پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شاخص انقلاب اسلامی» ثبت شده است

یادداشت معرفی کتاب و فیلم

کتاب شاخص انقلاب اسلامی

 
کتابی که پیش رو دارید، گزیده‌ای از سخنان رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه‌ای در تبیین شاخص‌های انقلاب اسلامی از ابتدای زعامت ایشان تاکنون می‌باشد که ذیل ده عنوان شاخص ارائه شده است.
 
کتاب را می‌توانید از اینجا و همچنین ندای انقلاب دانلود کنید.
 
 
نقل قول

شاخص 10 / چشم‌انداز

 
در یادداشت های قبلی، شاخص های انقلاب اسلامی را برای جلوگیری از انحراف در جهت گیری ها و کارها از منظر مقام معظم رهبری بیان کردیم. در این یادداشت که قسمت پایانی این سلسله یادداشت می باشد، به این می پردازیم که هر پدیده ای برای رسیدن به اهداف خود نیازمند برنامه است؛ انقلاب هم از این قاعده مستثنی نیست. انقلاب اسلامی هم برای رسیدن به چشم انداز خود نیازمند برنامه ای است که در برنامه ریزی آن باید شاخص هایی را در حوزه های گوناگون در نظر بگیرد.  
·         رونقل اقتصادی در کنار خودکفایی
«در زمینه‌ى اقتصادى، چیزهایى که ما به آنها اهمیت مى‌دهیم، رونق اقتصادى و اشتغال و کاهش تورّم و خودکفایى در مواد اساسى کشاورزى است؛ یعنى امنیت غذایى کشور. اینها مسائل بسیار مهم و اساسى است و باید در این دوره، ما به حدّ مطلوب به این اهداف نائل شویم. ما باید تورّم را یک‌رقمى کنیم.
·         عدالت اجتماعی نتیجه ی مردم محور بودن توسعه
در عرصه‌ى اجتماعى، توسعه باید با مردم گره بخورد؛ مردم باید محور توسعه باشند. عدالت حتماً یکى از شاخصهاى اصلى است. برنامه‌ریزى و سیاستگذارى‌اى که عدالت و توزیع عادلانه‌ى ثروت را در جامعه ندیده بگیرد، نمى‌تواند چشم‌انداز مورد نظر ما را تأمین کند و برنامه‌ى مطلوب ما نیست. چون برادران سازمان مدیریّت و کارشناسان و برنامه‌ریزان این‌جا هستند، این مطلب را مى‌گویم: توجّه کنید حتماً عنصر عدالت اجتماعى و اقتصادى و توزیع عادلانه‌ى ثروت رعایت شود. نمى‌گوییم همه درآمد برابر داشته باشند - این‌که مورد بحث نیست - اما نمى‌توانیم از عنصر عدالت که یکى از اساسى‌ترین عناصر در نظام جمهورى اسلامى است، صرف‌نظر کنیم؛ باید حتماً رعایت شود.
·         اعتقاد ریشه ای و دینی به آزادی و تامین حقوق شهروندی
 رفع فقر و ایجاد امنیت مدنى و قضایى هم بسیار مهمّ است و باید حتماً ملاحظه شود. آزادى باید به شکل منطقى و صحیح در جامعه تأمین شود؛ همان آزادى‌اى که انقلاب اسلامى و نظام اسلامى پرچمش را در دنیاى اسلام بلند کرد؛ نه آزادى به شکل افراطى، تقلیدى و من‌درآوردى. کجا بحث آزادى در این منطقه از دنیا مطرح بود؟ در دنیاى اسلام، پرچم آزادى را نظام جمهورى اسلامى بلند کرد؛ در شعارهایش «استقلال» و «آزادى» طنین‌انداز بود. البته خیلى از کشورها ادّعاى آزادى دارند و شعارش را هم مى‌دهند؛ اما آزادى مدنى در بخشهایى به‌شدّت نقض مى‌شود. هم در اروپا و هم در خودِ ایالات متّحده‌ى امریکا این‌گونه است. در امریکا آزادى تا آن‌جایى است که به منافع اساسى سرمایه‌داران - که صحنه‌گردانهاى پشت صحنه‌ى نظام امریکایند - لطمه نخورد. هرجا مختصر خدشه‌اى وارد آید، آزادى به‌شدّت سرکوب مى‌شود؛ از هیچ‌کس هم ملاحظه و تقیّه نمى‌کنند. ما به آزادى معتقدیم. اعتقاد ما به آزادى و تأمین حقوق شهروندى در مسائل اجتماعى هم، ریشه‌دار و داراى مبناى دینى است.
·         حضور فعال در مناسبات جهانی
در زمینه‌ى دیپلماسى، کارآمدى، تحرّک بى‌وقفه، جهتدار بودن و حضور فعّال در معاهدات و مجموعه‌ها و هسته‌هاى منطقه‌اى و جهانى مورد نظر است.
