پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجاب» ثبت شده است

نقل قول نقل قول

خانم‌های پوشیده! عزیز باشید

این خیلی روشن است که اگر خانمی بتواند در پوشش خویشتن، نشانی از پایبندی به عفت و پاکدامنی با خودش همراه داشته باشد، نشانی است از کمال و احترام. یک وقت است که ما مسئله هرزگی زن را و لَوَندی زن را کمال می‌دانیم! خوب آن یک مکتب است. کدام زن بهتر است؟ آن که لوندتر است. ولی اگر نه، زنِ بهتر یعنی زنِ پاکتر، پس زنِ خودفروش، زن کامل نیست. زنی که برای خودش شخصیت قائل است زنی است که هیچ مردی جز همسرش نمی‌تواند به او نگاه خریدارانه بکند. اگر واقعا کمال زن این است، در این صورت، پوشیده بودن اندام و زیبایی‌ها و جاذبه‌های جنسی زن برای چیست؟ آیا این برای احترام به اوست یا برای تحقیر او؟ بنابراین ملاحظه می‌کنید دستور پوشش، برای بالا بردن احترام زن در اجتماع است و این امری طبیعی است و من به خانم‌های خودمان توصیه می‌کنم در عین حال که پوشیده هستید، دوست دارم در خیابان گردنتان را راست بگیرید راه بروید! گردن‌شق راه بروید. خانم‌های پوشیده! مبادا پوشیده بودن مستلزم این باشد که گردنتان را خم کنید و راه بروید! نمی‌گویم چشم خیره کنید و مردان و جوانان را بنگرید، می‌گویم «با شخصیت» راه بروید! 

بنده همیشه هم به خانمم، هم به دخترم توصیه می‌کرده‌ام در عین حال که باید لباستان برجستگی‌های بدن را نشان ندهد، لباس برازنده آبرومند بپوشید؛ لباس خوب بپوشید نه لباس جاذبه‌دار؛ لباس خوب، لباس محترمانه. و بعد هم تأکید می‌کنم که در کوچه که راه می‌روید گردن‌شق راه بروید! معلوم باشد که شما زن مسلمان هستید؛ «العزه لله و لرسوله و للمومنین». باید عزیز باشید!

... باید عادت داشته باشیم سربلند باشیم. چه کم داریم؟! چرا احساس حقارت می‌کنیم؟ تأکید می‌کنم خانم‌ها پوشش داشته باشند اما در خیابان با شخصیت راه بروند، با شخصیت برخورد کنند! به آقایان توصیه می‌کنم که در تربیت خانم‌ها و دخترها به آنها میدان عرض اندام کردن و میدان شخصیت داشتن بدهید! بگذارید بتوانند در مجامع حرفشان را بزنند! آنچه قرآن دستور می‌دهد این است که «لا تخضعن بالقول» یعنی با ادا و اطوار و نازک کردن صدا صحبت نکنید! اما صحبت بکنید، سوال بکنید، حرفتان را بزنید، اظهار نظر بکنید، عقیده‌تان را بگویید، در مجامعی که حتی به عنوان مجامع اسلامی تشکیل می‌دهید خانم‌ها نظراتشان را بیان بکنند، حرف‌هایشان را بگویند. البته باید کوشش کنید مجامعتان در حد اعلای نزاهت، تنزه، طهارت و قداست باقی بماند. در این بعد خودسازی داشته باشید.

 

سه گونه اسلام، صفحه 63

نویسنده: شهید بهشتی

 

یادداشت یادداشت‌ها

ووووزلای علی مطهری!

