دردسرهای روزمره
هر پدیده خوشایندی، مضراتی هم دارد. مثلا خانه نوساز؛ با اینکه خوب است و مزیتهای قابل توجهی نسبت به یک خانه قدیمیساز دارد اما یکی از دردسرهای آن هم این است که همه واحدها تازه اثاثکشی کردهاند و مخصوصا اگر زودتر از بقیه ساکن شده باشی، نمیدانی منتظر چه نوع همسایههایی باید باشی.
از آن بدتر این است که چون همه جدید آمدهاند، مهمانان این واحدها ممکن است زنگ شما را اشتباه بزنند و مدام یا آیفون خانه را خاموش کنی یا اینکه بگویی اشتباه زنگ زدهاید. اگر انسانهای بیملاحظه هم پیدا بشوند که دیگر بدتر. مثلا ممکن است ساعت 1 و نیم نصفه شب زنگ آپارتمان شما که بین در آپارتمان شما و در آپارتمان واحد بغلی است به صدا دربیاید و داماد واحد بغلی که تقریبا 5 شب از هفته را منزل پدرزن به سر میبرد، بگوید خوابم میآمد و حواسم نبود که این زنگ ما نیست! و آنوقت بچه شما همان شب تب کرده باشد و به زور خوابیده باشد و بیدار شود و دیگر تا صبح نخوابد!
اینها که مرور خاطرات بود. حالا یک سال گذشته از اثاث کشی و تقریبا دیگر همه چیز کمی بهتر شده. اما پس از یک سال، دو واحد از این ساختمان نوساز شما که مستأجر بودند عوض میشوند و 8 صبح، خانمهای بزرگواری برای کمک در چیدن وسایل خانه فامیل و دوست خود که تازه به این ساختمان آمده سر میرسند و همهشان نمیدانم چرا بین آن همه زنگ، زنگ واحد شما را میزنند! به هر حال باید تصمیم بگیرید یا آیفون را خاموش کنید یا جواب بدهید؛ اما به هر حال هم اعصابتان خرد میشود که چرا انقدر انسانهای بیملاحظهای وجود دارند که فکر نمیکنند ممکن است در خانه یک نفر، بچه کوچک خواب باشد، یا مریض باشد، یا کسی شغل شیفتی داشته باشد و کمی خوابیده باشد یا الخ...
لطفا حواستان باشد که اگر مطمئن نیستید از زنگ فامیل و دوست خود که تازه به خانهای رفته، به موبایل او زنگ بزنید و بپرسید کدام زنگ را فشار دهم و سپس انگشت مبارک را بر روی آن دکمه بگذارید. ممکن است در خانهای که مزاحم او میشوید اتفاق ناخوشایندی بیفتد. این هم حق الناس است.