·         نهضت نرم افزاری و تولید علم
در زمینه‌ى علمى، نهضت نرم‌افزارى و تولید علم - که ما دو سه سال است مرتّب آن را مطرح کرده‌ایم - باید تحقّق پیدا کند. این شعار نیست. من دنبال این قضیه را گرفته‌ام و به همه‌ى مراکزى که ممکن بوده، توصیه کرده‌ام. منتها من کار اجرایى نمى‌کنم؛ کار اجرایى را باید دستگاههاى اجرایى بکنند. بحمداللَّه این کار شروع شده؛ اما باید مسأله‌ى تولید علم جدّى شود. ما باید در همه‌ى زمینه‌ها - چه علوم طبیعى و چه علوم انسانى - علم تولید کنیم. اتّصال علم و صنعت - که من بارها روى آن تأکید کرده‌ام - باید تحقّق پیدا کند. همه‌ى اینها ساز و کار دارد و مى‌تواند در برنامه گنجانده شود.
·         عظیم ترین کار فرهنگی: تقویت روحیه ایمان
 در زمینه‌ى فرهنگى، باید به تقویت روحیه‌ى ایمان توجّه شود. آقاى رئیس جمهور در زمینه‌ى جامعه‌ى اخلاقى مطالب بسیار خوبى بیان کردند. منطق ایشان، کاملاً صحیح و درست است. ما باید روحیه‌ى ایمان و عنصر ایثار و فداکارى را در درجه‌ى اوّل در خودمان و سپس در مردم تقویت کنیم. این هم باید در برنامه‌ها گنجانده و دیده شود. بخش مهمّى که قدرت ملى ما را تشکیل داد، همین روحیه‌ى ایثار بود که در جنگ به صورت شهادت‌طلبى ظاهر شد. در میدانى هم که امروز در مقابل خود داریم - که یقیناً از میدان جنگ پیچیده‌تر و دشوارتر است - نیروى ایثار و فداکارى که همه‌ى معادلات را به هم مى‌ریزد، باید مطرح شود. اگر ما بتوانیم این را در خودمان تقویت کنیم، همه‌ى معادلات قدرت در دنیا به سود ما به هم خواهد ریخت.
·         قانون؛ ستون و پی انقلاب
 تبیین مبانى ارزشى و تقویت قانون اساسى هم مهمّ است. قانون اساسى مثل ستونها و پِى‌هاى یک بناست. اگر ما بخواهیم عمارت بزرگ و رفیعى بسازیم، پِى و ستون لازم دارد تا بتواند به ساختمان شکل کلّى دهد. این پِى‌ها و ستونها، همان قانون اساسى است. قوانین عادّى عبارت است از کارى که در داخلِ بنا انجام مى‌گیرد؛ تقسیم‌بندیها، دیوارکشیها و آرایشها. ارزشها به مثابه‌ى مصالح ساختمانى‌اند. همه‌ى ستونهایى که ایجاد مى‌شود و همه‌ى کارهایى که در این عمارت انجام مى‌گیرد - چه در بخش قانون اساسى، چه در بخش قانون عادّى - مصالحش همان ارزشهاى ماست؛ از ارزشهاى ما تشکیل و ترکیب مى‌شود. ما این قانون اساسى و این چارچوب مستحکم را داریم. در این بیست‌وچهار پنج سال، براى آراستن داخل این بناى رفیع و فخیم سعى زیادى هم شده است. ما مى‌توانیم یک بناى مستحکم و زیبا به دنیا ارائه دهیم. همه‌ى تلاش دشمن این است که این نمونه ارائه نشود؛ لذا به ستونها و پِى‌ها حمله مى‌کند، براى این‌که آنها را فرو ریزد. البته قوانین عادّى منعطف است. براى تغییر و بروز کردن قوانین عادّى، عاقلانه و مدبّرانه نیست که پِى‌ها را به هم بریزیم. براى تغییر یک دکور، هیچ‌وقت ستونها را خراب نمى‌کنند. براى عوض کردن تقسیم‌بندیها، پِى را خراب نمى‌کنند. پِى را باید محکم نگه داریم؛ این پِى، خوب ریخته شده است.
ببینید در دنیا دولتهایى که گاهى اعتراضهایى هم به جمهورى اسلامى مى‌کنند، قانون اساسىِ دویست سیصد ساله‌ى خود را محکم نگه داشته‌اند. ارزشهاى کهنه‌ى دویست سیصد ساله، بلکه بیشتر را محکم و دو دستى نگه مى‌دارند و نمى‌گذارند به آن خدشه وارد شود. شما دیدید در نامه‌اى که سال گذشته عدّه‌اى از به‌اصطلاح روشنفکران امریکا براى توجیه جنگ‌طلبى رئیس جمهور امریکا و دار و دسته‌اش صادر کردند، روى ارزشهاى امریکایى تکیه کردند. این ارزشها، ارزشهاى «جورج واشنگتن» است که دویست سال از عمر آن