معماری سازمانی
در سن خوزه آمـریکا، عمارتی وجـود دارد با نام «عمارت وینچستر» که تمام شهرتش را مدیون چیزهای عـجیب و غـریبی است کـه در مـعماری آن وجـود دارد. این عمارت توسط «سـارا وینچستر» ساخته شده و حاوی نکات بسیار جالب و آموزندهای از چیزی است که باید آن را «عدم معماری» بنامیم. جدای از مـواردی چـون سقفهای گردان، کفپوشهای میناکاری شده، چلچراغهای نـقره و طـلا کـه هـر کـدام نشاندهنده خلاقیتهای هـنری فـراوانی است، همه جای خانه شامل عجایب زیادی چون درها و پنجرههایی که رو به دیوار باز میشوند، راه پلههایی کـه بـه هـیچ جا ختم نمیشوند و تعداد بیشماری بخاری، راه پله، در و پنـجره اضـافی اسـت. پنجره سـاخته شـده در کف زمین، دودکشی که از چهار طرف زمین بلند میشود و ستونهای وارونه و معکوس، و هنوز کسی نتوانسته است راز ساخته شدن عمارت وینچستر را پیدا کند.
آنچه بررسی این عـمارت را مهم می کند، تجسمی است که میتواند در رابطه با وضعیت اطلاعاتی و ارتباطی آنها در ما ایجاد کند. عماراتی که هرچند ظاهری آراسته دارند و هزینه و زمان زیادی جهت ایجاد آنها صرف شـده اسـت، ولی چون بر اساس معماری معینی بنا نشدهاند، فاقد کاربری لازم است. نکاتی در رابطه با این گونه عمارتها قابل توجه هستند:
نبود راهبرد؛ نبود نقشه فنی؛ بیتوجهی به نیازمندیهای واقعی؛ زمان غیرمعقول؛ هزینه غیرمعقول؛ حضور نسلهای مـختلفی از سـبکها و سیستمها؛ غیر قابل توسعه؛ بسیار پیچیده.
اگر برای یک لحظه به سیستمهای اطلاعاتی سازمانهای خودمان فکر کنیم، خواهیم دید که اغلب این سیستمها دارای مشخصاتی مـشابه هـستند. بنابراین میتوان دید که سازمانهای مـا از کـمبود چیزی رنج میبرند که به حق «معماری سازمانی» خوانده میشود.