نه سفید، نه سیاه!
* این یادداشت به عنوان سرمقاله روزنامه دانشجویی «یار دبستانی» دانشگاه اصفهان منتشر شده است.
یکی از عادات ما ایرانیان که میشه گفت تبدیل به یه فرهنگ شده اینه که در اکثر موارد مفاهیم، افراد، قوانین و خیلی چیزای دیگه رو به صورت کاملا سفید یا کاملا سیاه میبینیم. در صورتی که اکثریت قریب به اتفاق این موارد خاکستری هستند؛ تنها خداوند کمال مطلق است و او نمایندگان معصوم خود را در روی زمین از خطا و اشتباه به دور داشته است.
یک مثال با کمی چاشنی سیاسی میزنم تا بهتر متوجه منظورم بشید:
· سکانس اول
هر وقت تلویزیون را روشن میکنم در حال پخش تصاویر احمدینژاد و تعریف و تمجید از او و سفرهای استانی و سخنرانیها و مصاحبههای مختلف اوست. طوری از او در رسانهها حمایت میشود که انگار او منجی ایرانیان و حتی بشریت است. مگر او کیست؟ اصلا پرستیژ او به ریاست جمهوری نمیخورد. مگر او باعث این همه گرانی و تورم نشد؟ مگر او نگفته بود نفت را سر سفرههای مردم میآورد؟ پس چه شد؟ وقتی به احمدینژاد فکر میکنم فقط به یاد قطعنامههایی میافتم که ایران را تحریم میکند. یا صحبتهای او که انگار همه را به سخره گرفته است! هاله نور، اسرائیل باید محو شود، گرانی تنها چیزهایی هست که از احمدی نژاد به یاد دارم.
· سکانس دوم
باند قدرت و ثروت وقتی میبیند کسی آمده و در حال خدمتگزاری به مردم است در حال مقابله با او هستند. تا حالا به روزنامهها نگاه کردی؟ هر روز تیتر منفی علیه دولت و توهین به احمدینژاد در رأس کارهای آنهاست به جز تعداد محدودی روزنامه. او کسی است که باعث شد گفتمان امام زنده شود و همه به سمت آرمانهای انقلاب برگردند. او در حال مبارزه با مفسدان اقتصادی و باند قدرت و ثروت است و تمام علت گرانیهای یک سال گذشته به خاطر کارشکنیهای مخالفانش و البته قیمت جهانیست . نطقهای بینظیر و حساب شده او در دانشگاه کلمبیا به اوج رسید و حتی مخالفان او لب به تمجید او گشودند. سفرهای استانی او باعث تمرکززدایی از تهران شده و کاری که چند سال عدهای فقط حرف آن را میزدند عملا اجرا میکند؛ و همچنین خیلی کارهای دیگر که دولتهای گذشته شجاعت انجام آن را نداشتند، مثل تحول اقتصادی و ... . او در قضیه انرژی هستهای عزت ایرانیان را حفظ کرد.
· سکانس سوم
اما فکر کنیم که میتوانیم سکانس سومی به صورت زیر تهیه کنیم و او را سیاه مطلق یا سفید مطلق نبینیم.
احمدینژاد یک فرد مکتبی است که با احیای گفتمان امام و رهبری باعث پررنگ شدن ارزشهای در حال فراموشی مردم ایران شده است. او با نیت خالص به فکر کمک به مردم است اما قطعا هیچکس کامل نیست و به کمک بقیه نیاز دارد. کمک کسانی که تجربه و تخصص و تقوای لازم را دارند. جایی که شخص احمدینژاد قبول میکند گرانی مسکن تقصیر اوست، باید بپذیریم و به او تبریک بگوییم به خاطر شجاعتش در اعتراف به اشتباه خود. او را کمک کنیم که اشتباه خود را جبران کند و به او اخطار بدهیم که اشتباهات مشابه مرتکب نشود. اصلا اگر قبول نکنیم که احمدینژاد در جریان گرانی مسکن مقصر بود (یکی از دلایل، نه همه دلایل گرانی) و چشم و گوش بسته از او حمایت کنیم، با حمایت خود به او و مردم ایران خیانت کردهایم. زیرا هر کس باید متوجه اشتباهات خود شود و در جهت اصلاح آن بکوشد. بدانیم که عزت ایرانیان را در جریان انرژی هستهای مردم حفظ کردند و احمدینژاد مجری اراده مردم عزیز ایران بود و همچنین بدانیم قطعنامهای اگر علیه ایران تصویب شد، هزینهای است که مردم ایران بابت حفظ عزت خود پرداختند نه بابت خود رأیی رئیس جمهورشان.
وقتی او رئیس جمهور است، باید به رأی مردم احترام بگذاریم و به او کمک کنیم که ایران را بهتر اداره کند، نه اینکه فقط دم از دموکراسی و مردم بزنیم و رأی مردم را محترم نشماریم. یا مثل بعضی از دوستان که وقتی مردم به آنها رأی دادند، مردم باهوش بودند و وقتی به احمدینژاد رأی دادند مردم را با صفتهای مردم عوام و قابلمه به دست یاد میکنند.
به یاد داشته باشیم او هم مثل تمام انسانهاست: نه سفید، نه سیاه!