مى‌گذرد. ارزشهاى امریکایى براى آنها اصل شد، که بر اساس آن ارزشها حتّى جنگ‌طلبى و استعمال بمب اتم نیز مطرح گردید. همان روزها «بوش» تهدید کرد که من چند کشور را با بمب اتم مى‌زنم! این کار توجیه مى‌گردد و جایز شمرده مى‌شود. روى ارزشهاى خودشان این‌طور تکیه مى‌کنند؛ اما وقتى نوبت به ما و قانون اساسى و ارزشهاى ما مى‌رسد، ما مى‌شویم اصولگرا به معناى متحجّر! اصولگرایى امریکایى مى‌شود مثبت؛ اما اصولگرایى اسلامىِ متّکى به منطق و عقل و استدلال و تجربه و شوقِ آزادى‌خواهى و استقلال‌طلبىِ یک ملت مى‌شود یک چیزِ محکوم، مى‌شود فحش: اصولگراها! البته مدتّى است تعبیر «اصولگراها» را عوض کرده‌اند و مى‌گویند «محافظه‌کارها»؛ غافل از این‌که در کشور ما جناحهاى مختلف همه‌شان اصولگرایند. البته ممکن است تعدادى تندرو در هر گوشه‌اى وجود داشته باشند، اما جُلِ‌ّ عناصر کشور ما که در دستگاهها هستند، اصولگرایند و همه‌شان به این اصل معتقدند. این اصول باید در این چشم‌اندازها کاملاً دیده و رعایت شود. ما به مرحله‌اى رسیده‌ایم که مى‌توانیم و باید این بنا را بر اساس این اصول حفظ کنیم و پیش برویم.
·         برنامه بومی پیشرفت
البته برنامه خصوصیاتى دارد؛ باید منطبق بر خصوصیات جغرافیایى، تاریخى و فرهنگى کشور باشد. از برنامه‌ى کشورهاى دیگر نمى‌شود تقلید کرد؛ برنامه یک چیز تقلیدى نیست. این‌که فلان کشور از این راه به توسعه رسید، پس ما هم از این راه برویم، غلط است. باید امکانات و موجودى و تواناییها و زمینه‌هاى کشور محاسبه و راه انتخاب شود. برنامه، فقط اقتصادىِ محض نباشد. در برنامه، فرهنگ، امنیت، معنویّت و اخلاق باید حتماً دیده شود. فقط رشد اقتصادى مورد تکیه نباشد؛ در چارچوب سیاستهاى کلانى باشد که عرض شد.
·         تواناسازی برای رقابت جهانی
 در برنامه، هضم نشدن در اقتصاد جهانى رعایت شود؛ این را توجّه داشته باشید. من یکى دو بار دیگر هم تکرار کردم: پیوستن به سازمان تجارت جهانى از نظر من کارى است مثبت؛ اما هنگامى که ما زیرساختهاى لازم را براى این کار داشته باشیم، که الان این را نداریم. الان برداشتن تعرفه‌ها و رفتن داخل سازمان تجارت جهانى، یعنى هضم شدن در یک اقتصاد برتر، بدون امکان رقابت؛ یعنى کَم شدن و غرق شدن؛ یعنى همین تولید داخلى را هم که تا امروز با زحمت و خون دل فراهم شده، از دست دادن و نابود کردن. بله؛ سازمان تجارت جهانى میدان گسترده‌اى براى فعّالیت است؛ اما باید قدرت شنا داشته باشیم. آن روز من گفتم این کار مثل این است که ما یک تیم فوتبال را به مسابقات جام‌جهانى بفرستیم؛ در حالى‌که اعضاى آن هیچ تمرینى نکرده باشند. نتیجه‌ى این کار این است که ما بیست تا گل مى‌خوریم و برمى‌گردیم! ما باید آمادگى را فراهم کنیم و عجّله هم نداشته باشیم. پنج سال دیگر شد، ده سال دیگر شد، دیر نمى‌شود. اوّل باید زیرساختهاى اقتصادى مستحکم شود و ما خاطر جمع شویم، بعد با خیال راحت و با میل وارد صحنه شویم. الان توصیه‌ى هضم شدن در اقتصاد جهانى، براى اقتصاد ملى و مستقل ما سمّ مهلکى خواهد بود.
·         ما می توانیم
 چیزهاى دیگرى هم در کنار برنامه وجود دارد. اعتماد به نفس ملى را از دست ندهیم. این‌که امام فرمودند «ما مى‌توانیم»، جمله‌ى بسیار مهم و پُرمعنایى است. باور کنیم که مى‌توانیم. با این همه دشمنى، شما توانستید کار کنید. حتّى اگر هیچ کار مثبتى هم نکرده بودید و توانسته بودید بمانید، هنر بود. این همه کارهاى مثبت و ارزشمند صورت گرفته؛ این نشان‌دهنده‌ى آن است که مى‌توانید و مى‌توانیم. اگر انسان بخواهد نمونه‌هاى این توانستن را بگوید، خیلى زیاد است. از همین توانستنهاى ماست که ناراحتند. صریحاً اعلام کرده‌اند که ما نمى‌توانیم ببینیم جمهورى اسلامى به فناورى برتر هسته‌اى و از این قبیل چیزهایى که وجود دارد، برسد. در زمینه‌هاى گوناگون، در زمینه‌هاى گیاهى و غیره هم انصافاً کارهاى خیلى خوبى در کشور شده است. بنابراین ما مى‌توانیم این اعتماد به نفس را حفظ کنیم.