 
وقتی 23 خرداد دکتر احمدی‌نژاد مباحثی راجع به نوع برخورد با بدحجابی مطرح کرد، مطمئن بودم که یادداشت‌ها و مصاحبه‌هایی از علی مطهری منتشر خواهد شد؛ همچنان که سابق بر این کافی بود یک موضع‌گیری فرهنگی از دکتر احمدی‌نژاد مطرح شود تا علی مطهری انواع اتهامات را روانه ایشان کند.
اما یادداشت ایشان در تابناک و مصاحبه‌های مختلف ایشان، من را بر آن داشت تا مواردی خطاب به ایشان بنویسم.
اینکه «بینش فرهنگی رئیس جمهور با این اظهارات آشکارتر شد»، سخن حقی است که به نظرم اراده باطلی در آن وجود دارد. برداشت شما مبنی بر اینکه «نگاه وی به امور فرهنگی مطابق اسلام نیست» یا «رئیس جمهور در مسائل فرهنگی لیبرال است» به نظرم صرفا اظهار نظر شخصی است و همانطور که مشایی در جایگاهی نیست که به عنوان اسلام‌شناس اظهارنظر کند، شما هم در جایگاهی نیستید که به عنوان اسلام‌شناس اظهار نظر کنید. نکند فراموش کرده‌اید که شما علی مطهری هستید، نه مرتضی مطهری!
نوشتید:
«نکته مهم این است که رئیس جمهور با علم به حمایت رهبری، مراجع تقلید، ائمه جمعه، علما، نمایندگان مجلس و توده متدین مردم از نظارت بر امور فرهنگی، این گونه سخن می گوید.»
سوال من این است که این علم از نظر رهبری از کجا می‌آید؟ توجه شما را به چند جمله از رهبر معظم انقلاب در مورد مدیریت فرهنگی جلب می‌کنم:
 
«ما نمى‌خواهیم با نگاه افراطى به مقوله فرهنگ نگاه کنیم؛ بایستى نگاه معقول اسلامى را ملاک قرار داد و نوع برخورد با آن را بر طبق ضوابطى که معارف و الگوهاى اسلامى به ما نشان مى‌دهد، تنظیم کرد. برخورد افراطى، از دو سو امکان پذیر است و تصور مى‌شود: یکى از این طرف که ما مقوله فرهنگ را مقوله‌اى غیرقابل اداره و غیرقابل مدیریت بدانیم؛ مقوله‌ای رها و خود رو که نباید سر به سرش گذاشت و وارد آن شد و با این منطق که با فرهنگ مردم نمى‌شود کارى کرد؛ نمى‌شود الگوهاى فرهنگى را به مردم داد؛ نمى‌شود مردم را در زمینه مسائل فرهنگى پیش برد، مقوله فرهنگ عمومى مردم و رشد فرهنگى آنها را رها کرد، که متأسفانه این تفکر در جاهایى هست و عده‌اى طرفدار رها کردن و بى‌اعتنایى و بى‌نظارتى در امر فرهنگ هستند. این تفکر، تفکر درستى نیست و افراطى است. در مقابل آن، تفکر افراطى دیگرى وجود دارد که آن سختگیرى خشن و نظارت کنترل آمیزِ بسیار دقیق - چه در زمینه فرهنگ عمومى، چه حتى در زمینه مسائل و اخلاق شخصى؛ قالب‌گیرى کردن و قالبها را تحمیل کردن - است. این تفکر هم به همان اندازه غلط است. نه مى‌شود فرهنگ را در جامعه رها کرد که هرچه پیش آمد، پیش بیاید، نه مى‌شود آن طور سختگیری‌هاى غلطى را که نه ممکن است و نه مفید، الگو قرار داد.» (23/10/1382)
 
اگر یادتان باشد آقای احمدی‌نژاد گفتند: «این طور نیست که ما نابسامانی‌های اجتماعی را در جامعه نمی‌بینیم و یا به دنبال اصلاح آن نیستیم، بلکه تأکید می‌کنم که این روش برای حل این مشکل درست نیست.» پس ایشان قبول دارد که باید نظارت و مدیریت باشد، اما با شیوه‌ای که اجرا می‌شود مخالف است. در نتیجه نمی‌توان ایشان را سر یک طیف افراطی‌ای که مقام معظم رهبری فرمودند یاد کرد و این جمله شما که «نتیجه سخن رئیس جمهور، رهاسازی فرهنگی است» غلط است. اما سؤال من این است که چگونه می‌توان شما را از سر دیگر طیف افراطیون حذف کرد؟
 
