در پایان سال میلادی ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ هم در مورد چالش مطالعه کتاب در گودریدز نوشته بودم. امسال این عدد به ۹۲ رسید و باز هم نتوانستم به میزان تعیین شده ۱۰۰ کتاب در سال برسم.
تعداد کتب خوانده شده در سالهای گذشته بدین ترتیب بود:
سال ۲۰۱۴: ۲۷ کتاب از ۴۰ کتاب
سال ۲۰۱۵: ۲۵ کتاب از ۴۰ کتاب
سال ۲۰۱۶: ۴۷ کتاب از ۶۰ کتاب
سال ۲۰۱۷: ۳۶ کتاب از ۸۰ کتاب
سال ۲۰۱۸: ۶۶ کتاب از ۸۰ کتاب
سال ۲۰۱۹: ۹۲ کتاب از ۱۰۰ کتاب.
به نظرم برای سال ۲۰۲۰ هم باید همین ۱۰۰ کتاب را هدفگذاری کنم!
در مورد تولید محتوا زیاد شنیدهایم و خواندهایم؛ از تولید محتوای حرفهای گرفته تا نیمهحرفهای و مبتدی. سرویسهای مختلف فضای مجازی و رسانهای هم در بین مردم و نخبگان بسیار مورد کنکاش قرار گرفتهاند. اما به یک نکته شاید کمتر توجه کرده باشیم. بارها شده که در مورد موضوعی تخصصی یا موضوعی که در زندگی روزمره به آن نیاز داریم، جستجو کردهایم و به نتیجه مطلوبی نرسیدهایم. حال این محتوا ممکن است کتاب، مستند، فیلم سینمایی، پویانمایی یا سایر قالبهای محتوایی باشد. موتورهای جستجو به ما نشان دادهاند که انبار بزرگ اطلاعاتی که در جهان فراهم آمده است، هنوز به اندازه نیازهای بشر نیست و شاید بهتر است بگوییم آن اندازه که انسان فکر میکرد از نظر علمی پیشرفت کرده است، واقعیت ندارد.
با توجه به رشد سرعت اینترنت در جهان طی سالیان اخیر و ارزان شدن آن، دغدغه اصلی در حال حاضر «تولید محتوا» است. ما با شاهراههای اطلاعاتیای مواجهیم که در آن محتوا به اندازه کافی وجود ندارد. دنیا به نقطهای رسیده است که باید برای فناوریهای خلق شده، تولید محتوا کنیم!
البته این بحث منافی بارش اطلاعاتی در دنیای رسانههای جدید نیست. ما همزمان هم مورد هجوم بارش اطلاعاتی هستیم و هم به تولید محتوا نیاز داریم، به دلیل اینکه بخش زیادی از این بارش اطلاعاتی یا مورد نیاز ما نیست یا خواسته ما نیست یا به پیشرفت ما کمکی نمیکند. ما نیازمند تولید محتوای غنی هستیم که در مواقع لزوم به آن دسترسی پیدا کنیم. از نگاه کارآفرینی هم این تولید محتواست که ارزش و ثروت بیشتری میآفریند؛ همیشه تولید کنندگان فیلمهای سینمایی نسبت به تولیدکنندگان دوربینهای فیلمبرداری سود بیشتری کسب میکنند!
این ماه حتی از ماههای قبل هم بیشتر سرم شلوغ بود و درگیر کارهای مختلف شخصی، خانوادگی، دانشگاهی، شغلی و پساشغلی بودم. نتونستم بروزرسانی کنم و پست جدید بذارم و از اون مهمتر نتونستم سایر وبلاگها رو بخونم؛ بخصوص دو هفته گذشته. چند تایی رو خوندم البته ولی عموما نه. امروز ستارههای وبلاگ بیش از ۷۰ رو نشون میداد و این عدد یعنی تقریبا تمام وبلاگهای فعالی که دنبال میکنم. این عدد رو به ۲۰ رسوندم ولی فرصت نشد نظر بذارم، البته که پستهایی که نظراتش بسته بود رو اصلا نخوندم.
چند ماه آینده، ماههای تصمیمات مهم و تغییرات اساسی هست برای من. التماس دعا دارم.
مسابقه داستان کوتاه «میخواهم بمانم» که با موضوع «نه به سقط عمدی جنین» در حال برگزاری است، روزهای پرکاری را سپری میکند. طی چند ماه گذشته، ۸۹۹ اثر به دبیرخانه مسابقه رسید و برای دقت بیشتر داوری آثار، داوریها در دو مرحله انجام میشود.
در مرحله اول ۴ داور توسط دبیر علمی مسابقه، سرکار خانم وجیهه سامانی معرفی شدهاند که به امتیازدهی آثار طبق فرم داوری خواهند پرداخت. همه آثار بدون اسم و مشخصاتی مانند جنسیت و تحصیلات و شهر و سن به دست داوران میرسد تا سوءگیری احتمالی کاهش پیدا کند. پیش بینی میکنیم که این مرحله از داوری حدود یک ماه زمان ببرد. هر چهار داور از نویسندگان خوب کشورمان هستند.
پس از داوری مرحله اول، نفرات برتر وارد مرحله دوم داوری میشوند که سه داور دیگر به امتیازدهی آثار خواهند پرداخت. در این مرحله داوران، علاوه بر مشخص کردن آثار اول و دوم و سوم که جایزههای ۱۰، ۷ و ۵ میلیون تومانی برنده میشوند، آثاری که در مجموعه داستان کوتاه مسابقه منتشر خواهد شد را نیز مشخص خواهند کرد. پیش بینی میکنیم این مرحله هم یک ماه زمان نیاز داشته باشد.
دادهنمای آثار دریافتی مسابقه میخواهم بمانم را نیز میتوانید از اینجا با کیفیت بالا ببینید.
ساختمان قدیمی روزنامه اطلاعات در حال واگذاری است. حاج آقا دعایی گفتند که فقط سرقفلی این ساختمان متعلق به موسسه اطلاعات هست و مالک نیستند اما اگر خریدار جدید قصد تخریب داشته باشد، باید از شهرداری و میراث فرهنگی مجوز بگیرد. این ساختمان قدیمی و خاطره انگیز نیاز به توجه و اهمیت بیشتری دارد و به نظرم همان تصمیم قبلی مبنی بر تبدیل شدن به موزه مطبوعات تصمیم عاقلانهای بود. خاطرات زیادی مرتبط با این ساختمان وجود دارد که شاید یکی از مهمترین آنها آتش گرفتن در ورودی ساختمان در کودتای ۲۸ مرداد است.