* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره ۴۲ ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه منتشر شده است.
رسانهها از دیرباز مورد استفاده انسانها بودهاند. چه رسانههای سنتی از دود و آتش و نقاشی روی دیوار غارها و سخنرانی و ... چه رسانههای جمعی مانند کتاب، روزنامه، مجله، رادیو و تلویزیون و در عصر حاضر رسانههای نوین دیجیتال. این رسانهها چرا به وجود آمدهاند؟ آیا جز برای حفظ میراث فرهنگی، افزایش دانش، آگاهی از اتفاقات پیرامون و جهان، سرگرمی و همچنین همافزایی انسانها در راهکارهایی برای پیشرفت؟ چه چیزهایی میتواند تضمین کند که رسانهها چنین کارکردهایی دارند و مقابل کارکردهای منفی رسانهها مقاومت کند؟ کارکردهایی مانند فریب دیگران، دستکاری اذهان، تنزل فرهنگی و ... .
حتما پدیدهها و قوانین و فرآیندهای گوناگونی هستند که میتوانند به تقویت کارکردهای مثبت رسانه کمک کنند و کارکردهای منفی آن را بکاهند اما بار اصلی آن به عهده مصرف کنندگان رسانهها است. هر چقدر هم سیاستگذاران و حاکمان تلاش کنند یا تولید کنندگان و سردبیران رسانهها توجه به این امر داشته باشند، در نهایت این مصرف کنندگان و مخاطبان رسانهها هستند که میتوانند و باید بار اصلی را به دوش بکشند.
یکی از راهکارهای ساده و در عین حال پیچیده، تصحیح رژیم مصرف رسانهای توسط مردم است. برای اینکه مردم توانایی تصحیح رژیم مصرف رسانهای خود را داشته باشند حتما به آموزشهای زیادی نیاز دارند اما یادگیری آنها مانند گلوله برف، به مرور زمان تغییراتی را در جامعه ایجاد خواهد کرد، که هزینه به فایده آن بسیار سودآور خواهد شد.
به عنوان مثال بیایید یک تجربه ملی در چند سال گذشته کشور را با هم مرور کنیم. از چند سال پیش با ورود پیامرسانهای موبایلی مانند وایبر و تلگرام، کاربران جدیدی به اینترنت اضافه شدند. این افراد که عموما نوجوانان و همچنین افراد بالای ۴۰ سال و با سطح تحصیلات پایینتر را شامل میشود، وارد فضای مجازی شدند از نوع پیامرسان موبایلی. آنان نه وبسایت را تجربه کرده بودند، نه رایانامه (پست الکترونیک)، نه وبلاگ، نه حتی شبکههای اجتماعی؛ در موارد زیادی آنها حتی سیستم عاملی مانند ویندوز را هم تجربه نکرده بودند و به کلی از فضای رایانه دور بودند. حالا این افراد با ورود به پیام رسانهای موبایلی و ایجاد کاربری ساده از طریق شماره موبایل و یک کد چند رقمی، وارد دنیای جدیدی شدهاند. دنیایی که در آن هم ارتباطات گسترده با افراد دور و نزدیک ایجاد میکند و هم اطلاعات فراوان را مانند بمب بر سر آنها میریزد؛ اطلاعاتی که عموما کوتاه و سطحی هستند و از عمق محتوایی کافی برخوردار نیستند.
مصرف اصلی مردم از رسانهها کم کم به این پیامرسانها منتقل میشود؛ مردم محتواهای گوناگون اعم از خبر، لطیفه، آموزش عرصههای مختلف زندگی را در اینجا میبینند و با افزایش سرعت اینترنت همراه، از فیلمهای عموما کوتاه هم بازدید میکنند. اما زمان ۲۴ ساعته در شبانه روز افزایش پیدا نمیکند. در نتیجه مردم دیگر کمتر کتاب میخوانند، کمتر سینما میروند، کمتر با دوستان و فامیل خود رفت و آمد میکنند و همه چیز در پیام رسان موبایلی خلاصه میشود. به پیام رسانهای موبایلی اضافه کنید شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام را که اوضاع از نظر فرهنگی شاید در آنجا بدتر هم باشد.
