* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره ۵۱ ماهنامه مدیریت رسانه منتشر شده است.
هیچ رسانهای را نمیتوان بدون مخاطب تصور کرد. از رسانههایی مانند دود و آتش در دوران قدیم گرفته تا چاپ و رادیو و تلویزیون و پس از آن تا رسانههای نوین؛ همه و همه به دنبال اثرگذاری روی مخاطب و انتشار اطلاعات و دانش برای مصرف مخاطب بودهاند.
پرسش این است که مخاطب در اسناد بالادستی هر رسانه چگونه انتخاب میشود؟ چگونه رسانهای به دنبال مخاطب عام ملی است، رسانهای دیگر به دنبال مخاطب تخصصی و رسانهای دیگر به دنبال مخاطب محلی؟ آیا انتخاب دایره مخاطبان به نوع مالکیت دولتی، عمومی، خصوصی رسانه بستگی دارد یا به نوع محتوای یک رسانه یا موضوعات آن؟ آیا قدرت مالی یک رسانه تعیین میکند که یک رسانه چه وسعتی از مخاطبان را مخاطب هدف خود بداند؟ حتما باید یک رسانه ابتدا محلی و سپس ملی و منطقهای و بین الملی باشد؟ آیا گستره جغرافیایی یا تعداد مخاطبان تعیین میکند که یک رسانه «اعتماد» را سرلوحه کار خود قرار دهد یا «سرعت» را؟ در کدام دسته بندی مخاطبان «صمیمیت» مهمتر است و در کدام یک «رسمیت»؟ اینها سوالاتی است که هر مدیر رسانهای باید از خود و از همکاران خود در رسانه بپرسد و برای آنان پاسخهای معقول و منطقی بیابند.
اما سخن اصلی این یادداشت این است که به نظر میرسد رسانههای ما به فضای بین المللی نگاه جدی ندارند. نگارنده منکر تلاشهای رسانههای حاکمیتی، دولتی و حتی بخش خصوصی در سطح فراملی نیست اما میدانیم که همه این تلاشها درخور نام ایران و به ویژه در زمانه گام دوم انقلاب اسلامی نیست. بیش از ۴۰ سال از قطع وابستگی ایران به قدرتهای جهانی میگذرد و باید کم کم مهیای ارائه حرفهای نو، معقول و پیش رونده در فضای بین المللی شویم. رسانهها در ساخت تمدن آینده اسلامی نقش مهمی دارند و غفلت از تربیت مدیران رسانهای با نگاه بین المللی، این مسیر حتمی را با دشواریهای بسیار روبرو خواهد کرد. حتما در مسیر ساخت تمدن نوین اسلامی، فقط رسانههای دولتی بازیگر نیستد و نیازمند رسانههای مردمی و خصوصی در تمامی حوزهها هستیم اما آیا مدیران رسانهای کافی در اختیار داریم؟ هم اساتید رشته مدیریت رسانه باید نگاه دانشجویان و ضرورت توجه به این مسئله را متذکر شوند و هم دانشجویان باید با باور این مسئله، به دنبال جستجو و علمآموزی در این حوزه باشند و هم اینکه خط مشیگذاران و قانونگذاران کشور حمایتهای لازم برای اندوختن تجربه در کنار کسب علم را فراهم کنند. سوالاتی که در این یادداشت مطرح شد، فقط نقطه شروع سوالاتی است که هر مدیر رسانهای باید از سازمان تحت مدیریت خود بپرسد و مسیر آن را تعیین کند.
دولت انگلستان در پاندمی #کرونا مالیات بر ارزش افزوده #کتاب را صفر درصد اعلام کرد. اما قیمت کتب الکترونیک #کیندل کاهش پیدا نکرد؛ #آمازون دلیل عدم کاهش قیمت را عدم همکاری ناشران برای کاهش قیمت اعلام کرده.
چند سال پیش هم که مجمع جهانی ناشران اعلام کرده بود رشد #کتاب_الکترونیک کاهش پیدا کرده، آمازون به عنوان شرکتی که ۴۴ درصد از ایبوک دنیا را به تنهایی میفروشد، اظهار داشت که این اشتباه به دلیل این است که مجمع فروش ناشران را حساب کرده است، در حالی که ۶۰ درصد از فروش کتاب الکترونیک آمازون از طریق #خودناشری است.