·         نخبگان و سیاسیون هم وحدت داشته باشند
 وحدت را باید حفظ کرد. من خواهش مى‌کنم به مسأله‌ى حفظ وحدت و اتّحاد و همدلى اهمیت دهند؛ این یکى از اصول است. البته مخاطب این کار، ملت نیست - ملت متّحد است و اختلافى ندارد - مخاطب این کار، نخبگان و سیاسیّون از جناحهاى مختلف هستند. به بهانه‌هاى مختلف و با اختلافهاى کوچک، در مقابل هم قرار نگیرند و با توجیه‌هاى غلط، علیه هم جنجال راه نیندازند. ظریفى از دوستان ما مى‌گفت این مسأله‌ى خودى و غیرخودى را که شما مطرح کردید، همه قبول کردند؛ منتها بعضیها جاى خودى و غیرخودى را عوض کردند! کسانى را که براى نظام و انقلاب و اسلام احساس مسؤولیت مى‌کنند، خودى بدانید. غیرخودى کسانى هستند که با اصل نظام مخالفند.
·         خسته نشویم و نفس خود را مهار کنیم
 ابتکار و کار خستگى‌ناپذیر هم یکى از کارهایى است که ما لازم داریم. مهار نفس هم مهمّ است. در جنگ اُحد مى‌دانید چه اتّفاقى افتاد. پیروزى پیش آمد، بعد این پیروزى تبدیل به شکست و خسارت شد؛ به‌خاطر این‌که جمعى نتوانستند نفس خود را مهار کنند. آیه‌ى قرآن مى‌فرماید: «انّ الذین تولّوا منکم یوم التقى الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»؛ آنهایى که در جنگ اُحد نتوانستند خود را حفظ کنند و پایشان لغزید، شیطان به‌خاطر بعضى از کارهایى که خودشان بر سر خود آورده بودند - نانى که خودشان در سفره‌ى خود گذاشته بودند - آنها را به این بلا دچار کرد. خودشان براى خودشان مشکل ایجاد کرده بودند؛ این عدمِ مهار نفس است. ما باید نفس خود را مهار کنیم. ما در مسؤولیتهایى که قرار گرفته‌ایم، باید به لذّات و شهوات و جمع‌آورى ثروت دل نسپاریم. مقطع ما، مقطع عظیمى است؛ در تاریخ، یکى از مقاطع بسیار حسّاس و برجسته است. بدانید همه‌ى ما زیر ذرّه‌بین قضاوت مردم در طول صدها سال آینده قرار خواهیم داشت؛ روى اعمال و کارهاى ما قضاوت مى‌کنند. اگر خطا کنیم، بلغزیم و دل به لذّت و راحت و شهوت دنیا بدهیم - که این براى انقلاب گران تمام خواهد شد - در پرونده‌ى ما در تاریخ ثبت خواهد شد. پیش خداى متعال هم که معلوم است و عرض کردیم چقدر هم دشوار است.
·         ما اصلاً برای خدمت به مردم آمده ایم
 مطلب بعد، خدمت‌رسانى به مردم است. خدمت‌رسانى منطقى دارد. ما اصلاً براى خدمت به مردم آمده‌ایم. فلسفه‌ى وجود ما خدمت به مردم است. در روایات وارد شده است که والى و حاکم اسلامى - حاکم در همه‌ى سطوح؛ وزیر و استاندار و بالاتر و پایین‌تر و همه، مشمول این جمله‌اند - با مردم باید مثل پدر مهربان نسبت به فرزندان باشد. اگر به شما خبر برسد که فرزندتان از بیمارى، از سرما، از گرما، از گرسنگى، از تحقیر، از اهانت و از غربت رنج مى‌کشد، چه حالى پیدا مى‌کنید؟ مى‌توانید تحمّل کنید؟ در سطح کشور نسبت به هر کس چنین اتّفاقى بیفتد، تا آن‌جایى‌که شما علم و اطلاع دارید، باید همین احساس را داشته باشید؛ نباید آرام و قرار داشته باشیم. نهضت خدمت‌رسانى یعنى این. این خدمت را باید براى مردم محسوس کنیم. کارهاى بزرگى را که صورت گرفته، باید به زندگى مردم بکشانیم تا لذّتش را حس کنند. انضباط مالى و مبارزه با فساد هم از کارهاى لازم است.» [1]
 