تمام این محتواها کوتاه و اغلب سطحی هستند. دانشمندان و پژوهشگران زیادی در دنیا معتقدند که وقتی جامعه میتواند از کارکرد مثبت رسانهها بهره ببرد که رژیم مصرف رسانهای مردم استفاده از رسانههای عمیق و سطحی به اندازه باشد. رسانههای عمیق، رسانههایی هستند که به عمق ذهن مخاطب نفوذ میکنند و مخاطب را به تفکر وامیدارند و در بلندمدت به تغییرات بلند مدت فرهنگی در جوامع منجر میشوند. این رسانهها طبق نظر اکثریت پژوهشگران «کتاب» و «سینما» هستند. سوال این است که وضعیت کتاب و سینما در جامعه ایران چگونه است؟ آیا مصرف کتاب و سینما در کشور ما به اندازهای است که میتواند در رقابت با رسانههای سطحی به ویژه پیامرسانهای موبایلی، رژیم مصرف رسانهای را به تعادل بکشاند؟ حتما پاسخ شما هم مانند بسیاری از اساتید و فعالان عرصه رسانه منفی است.
سرانه مطالعه کتاب مردم از ۵ دقیقه تا ۱۸ دقیقه در گزارشهای مختلف متفاوت است. این اعداد شامل کتب درسی و کمک درسی هم میشود. این را مقایسه کنید با کشور همسایهمان «ترکیه» که سرانه مطالعه آنان ۵۵ دقیقه است. اوضاع سینما هم که نیاز به گفتن ندارد. نه فیلمهای با کیفیت از نظر محتوایی به تعداد زیاد ساخته میشود و نه بیننده آنچنانی میتوانیم برای سینمایمان جذب کنیم.
خروجی چنین رژیم مصرف رسانهای برای جامعه چیست؟ ما در حال گذار به سمت جامعهای سطحی هستیم که با یک خبر –ولو دروغ- از سویی به سوی دیگر میرود و با خبری دیگر، راهی دیگر میپیماید چون ریشه و عمق در حال از بین رفتن است.
باید تا قبل از آنکه از این هم دیرتر شود، چارهای اندیشید. حتی اگر سیاستگذاران ادامه چنین روندی را مطلوب میانگارند، بر دانشمندان و نخبگان واجب است که مردم را از این خطر بزرگ آگاه کنند تا حرکتی معکوس در نحوه مصرف رسانهها را آغاز کنیم.
دقیقا ۵ سال پیش در تاریخ ۳ دی، مجوز فعالیت ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه صادر شد. مهدی قصمریان با دغدغه بسیار این مجوز را گرفت و با پشتکار و صبوری آن را تا به امروز که شماره ۳۶ آن منتشر میشود پیش برد. چگونگی روند آن را سال گذشته و در افتتاح سایت مرجع مدیریت رسانه اینجا نوشتم و قصد تکرار گفتههای قبلی را ندارم.
دی ماه سال ۹۲ بود که پس از ۳ شماره جانشین سردبیر وقت (جناب آقای دکتر مهدیپور) بودن، شماره ۴ را به عنوان سردبیر منتشر کردم و تا امروز که ۴ سال از آن تاریخ میگذرد، شماره ۳۶ آن به لطف خدا منتشر میشود.
دانشجویان و علاقهمندان به مدیریت رسانه میدانند که این رشته نوپا با کمبود مقالات علمی مواجه است و منابع برای یادگیری دانشجویان به شدت کمیاب است. در این ۴ سال سردبیری، با انتشار ۳۳ شماره، توانستیم به لطف همکاری حدود ۱۷۰ نویسنده، بیش از ۳ هزار صفحه تولید مقاله فارسی را طی ۲۶۵ مقاله انجام دهیم و نزدیک به ۵۰۰ صفحه مقالات به روز انگلیسی این حوزه را بازنشر نماییم.
سعی کردیم به راحتی در دسترس مخاطبان باشیم بنابراین علاوه بر نسخه چاپی، به صورت دیجیتال در فیدیبو و کتابراه نسخه کامل را با قیمت نیمبها در اختیار مخاطبان گذاشتیم و در نورمگز و مگیران نمایه شدیم. همزمان راههای دسترسی مختلفی در رسانههای اجتماعی ایجاد کردیم تا صدای مخاطبان را نیز بشنویم.
سعی کردیم راهی برای علاقهمندان این رشته باز کنیم تا با این رشته، ظرفیتهای دانشگاهها، منابع کنکور، اساتید بزرگوار آن و دروس دانشگاهی آن آشنا شوند که این نیاز از طریق ایجاد سایت مرجع مدیریت رسانه تا حد قابل قبولی پاسخ داده شده است.