به نظر میرسد ناشران برای حفظ مخاطبان خود، نیاز به توجه جدیتر به تغییر و تحولات صنعت نشر دارند.
شب گذشته افتخار داشتم که با دکتر احسان رضایی بزرگوار، در لایو اینستاگرامی مشترک در مورد معایب و مزایای کتاب الکترونیک و راه حلهای توسعه آن کمی بیشتر از یک ساعت صحبت کردیم. در صورتی که تمایل به مشاهده دارید، در صفحه ایسنتاگرامی نشر صاد در دسترس قرار دارد. از این لینک استفاده کنید.
بالاخره با حدود ۱۶ سال تأخیر به دلیل معافیت تحصیلی، دوره خدمت سربازی من هم شروع شد. از ۱ آبان ساعت ۶ و نیم صبح که به پادگان شهید مدرس کرج خودم را معرفی کردم تا دیروز عصر در این پادگان بودم و دوره آموزشی را سپری کردم.
دوره آموزشی برای فارغ التحصیلان کارشناسی به بالا «دو ماهه» است. به دلیل کرونا این دوره «یک ماهه» شده است.
وقتی یکم آبان به پادگان مراجعه کردم، تقریبا بیشتر سربازها فکر میکردیم به دلیل اینکه اول و دوم آبان پنجشنبه و جمعه است و از طرفی یکشنبه ۴ آبان هم تعطیل رسمی است، فقط خودمان را معرفی میکنیم و برمیگردیم تا پنجم آبان آموزش شروع شود؛ ولی اینگونه نبود. باز هم به دلیل کرونا، قرنطینه کامل بودیم و حتی اجازه یک ساعت مرخصی در طول دوره را نداشتیم. با اینکه فارغ التحصیلان دکتری در دوره عادی میتوانند روزانه از پادگان خارج شوند ولی هیچ خبری از مرخصی حتی به متاهلین هم نبود.
از همان ابتدای دوره شایعه شد که در دوره قبل، معاف از رزمها دو هفته آموزش میبینند و بعد ترخیص میشوند تا سایرین به میدان تیر و اردو و ... بروند. از فرمانده گردان سوال کردم و گفت در برخی دورهها دستور از بالا میآید ولی تا دستور نیامده، روی آن حساب نکن.
دوره خیلی راحتتر از آن چیزی بود که فکر میکردم. معاف از رزمها نهایتا دو سه روز «نظام جمع» داشتند و یکی دو بار خیز. نه خبری از دویدن و کوهپیمایی بود و نه خبری از میدان تیر و اردوی شبانه روزی و ...
این را خطاب به کسانی میگویم که به بقیه توصیه میکنند معاف از رزم نشوند چون فرقی با سایرین ندارند و فقط رژه حذف میشود و به جای آن کلی نظافت اضافه میشود، بنابراین نمیارزد دنبال دوندگیهای پزشکی معاف از رزمی رفت. اصلا اینطور نیست. لااقل برای ما خیلی خیلی راحتتر از عادیها بود و نظافت هم بیشتر از سایرین نبود.
البته از هفته دوم که خبر آمد معاف از رزمها دوره دوهفتهای دارند و زودتر میروند، کمی نظافتها بیشتر شد ولی به دو هفته زودتر رفتن میارزید!
دیروز عصر از آموزشی سربازی مرخص شدم. طی دوره با اینکه در آسایشگاهها یک تخت در میان میخوابیدیم و سلف و راه پلهها و ... ضدعفونی میشد ولی ترس از کرونا هم بود. خداروشکر از بین حدود ۳۰۰ نفر، فقط ۴ نفر علائم کرونا داشتند که فقط تست ۲ نفر مثبت شد اما زندگی اجتماعی با وجود کرونا خیلی سختتر از شرایط عادی است. من تجربه ۴ سال زندگی در خوابگاه در دوره لیسانس را داشتم ولی ماسک و ضدعفونی و الکل و شستن مداوم دستها واقعا در زندگی اجتماعی آزاردهنده است.
شنبه باید خودم را به یگان خدمت معرفی کنم. اگر این چند هفته کمتر سر میزنم و کمتر مینویسم امیدوارم درکم کنید.