پاورقی:

 [1]- بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران 15/5/1382

این یادداشت را در ندای انقلاب ببینید.
 
نقل قول

شاخص 9 / ایمان دینی و اراده مردمی

 
یکی از شاخصه‌های بارز انقلاب اسلامی ایران توجه همزمان به دین و مردم است. در واقع امام (ره) به عنوان بنیانگذار انقلاب، دینی که از مردم جدا باشد را دین تحریف شده نامید و سعی کرد با ارتقای آگاهی و بینش مردم، زمینه‌های استحکام جمهوری اسلامی را تقویت کند.
 
«آنچه در طول سالهاى مبارزات نهضت اسلامى در ایران گذشت هرگز در تاریخ شناخته شده‌ى ما نظیر نداشته است. در زیر ظاهر آرام زندگىِ ملت، جریان مبارزات اسلامى شبکه‌ى عظیمى از انواع تلاش‌هاى مبارزاتى مردمى به وجود آورده بود: از سخنرانیهاى روشنگر، و جلسات آشکار و پنهانِ درسهاى اسلامى، و تهیه و پخش بیانیه‌ها و جزوه‌ها و فعالیتهاى تربیتى و تعلیمى بر اساس رهنمود اسلام، تا تظاهرات و راهپیمائیها و تجمعهاى بزرگ دینى و مردمى و تا تشکیل مجموعه‌هاى عملیاتى و فداکاریهاى شگفت‌آور و مثال زدنى، و همه بنوعى متصل و مرتبط به قلب تپنده‌ى این مبارزه‌ى عمومى و برخوردار از رهبریهاى آن روح بزرگ و ایمان ناب و مغز متفکر.
 
 امام بزرگوار ما در این مدت در عین هدایت مردم و گستردن دامنه‌ى آگاهى همگانى و کشاندن توده‌ى میلیونى به مبارزه، اندیشه‌ى حکومت اسلامى را نضج و قوام بخشید و در مقابل دو مکتب رائج سیاسى عالم یعنى حکومت دیکتاتورى حزبى کمونیستى در شوروى سابق و چین و اقمار آنها در اروپا و آفریقا و دیگر نقاط، و حکومت هاى پارلمانى غربى که سلطه‌ى سرمایه‌داران و کمپانیها بر فکر و اخلاق و سرنوشت مردم بنام دموکراسى بود، راه اسلامى را مطرح کرد که در آن بر دو عنصر دین و انسان بطور اساسى تکیه شده و ایمان دینى و اراده‌ى مردمى بزرگترین شاخصه‌ى آن است. نظام اسلامى در مکتب امام خمینى نظام عدل و ایمان و عقل و آزادگى و مردمگرایى است، و استقلال ملى و رد نظام سلطه‌ى بین‌المللى در مکتب امام بزرگوار ما داراى چنین ریشه‌هاى عمیقى است.» [1]
 
 
 
«ارزشهایى که ما در انقلاب براى آنها مى‌خواهیم تلاش کنیم و کارمان براى آنهاست، دو مبنا و پایه دارد: مکتب و مردم. مکتب بدون مردم متصوّر نیست؛ چون مکتب ما مکتبى نیست که از مردم جدا بشود. اصلاً این یک فریب است که ما بیاییم اسلام را از نفع و خیل مردم جدا کنیم و بگوییم مردم و سرنوشت آنها را رها کنید و به دین و خدا و اسلام بچسبید! این، همان اسلامِ تحریف شده است. این، همان چیزى است که امام(ره) از اول شروع مبارزه با آن جنگید. بسیارى از آدمهاى خوب و عالِم، حرف امام را در این راه فهمیدند و البته بعضى از متحجّران و نادانها هم تا آخر نفهمیدند و هنوز هم بعضى این حقیقت را نمى‌فهمند. تفکر اسلامى، از خیل مردم و براى مردم بودن جدا نیست. هر چیزى که شما دیدید به نظرتان اسلامى است، اما از صلاح مردم مجرد است، بدانید در شناخت و فهم این‌که آن اسلام است، اشتباه مى‌کنید یا در فهم خود آن شیئ محققاً اشتباهى وجود دارد. پس، پایه‌ى ارزشهاى اسلامى و انقلاب ما، بر دو پایه‌ى مکتبى و مردمى است.» [2]
 
 
پاورقی:
 
[1]- پیام به ملت ایران به مناسبت بیستمین سالگرد انقلاب اسلامى 21/11/1377
[2]- سخنرانى در دیدار با مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى، در آستانه‌ى یازدهمین‌سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى ایران 9/11/1368
 