مقدمات کارهای بزرگ دیگری نیز آماده شده است که به مرور و طی ماههای آتی به علاقهمندان معرفی خواهد شد.
این ۴ سال تجربه خوبی بود که میتوان با کمترین هزینه، یک نشریه را زنده نگه داشت و ثابتقدم پیش رفت. چند هفته قبل تصمیم گرفتم که پس از ۴ سال، فکر و ایده و توان جدیدی اضافه شود تا شاید تحولات به سمت پیشرفت، از راههای دیگری نیز آزمایش شود و زودتر به موفقیت برسد. هر چند از سردبیری ماهنامه استعفا دادم اما ان شالله در کنار تیم مدیریت رسانه میمانم تا همه بتوانیم در حد وسع و توان خود برای پیشبرد این رشته بکوشیم.
از همه افرادی که در طول این مدت، مرا یاری کردند سپاسگزارم و طلب حلالیت بابت تقصیرات دارم و برای همکار ارجمندم، سرکار خانم دکتر حق شناس که سردبیری این ماهنامه را پذیرفتهاند، آرزوی موفقیت میکنم.
امیدوار بودم بعد از اینکه پروپوزال ارشدم در دوره کارشناسی ارشد خیلی دیر تصویب شد، دیگر در دوره دکتری به این بلا دچار نشوم. به خاطر همین از همون ترم 2 دوره دکتری دنبال موضوع بودم که پروپوزال رساله دکتری رو بعد از آزمون جامع تصویب کنم.
اما امروز در واپسین روزهای ترم 8 دوره دکتری توانستم از پروپوزالم دفاع کنم. نه اینکه فقط مشغلههای فوری و ضروری برام پیش میومد که عقب میفتاد، بلکه عدم رضایت از موضوع هم دلیلی برای این تأخیر هست. موضوعی که چندین بار عوض شد و بالاخره میان بنده و اساتید معظم به مفاهمه رسید.
طراحی و تبیین مدل خط مشی گذاری توسعه صنایع خلاق (مورد مطالعه: صنعت کتاب الکترونیک)
عنوان رساله دکتری بنده است که ان شالله با راهنمایی جناب آقای پروفسور فرهنگی و مشاوره جناب آقایان دکتر شریفی و دکتر قربانیزاده و با داوری جناب آقایان دکتر نرگسیان و دکتر صلواتیان پیگیری خواهد شد.
از دوستان عزیزم خواهشمندم چنانچه منابع خوب و از آن مهمتر خبرگان و زبدگان عالمی میشناسند، به بنده معرفی بفرمایند.
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 17 ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه منتشر شده است.
در تعریف اولیه کتاب آمده است «به مجموعهای از لوحهای چوبی یا عاجی، یا مجموعهای از ورقهای کاغذ، پوست آهو و یا مادهای مانند آن، اعم از دستنویس یا چاپی که با هم به نخ کشیده یا صحافی شده باشند، کتاب میگویند.» با این تعریف، کتاب قدمتی 5 هزار ساله دارد و در دورههای مختلف با فراز و نشیبهای گوناگون ابزار ماندگاری دانش بشری و حتی یادگار حماسهها و حکومتها بوده است.
کتابخانههای بزرگ سراسر دنیا نشان از علاقه دانشمندان و اهالی علم و فرهنگ به کتاب برای سوار شدن بر روی شانههای دانشمندان پیشین جهت جلوگیری از تجربه مجدد برخی از امور است. کتاب همواره یکی از رسانههای مهم در تاریخ بشر به رسمیت شناخته شده است. معجزه پیامبر اسلام (ص) نیز کتابی بود به نام قرآن که با تحدی طلبیدن، اعجاز خود را در طول تاریخ پس از نزول خود اثبات کرده است.
