پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «افراط و تفریط» ثبت شده است

نقل قول

شتابزدگی ممنوع!

حرکت‌ها باید در پی رشد و گشترس کمّی خویشتن باشند اما، به این اما توجه کنید، نه گسترش سریع و رشد سرطانی! پیشرفت سریع اسلام به همان اندازه که برای اسلام موفقیت بود و نشانه برجسته‌ای از موفقیت اسلام از آب درآمد، به همان اندازه هم خطر به همراه آورد. خوب، گاهی می‌شود نهضتی با خلأ روبرو می‌شود؛ وقتی با خلأ روبرو شد، خود به خود گسترده می‌شود؛ گسترش نهضت را نمی‌شود مهار کرد. گسترش نهضت را تا وقتی می‌شود مهار کرد که با سازندگی همراه باشد. این، یکی از آن علاج‌ها است که رهبری می‌تواند رعایت کند. گاهی اعضای نهضت شتابزدگی عجیبی برای گسترش نشان می‌دهند؛ حوصله یک نسل و دو نسل نهضت غیرگسترده و به اصطلاح نهضت محدود و بی‌سروصدا را ندارند. اینها برای نهضت خطر ایجاد می‌کنند. گسترش نهضت باید با افزایش تدریجی آمادگی رهبری برای دیگرسازی و سازندگی همراه باشد. اگر این گسترش، سرعت و شتاب گرفت، به طوری که قبل از کسب آمادگی برای ساختنِ کسانی که حتی به درخواه به صفوف نهضت می‌پیوندند، یعنی گسترش سرطانی پیدا کرد، نهضت به همان سرنوشتی دچار می‌شود که بیمار سرطانی و سلول و عضله سرطان زده بدان دچار می‌شود. اسلام به همین سرنوشت دچار شد. ولی با کمال تأسف عرض می‌کنم این مسئله همیشه مهارکردنی نیست. یعنی گاهی نهضتی در یک موقعیت تاریخی قرار می‌گیرد و نمی‌تواند گسترش خود را مهار کند. فقط اسلام نیست که به این سرنوشت دچار شده، خیلی از نهضت‌های دیگر هم به همین سرنوشت دچار شده‌اند.

 

سه گونه اسلام، صفحه 45 و 45

نویسنده: شهید بهشتی

تکلیف ما با ساکتین فتنه چیست؟

روز نهم دی ماه سال 88 روزی بود که مردم تکلیف خود را برای همیشه با فتنه‌گران و سران فتنه 88 روشن کردند. حال اگر تعللی از سوی سیاسیون در این امر رخ داد و بعد از 9 دی 88 هم تا 25 بهمن 89 یا سکوت اختیار کردند و یا کماکان موضع دوپهلو می‌گرفتند بحث و سخن دیگری است.
سؤالی که در فضای سیاسی کنونی ایران وجود دارد این است که تکلیف مردم با ساکتین فتنه چیست؟
به نظر من افراط و تفریط بعضا در این مورد هم دیده می‌شود. از طرفی یک سر طیف، ساکتین فتنه را در تصمیم‌گیری‌های کلان اصولگرایان راه می‌دهند و نماینده شخصی آنان را به جلسات جبهه متحد 7+8 برای تصمیم‌گیری در خصوص اصولگرایی دعوت می‌کنند و از طرفی دیگر افرادی مانند آیت الله علم‌الهدی می‌گویند ساکتین فتنه 88 اگر فرصت پیدا کنند، مجددا در مقابل ولایت می‌ایستند. (+)
سؤال من از یک سر طیف این است اگر شما می‌گویید این اشخاص جزء ساکتین فتنه نیستند، آیا لازم نیست این موضوع برای مردم تبیین و روشن گردد؟ بالاخره مردم در اینکه ساکتین فتنه چه کسانی هستند تقریبا اتفاق نظر دارند. اگر هم می‌گویید این عده از ساکتین فتنه بوده‌اند ولی توبه کرده‌اند، آیا درست است که صرف توبه کردن به سرعت به جلسات تصمیم‌گیری‌ها راه داده شوند و اختیار امور را در دست گیرند؟
رهبر معظم انقلاب در 29 تیر ماه 88 فرمودند که: «نخبگان سر جلسه‏ى امتحانند؛ امتحان عظیمى است. در این امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط این نیست که ما یک سال عقب بیفتیم؛ سقوط است.» (+) آیا شما به این سخن مقام معظم رهبری باور دارید؟ شاید مردم بپذیرند که این عده پس از توبه و معذرت‌خواهی از مردم در جمع ولایتمدارها بازگردند اما آیا مردم راضی هستند که اختیار امور دوباره به آنها سپرده شود؟
سؤال من از سر دیگر طیف هم این است که صحیح است که این اشخاص از قله انقلاب سقوط کرده‌اند ولی آیا نباید اگر توبه کردند آنان را در دامنه کوه استوار انقلاب پذیرفت؟ بالاخره افرادی از ساکتین فتنه ممکن است واقعا توبه کرده باشند، آیا درست است که بدون اینکه استثنایی در نظر بگیریم،‌ بگوییم همه آنان مقابل ولایت می‌ایستند؟