 
این یادداشت را در ندای انقلاب هم ببینید.
نقل قول

شاخص 8 / شاخص‌های نظام اسلامی در دنیا

 
انقلاب اسلامی ایران علاوه بر شاخص‌هایی که باید آن‌ها را به صورت الگو بشناسد و اساس و پایه خود را بر آن بنا نهاده است، در سیاست خارجی خود نیز همواره باید معیارهایی را مدنظر داشته باشد. به عبارت دیگر جمهوری اسلامی در نوع و شکل روابط خود با دیگر کشورها متفاوت از آن چیزی است که دیگر نظام‌های سیاسی دنیا بر پایه آن حرکت می‌کنند.
«از لحاظ آن چیزى که شاخصه‌ى نظام اسلامى در دنیاست - یعنى عزت، استقلال، مناعت در مقابل کفار، اشداء على‌الکفار، رحماء على المؤمنین - امروز نظام ما یک نظام موفق و پیشرفته است. الان من اخبار را مى‌شنیدم که یک نفر از سردمداران یکى از مجموعه‌هاى مهم غربى گفته که یک امپراتورى اسلامى در حال تحقق و شکل‌گیرى است که به هیچ وسیله‌یى نمى‌شود او را ترساند! این نکته جالب است؛ نمى‌گوید نمى‌شود او را از بین برد - بحث از بین بردن نیست؛ معلوم است که ابرقدرتها نمى‌توانند یک ملت را از بین ببرند - مى‌گوید نمى‌شود او را ترساند! ابرقدرتها با ترساندن است که ملتها و دولتها را از میدان خارج مى‌کنند؛ نهیب مى‌زنند، دست و پاى ملتها و دولتها مى‌لرزد و کنار مى‌روند. بنده در دوران ریاست جمهورى این را در مجامع جهانى دیدم. در همین سفرى هم که رئیس جمهور عزیزمان به کنفرانس اسلامى رفته بودند و ما هم در این‌جا اطلاع پیدا کردیم، همین‌طور بوده است؛ دلشان با حرفهایى هماهنگ است، اما مى‌ترسند! ملتها هم مى‌ترسند؛ مخصوص دولتها نیست.
این شجاعتى که شما مى‌بینید، این یک موهبت الهى است که امروز به‌وجود آمده است؛ البته در کشورهاى اسلامى هم این موجى است که بحمداللَّه برخاسته است. بنابراین، جمهورى اسلامى در دنیا عزت، استقلال و سربلندى دارد و دشمن احساس مى‌کند که این نظام، مستحکم و پولادین است و به این آسانى نمى‌شود آن را لرزاند.» [1]
  • عزت، حکمت و مصلحت
اما برای اینکه جمهوری اسلامی در دنیا عزتمند و سربلند باشد، نیاز به رعایت سه اصل به عنوان شاخص دارد:
«جمهورى اسلامى ثابت کرده است که در پى تشنّج آفرینى در روابط خود با کشورها نیست، و به روابطى برابر که با سه اصل عزت و حکمت و مصلحت، در سیاست خارجى منطبق باشد، علاقمند و پایبند است؛ و ثابت کرده است که در این روابط، منافع مادى و معنوىِ کشور و رعایت مصلحت و عزت ملت عظیم‌الشأن ایران و صیانت از آرامش و سِلم در فضاى سیاسى جهان، شاخص و راهنماى اصلى اوست.» [2]
 
پاورقی:
[1]- بیانات رهبر معظم انقلاب در خجسته سالروز میلاد حضرت مهدى(عج) 30/11/1370
[2]- پیام مقام معظم رهبری به حجاج بیت‌الله‌الحرام 12/1/1377
 
این یادداشت را در ندای انقلاب ببینید.

 

 

 

 

 

 

 