آقای مطهری! آیا با این جملات شما در حمایت از ائمه جمعه و علما و نمایندگان مجلس، می‌توان از کم‌کاری حوزه‌های علمیه و نمایندگان مجلس در دوره‌های مختلف عبور کرد؟ آیا اگر کم‌کاری فرهنگی این نهادها نبود، الان باز هم حکومت را مجبور به اعمال این قوانین می‌دانستید یا آنوقت وضع حجاب اینگونه نبود؟
 
اما سوالات دیگری هم از شما دارم:
 
1. در مجلس هم سال گذشته گفتید که احمدی‌نژاد تحت تأثیر تفکر مشایی است. آقای احمدی‌نژاد در جواب شما گفتند که این چه اتهام زشتی است که می‌زنید. من نظرم را بیان می‌کنم، اگر در مقابل منطق من نظری دارید، آن را بیان کنید؛ چرا بحث را به حاشیه می‌برید. آیا این سخنان رئیس جمهور را در راستای «من قال و ما قال» امیرالمومنین نمی‌دانید؟ چرا باز هم این ادعای خود را مکررا تکرار می‌کنید؟
 
2. آقای احمدی‌نژاد در همان مصاحبه گفتند: « اگر کسی هم از روی دلسوزی کاری انجام می‌دهد باید بداند که محال است شخصیت فردی را تخریب کنید و او نیز توصیه شما را بپذیرد.» چرا هیچ پاسخ در یادداشت شما در مورد این جمله وجود نداشت؟ از مشایی دل خوشی ندارم و هیچوقت از او طرفداری نکرده‌ام اما اگر این جمله احمدی‌نژاد هم تحت تأثیر اوست، باید به مشایی احسنت بگوییم!
 
3. گفتید هر قدر کار فرهنگی کنیم باز هم عده‌ای تحت تأثیر ماهواره حاضر به رعایت حجاب و عفاف نیستند. سوال من این است که این عده چند درصد از جامعه اسلامی ایران هستند؟ اگر این عده کم هستند که نباید به خاطر آن عده کم، کل جامعه را جریمه کنیم و مورد توهین قرار دهیم. اما اگر نسبت قابل توجهی هستند، به راستی چرا با اعمال فیلترهای مختلف اینترنتی، ممنوع کردن ماهواره‌ها و فرستادن پارازیت‌ها، باز هم هر چقدر کار فرهنگی کنیم، آن درصد قابل توجه حاضر نیستند که حجاب و عفاف را رعایت کنند؟ چرا مردم ما را تحت تأثیر ماهواره می‌دانید اما تحت تأثیر کارهای فرهنگی خودمان نمی‌دانید؟ مگر ماهواره‌ها با اجبار و جریمه در حال گسترش فرهنگ خود هستند؟ مقابله به مثل با ماهواره‌ها چگونه است؟ فکر نمی‌کنید که شاید به خاطر تخریب شخصیت افراد است که آن‌ها حرف شما را قبول نمی‌کنند و تحت تأثیر ماهواره‌ها هستند؟
 
اما یک توصیه دوستانه:
 
شما بهتر از من می‌دانید که در دهه اول انقلاب، میرحسین موسوی اجبار کرد در ادارات از لباس‌های رنگ قهوه‌ای و مشکی و سرمه‌ای استفاده شود؛ شما بهتر از من می‌دانید که اکبر گنجی ابتدای انقلاب، موهای بیرون آمده از روسری خانم‌ها را قیچی می‌کرد؛ بهتر از من می‌دانید که سرنوشت افراطیون، به افراط از سمت دیگر کشیده شد. مواظب عاقبت به خیری‌تان باشید.
 
کاش به جای اینکه بعد از صحبت‌های رئیس جمهور، نفس خود را به ووووزلا بدمید و سر و صدا ایجاد کنید و توهین روانه ایشان کنید، صحبت‌های ایشان را از زبان خود نقد می‌کردید. نقد یعنی جدا کردن سره از ناسره. آیا هیچ سخن درستی در این رابطه از دکتر احمدی‌نژاد گفته نشد که اشاره‌ای به آن نکردید؟
 
--------------------------------------------------------------------
 
پی نوشت: ووووزلا نام بوقی است که در استادیوم‌های فوتبال استفاده می‌شود. صدای بلند و یکنواخت آن موجب آزار مربیان و بازیکنان می‌شود.