پس از اختراع دستگاه چاپ، نقش کتاب در پیشبرد علم و فرهنگ جوامع پررنگتر از قبل دنبال شد. سرانه مطالعه کتاب به عنوان یکی از شاخصهای مهم کشورهای مختلف شناخته میشود. سرانه کتابخوانی در ایران در سال 1353 به دلیل وجود تنها 35 درصد باسواد از جمعیت کشور در حدود 2 دقیقه در شبانه روز بوده است. در حال حاضر حدود 90 درصد جامعه باسواد هستند اما آمار معتبری درباره سرانه مطالعه وجود ندارد و از 2 دقیقه تا 120 دقیقه در روز گفته میشود! تنها آمار رسمی در سال 1382 منتشر شد که نشان دهنده سرانه 7 دقیقهای در روز است؛ البته احتمالا در این سرانه کتب درسی، قرآن و ادعیه نیز در نظر گرفته شده است. سرانه مطالعه در ژاپن به عنوان کتابخوانترین کشور دنیا 90 دقیقه در روز، و در کشورهای در حال توسعهای مانند ترکیه و مالزی، 55 دقیقه در روز است. دلایل مختلف برای این معضل در ایران وجود دارد و قطعا راهکارهایی نیز برای حل آن وجود دارد اما مهم ارادهای است که باید برای حل آن بوجود بیاید. ریشههای نبود فرهنگ کتابخوانی هم به «مسئولین»، هم به «ناشران» و هم به «آحاد مردم» برمیگردد اما در این یادداشت قصد دارم از این زاویه به موضوع نگاه کنم که آیا با نشر دیجیتال –با توجه به اقبال نسل جوان به رسانههای دیجیتال- میتوان تغییری در فرهنگ کتابخوانی به وجود آورد؟
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 19 هفته نامه سرخط منتشر شده است.
«آنچه که در حال حاضر براى کشور اولویت دارد، به نظر من مسئله اقتصاد و مسئله علم است. مسئولان کلان کشور، سیاستگذاران کشور، کسانى که اداره امور اساسى را در کشور به عهده دارند، به این دو نقطه اصلى براى پیشرفت باید توجه کنند.» این جملات بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با کارگزاران نظام در هفته گذشته است که به نظر میرسد ایشان با انتخاب چنین مخاطبانی قصد داشتند سیاستگذاری کلان و اولویت اصلی فعلی کشور را به صورت پررنگ نشان دهند.
اولویت داشتن مسئله اقتصاد که به دلیل توجه ویژه نظام برای رفع مشکلات معیشتی مردم در زمان کنونی طبیعی به نظر میرسد، اما چرا مسئله علم تا به این اندازه در برهه زمانی کنونی، مهم و حیاتی است؟
علم همواره یکی از مسائل اساسی در آموزههای اسلامی بوده است. اسلام عزیز همواره بزرگترین مشوق علم بوده و مسلمانان طی قرنهای متمادی پرچمدار پیشرفت علمی در جهان بودهاند. متأسفانه به دلیل حاکم شدن مسئولین بیلیاقت طی قرون گذشته، عقب ماندگی علمی شامل حال کشورهای اسلامی از جمله ایران شده است. حال که کشور اسلامیمان ایران، از زیر نفوذ استکبار جهانی خارج شده است، قطعا جهاد علمی یکی از بزرگترین فرایض است که در هیچ برههای نباید فراموش شود.
میدانیم که نظام سلطهى جهانى همیشه کوشیده است که بوسیلهى عوامل تبلیغى خود، احساس حقارت و ناتوانى و نیاز را در ملتهایى که از قافلهى علم و فناورى عقب ماندهاند، تقویت کند و آنان را همیشه نیازمند خود نگاه دارد. پدیده انقلاب اسلامی توانست در مقابل این تلاش نظام سلطه بایستد و با تزریق روح خودباوری و توکل به خدا در مردم ایران، رشد پرشتاب علمی را برای کشور فراهم آورد.
جهاد علمی ضرورتی است که هیچگاه و به هیچ دلیلی نباید آن را کمرنگ تصور نمود. زیرا ملت ایران تصمیم دارد به عنوان یک الگو برای سایر ملل آزاده دنیا شناخته شود و واضح است که یک ملت، با اقتدار علمى است که مىتواند سخن خود را به گوش همهى افراد دنیا برساند؛ با اقتدار علمى است که مىتواند سیاست برتر و دست والا را در دنیاى سیاسى حائز شود و با اقتدار علمی یک ملت است که میتوان به داشتن اقتصادی رو به رشد امیدوار بود.
از آن مهمتر به دلیل دشمنیهای نظام سلطه با ایران باید به خاطر داشته باشیم که وقتی توطئهها علیه ملت ایران کاسته خواهد شد که کشورمان به اقتدار علمی دست یابد. آن وقت است که دشمن مأیوس خواهد شد وگرنه باید منتظر توطئهها و آماده مقابله با آنها باشیم.