 
نقل قول

شاخص 7 / شاخص‌های هویت اسلامی

 
برخی مواقع برای اینکه بخواهند در یک نظام قدرتمند، انحرافی ایجاد کنند، دشمنان آن نظام تلاش می‌کنند تا با قبول شرایط ظاهری نظام، در باطن نظام انحراف ایجاد کنند. البته همواره باید در نظر داشت که در صورت ضعف ایمان، داشتن صفاتی مانند جهل، حسد، کینه و شهوت پول و قدرت در خودی‌ها هم می‌تواند باعث انحراف باطنی نظام شود. بنابراین در تبیین شاخص‌ها باید به شاخص‌های هویتی انقلاب اسلامی هم توجه ویژه داشته باشیم.
«نظام اسلامى، نظام اسلامى است در ظاهر و باطن؛ نه فقط نظام اسلامى در ظاهر. صرف اینکه حالا یک شرائطى در قانون اساسى براى رئیس جمهور و براى رهبر و براى رئیس قوه‌ى قضائیه و براى شوراى نگهبان و براى که و که معین شده؛ و چه و چه، اینها کافى نیست؛ اگرچه اینها لازم است. انحراف در هدفها، در آرمانها، در جهتگیرى‌ها را باید مراقبت کرد که پیش نیاید. و این چیزى است که ما در طول این سالهاى طولانى - بخصوص بعد از جنگ و بعد از رحلت امام - درگیرش بودیم؛ جزو درگیرى‌هاى اساسى در این دو دهه‌ى گذشته، یکى همین بوده. تلاشهاى زیادى شده است براى اینکه جمهورى اسلامى را از روح و معناى خودش خارج کنند. تلاشهاى زیادى کرده‌اند؛ به شکلهاى مختلف؛ چه در زمینه‌هاى سیاسى، چه در زمینه‌هاى اخلاقى، چه در زمینه‌هاى اجتماعى؛ از اظهاراتى که شده و حرفهائى که زده شده. ما یک دوره‌اى را هم مشاهده کردیم که در مطبوعات ما رسماً، علناً، جدائى و تفکیک دین از سیاست را اعلان کردند! اصلاً مسئله‌ى یکى بودن دین و سیاست را که اساس جمهورى اسلامى و اساس حرکت عمومى مردم بود، زیر سؤال بردند. از این بالاتر؟! در دورانى، در مطبوعات ما دیده شد که صریحاً، علناً، از رژیم ظالم، جبار و سفاک پهلوى دفاع شد! براى اینکه چنین حالتى پیش نیاید و براى برخورد با این انحراف، میشود با برجسته کردن مرزهاى اعتقادى و فکرى و سیاسى، جلوى این انحراف را گرفت. شاخصهاى هویت اسلامى بایستى معلوم باشد: شاخص عدالت‌طلبى، شاخص ساده‌زیستى مسئولان، شاخص کار و تلاش مخلصانه، شاخص طلب و پویائى علمى بى‌وقفه، شاخص ایستادگى قاطع در مقابل طمع‌ورزى و سلطه‌ى بیگانگان، شاخص دفاع از حقوق ملى. از حقوق ملت، دفاعِ شجاعانه کردن یک شاخص است؛ مثل همین حق هسته‌اى؛ مسئله‌ى هسته‌اى. این یکى از ده‌ها نیاز کشور ماست؛ تنها مسئله‌ى ما نیست؛ اما وقتى دشمن روى این نقطه متمرکز شد، ملت هم ایستادگى کرد. در این نقطه‌اى که دشمن روى او تمرکز پیدا کرده است، اگر ملت عقب‌نشینى کند، اگر مسئولین عقب‌نشینى کنند و از این حق قطعى و روشن صرف‌نظر کنند، بدون تردید راه براى دست‌اندازى به حقوق ملى براى دشمن باز خواهد شد.
• 
اشرافیگری؛ یک ضد ارزش
اجتناب از اشرافیگرى؛ یعنى ضد ارزش کردن. در انقلاب ما این نکته وجود داشت؛ این را بتدریج بعضى‌ها سعى کردند کمرنگ کنند. این در مسائل اقتصادى ما اثر دارد، در مسائل روانى ما اثر دارد. اشرافیگرى و گرایش به اشرافیگرى، یک ضد ارزش بود در انقلاب. یعنى افرادى در سطوح مختلف بودند که از اینکه به اشرافیگرى نسبت داده شوند، یا از آنها چیزى دیده شود که جزو خصوصیات اشرافیگرى باشد، بشدت اجتناب میکردند. مسئولین کشور در درجه‌ى اول متعهد به این قضیه هستند و باید باشند. این تدریجاً ضعیف شد. امروز خوشبختانه همان موج ضد ارزش کردن اشرافیگرى، بحمداللَّه وجود دارد؛ یعنى دولت، مسئولین دولتى ساده‌زیستند، مردمى هستند و این خیلى فرصت خوبى است؛ نعمت بزرگى است. این یکى از شاخصهاست.
• 
جهاد و شهادت، پرچم جمهوری اسلامی
مسئله‌ى ارزش جهاد و شهادت، یکى دیگر از شاخصهاست. ارزش مجاهدت، مقام والاى شهادت، از جمله‌ى چیزهائى بود که به وسیله‌ى عناصرى - کسانى، دستهائى - زیر سؤال رفت. جهاد را زیر سؤال بردند، شهادت را زیر سؤال بردند. این، یکى از شاخصهاست؛ باید برجسته شود. احترام به شهیدان، احترام به جهاد و مجاهدان بایستى جزو بخشهاى برجسته‌ى پرچم جمهورى اسلامى قرار بگیرد. جمهورى اسلامى به جهاد و شهادت شناخته می‌شود.
