پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رئیس جمهور» ثبت شده است

درس‌هایی از هشت سال خدمتگزاری

* این یادداشت به عنوان سرمقاله بنگاه رسانه‌ای نکات پرس منتشر شده است.

 

بعدازظهر 12 مرداد 1392، رهبر معظم انقلاب رأی مردم به حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور را تنفیذ نمودند. به این ترتیب هشت سال خدمتگزاری دولتی که به کار و تلاش شبانه روزی شناخته می‌شود، به پایان می‌رسد و محمود احمدی‌نژاد با تمام نقاط قوت و ضعفش، با عنوان «رئیس جمهور سابق» خطاب خواهد شد. هر چند که خودش در مزاحی معنادار لفظ «سابق» را با «پیشتاز» بودن ترجمه کرد.

به راستی که در روزهای وداع با دوران ریاست جمهوری او -به تبعیت از رهبر معظم انقلاب- باید بیشتر به نکات مثبت و قوت وی و دولتش پرداخت. اگر بخواهیم ویژگی‌های مثبت ایشان را نام ببریم، اولین ویژگی عشق عمیق به امام زمان (عج) و باور به مدیریت عالم از سوی اوست. باوری که گاه در دولت نهم از سوی مخالفان نظام و گاه در دولت دهم از سوی برخی طرفداران نظام به تمسخر گرفته شد اما او ثابت قدم بر این باور خود پایدار ماند و تا آخرین سخنان خود با مردم آن را تکرار و اهمیت آن را گوشزد کرد. گویی که استفاده از قدرت در حکومت بدون توجه و اعتنا به صاحب اصلی حکومت، غصب آن است که در واقع معنی ولایت فقیه هم همین است.

ویژگی پررنگ بعدی او اعتماد و باور به مردم و قدرت مردم بود. نگارنده به خاطر دارد که در تبلیغات انتخاباتی سال 1384 شهردار وقت تهران، با صدای رسا اعلام کرد که «اگر رئیس جمهور شوم هم بدون کمک مردم نمی‌توانم کاری کنم؛ این مردم هستند که باید اجرا کنند، نظارت کنند و اصلاح نمایند.» و همگان دیدند که با قدرت اعتماد به مردم کارهایی در این هشت سال انجام شد که دولت‌های قبلی از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی می‌کردند و به یک آرزو برای دلسوزان کشور تبدیل شده بود: سهمیه بندی بنزین، هدفمندی یارانه‌ها، اجرایی شدن اصل 44، سهام عدالت، مسکن مهر و ... گویی مردمی بودن و از جنس مردم بودن، اعتماد او به ملت را ساخته بود. او همیشه به نوکری مردم افتخار کرد و همواره به سخنان آنان گوش داد و بر حق آنان پافشاری کرد؛ همانطور که در تبلیغات انتخاباتی سال 1384 گفته بود: «اگر پافشاری بر حق مردم، رادیکالیسم است، من به آن افتخار می‌کنم و اگر دزدی، چپاول و رانت‌خواری اسمش میانه‌روی و اعتدال است، من از آن بیزارم.»

ویژگی بعدی ایشان سخت‌کوشی و خستگی‌نشناسی اوست. از دقایق ابتدایی ریاست جمهوری تا آخرین لحظات، کوشید تا به قول خودش قدر ثانیه به ثانیه فرصت خدمتگزاری را بداند و اینگونه بود که توانست در روزهای پایانی اعلام کند که حاضرم عملکرد دولتم را در هر بخشی با عملکرد دولت‌های پیشین مقایسه نمایم.

شجاعت در برابر دشمنان دین و مردم، ویژگی بعدی اوست که باعث شد با افتخار شعارهای انقلاب را در طی 8 سال خادمیت مردم زنده نماید و قطار انقلاب را به ریل اصلی خود برگرداند. یادمان نرفته است شعارهای سال 1384 مدعیان امروز ولایتمداری را.

یکی دیگر از ویژگی‌های مثبت ایشان، صبر و سعه صدر است که در میان هشت سال تهمت، توهین و تخریب ناجوانمردانه به وضوح نمایان شد. پاکدستی، ترجیح منافع مردم بر منافع شخصی و جناحی، تمرکز ویژه بر عدالت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، استکبارستیزی، هوشمندی در مقابله با دشمنان ملت، ساده زیستی از دیگر ویژگی‌های منتخب هشت سال سپری شده ملت است که به سادگی نمی‌توان از آن عبور کرد.

از آنجا که توقع مردم و رهبر انقلاب نیز این است که هر رئیس جمهور نقاط قوت رئیس جمهور قبل از خود را دارا باشد، به عنوان یک نفر از مردم توقع دارم که اگر حسن روحانی احساس می‌کند هر کدام از ویژگی‌های ذکر شده را دارا نیست، در خود بوجود آورد. او قرار است دولت تدبیر و امید را اداره کند و مردم به رفع مشکلات خود امید بسته‌اند. امید دارند که او همانطور که خود در مراسم تنفیذ از خدا خواست «خادم» خوبی برای ملت باشد.

 

یادداشت شخصی

رئیس جمهور بازی !

خیلی ممنون از خانم روحانی که منو دعوت کردند به این بازی.

بازیه جالبیه! به نظر من مشکلات و تفکرات افراد مختلف و دغدغه‌های اساسی اونا رو نشون میده، اصلا میشه از این بازی یه پایان نامه کارشناسی ارشد نوشت.

