار بنیتای ۸ ماهه به دست کودک‌رباها، زلزله، سیل، کشته‌های جاده‌ای، سقوط هواپیما، بیماری‌ها و ...

مرگ همیشه همین قدر نزدیک بوده است؛ فقط باور نمی‌کردیم نوبت ما هم ممکن است زود باشد. باور نمی‌کردیم سرایت مرگ به ما هم ممکن است سریع باشد. اگر باور می‌کردیم با هر اتفاق ساده‌ای ممکن است مرگ به ما هم سرایت کند، حتما مراقبت می‌کردیم.