• 
اعتماد به مردم
اعتماد به مردم، عقیده‌ى واقعى به مشارکت مردم. بعضى‌ها اسم مردم را مى‌آورند؛ اما حقیقتاً اعتقادى به مشارکت مردم ندارند. بعضى اسم مردم را مى‌آورند؛ اما به مردم اعتماد ندارند. بناى جمهورى اسلامى بر اعتماد به مردم و اعتقاد به مشارکت مردم است.
• 
جرأت مسئولیت در برابر دشمن
شجاعت در برابر هیبت دشمن، جزو شاخصهاست. در مقابل دشمن اگر مسئولین کشور احساس رعب و خوف بکنند، بر سر ملت بلاهاى بزرگ خواهد آمد. آن ملتهائى که ذلیل و مقهور دست دشمن شدند، عمده‌ى علت این بود که مسئولان - پیشروان قافله‌ى ملت - شجاعت لازم، اعتماد به نفس لازم را نداشتند. گاهى در بین آحاد مردم عناصر مؤمن، فعال، فداکار، آماده‌ى به جانبازى هستند، منتها مسئولین و رؤسا وقتى خودشان این آمادگى را ندارند، نیروهاى آنها هم از بین می‌رود و این ظرفیت هم نابود می‌شود. آن روزى که شهر اصفهان در دوره‌ى شاه سلطان حسین مورد غارت قرار گرفت و مردم قتل عام شدند و حکومت باعظمت صفوى نابود شد، خیلى از افراد غیور بودند که حاضر بودند مبارزه و مقاومت کنند؛ اما شاه سلطان حسین ضعیف بود. اگر جمهورى اسلامى دچار شاه سلطان حسین‌ها بشود، دچار مدیران و مسئولانى بشود که جرأت و جسارت ندارند؛ در خود احساس قدرت نمیکنند، در مردم خودشان احساس توانائى و قدرت نمیکنند، کار جمهورى اسلامى تمام خواهد بود.
• 
ملت‌های مسلمان؛ عمق استراتژیک جمهوری اسلامی
نزدیکى با ملتهاى مسلمان. ملتهاى مسلمان عمق استراتژیک نظام جمهورى اسلامى‌اند. چرا تبلیغات عجیب و غریب آمریکائى و انگلیسى سعى می‌کنند بین ملتهاى مسلمان با ملت ایران جدایى بیندازند؟ چرا؟ با مسئله‌ى قومیت، با مسئله‌ى سنى، شیعه؟ چون می‌دانند آنها عمق راهبردى و عمق استراتژیک جمهورى اسلامى محسوب می‌شوند. تکیه‌گاه یک ملت به عمق استراتژیک اوست. نمی‌خواهند ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى از این حمایت و طرفدارى‌اى که از او در کشورهاى مختلف می‌شود - که البته بى‌نظیر هم هست - برخوردار باشد. شما در هیچ جا نمى‌بینید که در یک کشورى از رؤساى یک کشور دیگرى، آحاد مردم - نه سیاسیون - تجلیل و احترام کنند؛ عکسشان را بلند کنند، نامشان را با هیجان بیاورند؛ جز جمهورى اسلامى. در کشورهاى مسلمان هر جا بروید، آنجائى که رد پائى از جمهورى اسلامى هست، مردم نسبت به آن و نسبت به جمهورى اسلامى ابراز احساساتشان اینجورى است. دشمن این را نمیخواهد؛ دشمن نمیخواهد این ارتباط برقرار باشد. جمهورى اسلامى باید این را یکى از وظائف خودش بداند. این جزو آن شاخصهاى اصلى است.
حالا شما نگاه کنید در این نوشتجات آدمهاى یا کوته‌نظر - که خوشبینانه‌اش این است که بگوئیم کوته‌نظرند - یا اگر بدبینانه نگاه کنیم، مغرض و خائن، که از ارتباط جمهورى اسلامى با مردم لبنان، با مردم عراق، با مردم افغانستان، با مردم فلسطین، صریحاً و بارها انتقاد کرده‌اند و انتقاد میکنند. دیده‌اید شما، متأسفانه در مطبوعات ما و در بعضى از تریبونهاى سیاسى، که این چیزها گفته میشود. این ضدیت با یکى از شاخصهاى اساسى جمهورى اسلامى است. نه، جمهورى اسلامى منافع ملتهاى مسلمان را منافع خودش میداند؛ با آنها مرتبط است، از آنها دفاع میکند؛ از مظلوم دفاع میکند، از ملت فلسطین دفاع میکند؛ اینها شاخصهاست و اینها بایستى برجسته شود. دانشجو و دانشگاهى، بخصوص دانشجو میتواند در این میدان نقش‌آفرین باشد؛ میدان حفظ شاخصها، برجسته کردن شاخصها و مختصات حقیقى جمهورى اسلامى؛ غیر از مختصات ظاهرى که اسمها و مقامات رسمى و حقوقى و اینهاست. شما میتوانید سهیم باشید، میتوانید اقدام کنید. و البته و خوشبختانه، ملت ما ملت بیدارى است.» [1]
 
پاورقی:
 
[1]- دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت 24/9/1387این یادداشت را در ندای انقلاب ببینید.