اگه من یه روزی رئیس جمهور بشم، که خدا همچین بلایی رو برا ایران نخواد! (فرض می‌گیریم که بنده پس از طی مراحل و تجربه‌های بسیاری به این سمت نایل آمدم) سعی می‌کنم به اون برنامه‌هایی که به مردم گفتم و مردم به خاطر اون به من رای دادن عمل کنم، عمل کردنم هم به قول یارو گفتنی هردنبیلی نیست. به نظر من برنامه‌ها اونقدرها هم مشکل نداره، حتما برنامه‌ها خوب بوده که مردم بهش رای دادن یا لااقل از بین کاندیداهای ردصلاحیت نشده بهتر بوده! چه برنامه سازندگی و توسعه اقتصادی باشه، چه توسعه سیاسی و چه اجرای عدالت یا هر چیز دیگه‌ای (این مثال‌ها برای ملموس شدن بحث است و هیچ ارزش قانونی دیگری ندارد!). هر کدومشون به موقع خودشون خوبه. باید زمان سنجی درستی داشته باشیم و به این نکته توجه داشته باشیم که عدالت و اخلاص و آزادی میتونه زمینه کاری ما باشه تا بتونیم در همه چیز با جهش پیشرفت کنیم.

یه حکمت در نهج البلاغه هست (437) که: «عدالت هر چیزی را در جای خود می‌نهد... عدالت تدبیر عمومی مردم است...». تا عدالت تا حد معقول برقرار نشود، هیچ تضمینی برای توسعه اقتصادی و سیاسی وجود نداره، چرا که وجود دارند قدرتمندان و ثروتمندانی که دم از آزادی بیان می‌زنند ولی فقط برای کسانی که به نفع آنها حرف می‌زنند! هر کس هم مخالفت کند و انتقاد کند با رسانه‌ها و ابزاری که در دست دارند به چماق‌دار و خشونت طلب متهم می‌شود.

پس عدالت به همراه آزادی و اخلاص زمینه کاری می‌شود. اما برای هر کاری باید فرهنگ سازی مناسب اون کار انجام بشه تا اکثریت مردم یکدل و متحد به انجام اون کار رغبت پیدا کنند. شاید اینطوری بگم بهتره که به نظر من فرهنگ سازی مناسب قبل از شروع کار و در حین انجام و به خصوص پس از آن 50 درصد از کار است.

اما برنامه‌ها:

اول از همه اینکه یه فکری به حال روحانیونی که نمی‌فهمند مسئولیت یعنی چی و تو هر کاری میخان خودشون رو دخالت بدن می‌کردم! بعدش هم یه فکری برا موتوری‌ها و سیگاری‌ها. البته نه به صورت فاشیتی که بخام همشون رو محاکمه کنم، یه بازی برد-برد! به نظر من با آوردن نخبگانی که بدون دلیلی طرد شده‌اند و نخبگان فرهنگی و علمی و هنری که در خارج از کشور حضور دارند می‌توانیم نشاط و فعالیت رو به کشورمون برگردونیم. البته این امر هم مستلزم برنامه ریزی دقیق هست و همینجوری نمیشه یه دفعه همه رو برگردونیم ایران! ضمنا این به معنی این نیست که نخبگانی که در ایران زندگی می‌کنند چیزی از آنها کم دارند!

سعی می‌کنم یه خورده فرهنگ اخلاص و همرنگی رو در مردم زیاد کنم که انقدر شاهد... نباشیم! شاید این کارها خیلی بیشتر از 4 سال طول بکشه اما ما که مثل خیلی‌ها نمیخایم کارها به اسم خودمون تموم بشه، ما شروع می‌کنیم به اسم هر کی تموم شد خدا خیرش بده! باید تحمل این حرفا هم داشته باشیم که هر اشتباهی شد توسط ما انجام شده، هر کار خوبی هم انجام شده دولت‌های قبلی انجام دادن یا دولت‌های بعدی تکمیل کردند. آخه میدونید که؟ فقط اونایی خوبن که قدرت و ثروت داشته باشن و رسانه‌ها دستشون باشه، بقیه هر چقدر هم کار کنند...

یه کار دیگه که انجام نمیدم اینه که اصلا شعار اقتصادی نمیدم، چون زمانه اثبات کرده که هر کی شعار اقتصادی داده و می‌خواسته به دردهای اقتصادی مردم برسه همه چی بدتر شده! چون با این شعار آدم فقط دشمنای خودشو زیاد می‌کنه و حلقه دور خودشو تنگ‌تر می‌کنه!

به نظر من اگه تفکیک کارها بشه خیلی از مشکلات با توجه به استعدادها و منابع حل میشه؛ اگه اون کسی که برنامه ریزه برنامه ریزی کنه، اونی که مجریه اجرا کنه و اونی که ناظره نظارت کنه، دیگه انقدر کارها قاتی پاتی نمیشه! حل کردن این مشکل به دست دانشگاهی‌هاست و اونا که باید توو همه جا (با توجه به رشته شون) دخالت کنن نه یه عده دیگه...

یه فکری هم باید به حال این بوروکراسی کرد که دمار از روزگار همه در اورده!

به نظرم اگه مشکل فرهنگ کار هم در مردم ما حل بشه، خیلی می‌تونیم پیشرفت کنیم!

 

دوستای خوبم که دعوتشون می‌کنم: احمد، جاوید، مجید، علی، محمد.