در روزگاری که زمین بین دو ابرقدرت شرق و غرب تقسیم میشد و مردم دنیا خود را گرفتار دو ایدئولوژی «مارکسیسم» و «لیبرالیسم» میدیدند، اتفاقی افتاد که چشم جهانیان را مبهوت کرد؛ یک رهبر دینی در روزهایی که نظام سلطه قصد القای جدایی دین از سیاست به مردم جهان داشت، برای خدا قیام کرد و مکتبی نو را به جهانیان ارائه کرد.
حداقل تلاش فرهنگی و سیاسی دشمنان اسلام برای جدایی دین از سیاست، ۱۵۰ سال قدمت داشت و سعی کرده بودند اسلام را از عرصه زندگی و جامعه به کلی بیرون کنند و دینداری را فقط پرداختن به عبادت و اعمال شخصی محدود کنند. نقشه دقیق و هوشمندانه طراحی شده بود؛ اسلام اگر محدود به این قفس تنگ دینداری فردی شود، راه برای غارتگری و تاخت و تاز نظام سلطه فراهم میشود.
در طول ۱۵۰ سال و بلکه بیشتر، نهضتهای مختلف و مبارزات گوناگونی توسط علمای اسلام و مردم صورت گرفته بود. بازگو کردن نهضت مشروطه مشروعه و تحریم توتون تنباکو یا حتی نهضت ملی شدن صنعت نفت در این مقاله نمیگنجد اما هر کدام از آنان نقاط انحرافی داشت که پیروزی را از آن جبهه اسلام نکرد.
راز موفقیت امام راحل عظیم الشأنمان، مکتبی است که عرضه کرده و با یاری خداوند توانست آن را به صورت مجسم و به صورت یک نظام در مقابل جهانیان قرار دهد. مکتبی که «عدالت»، «عقلانیت» و «معنویت» را سرلوحه کار خود دارد و آنقدر نقش مردم در آن پررنگ است و آنقدر با استفاده از فقه پویای تشیع، منطبق با شرایط روز است که ۳۰ سال پس از رحلت این عالم عامل، علاوه بر باور مردم ایران از عمق جانشان به این مکتب، ریشههای این مکتب در سایر نقاط جهان و در دلهای آزادگان جهان جوانه میزند.
حقیقت امام، روح امام، فکر امام و مکتب امام باقی است. خمینی (ره) در هر سالروز ارتحالش، نسبت به سال قبل بیشتر زنده است. این را نه ما که همه منصفان و ناظران جهانی معتقدند.
در مشکلات و گرفتاریهایی که پیش میآید، نقد و اعتراض و مطالبه این است که چرا از مکتب امام فاصله گرفتهایم؟ چرا مسئولین خود را خادم مردم نمیدانند و در مقابل مردم متواضع نیستند؟ مگر امام نمیفرمود: «تلطف کنید به مردم؛ تواضع کنید به مردم. آقا دولت مال مردم است؛ بودجۀ مملکت از جیب مردم است؛ شما نوکر مردم هستید؛ دولتها خدمتگزار مردمند. هی لفظاً نگویید من خدمتگزار، و عملاً تو سر مردم بزنید و این اربابهای بیچارهتان را پایمال کنید.» (۱) چرا مقابل مستکبران عالم، عزت خود را دنبال نمیکنیم؟ چرا مسئولین بعضا فراموش میکنند که «جز اسلام کشور را نجات نمیدهد»؟ (۲)؛ چرا فراموش کردهایم این جمله از امام را که «گمان نکنید زیادی افراد هر چه باشد شما را به هدف نزدیک میکند» (۳) و برای پیروزی چشم به دیگرانی داریم که نیت الهی ندارند؟؛ مردم حتی از مسئولین دلسوز و صادق سؤال دارند که چرا به این جمله امام که «من از آن آدمها نیستم که اگر یک حکمی کردم بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود؛ من راه میافتم دنبالش» (۴) عمل نمیکنند؟ چرا میدان را مقابل غربزدگان و ریاکاران خالی میکنند؟
امید است که سالروز ارتحال این بزرگمرد تاریخ، بهانهای باشد که هر سال مرور کنیم نقشهای که او برای مردم ترسیم کرد و به آن هم مسئولین و هم مردم پایبند باشیم که اسلام موجبات سعادت دنیا و آخرت را فراهم میکند.
------------------------------------------------------
۱- ۲۶ فروردین ۱۳۴۳
۲- ۴ فروردین ۱۳۵۷
۳- ۲۴ بهمن ۱۳۵۶
۴- ۲۶ فروردین ۱۳۴۳
این شبها که سریال پرمخاطب «میکائیل» از شبکه اول سیما پخش میشود، برای برخی که دغدغههای عدالتطلبی بیشتری دارند، «میکائیل» یادآور احمدینژاد شده است. میکائیلی که به خاطر عدالت و عدم پایمال شدن حق مردم، حرف در گلو مانده مردم را فریاد میزند و علیه باند قدرت و ثروتی که همه میدانند چه جنایتها که نمیکند، حتی بدون مدرک یاری میطلبد. او که حتی به تنهایی و خارج از سازماندهیهای معمول به مقابله با اوباش میپردازد تا جلوی کشته شدن رسولها و سرهنگ دشتیها و دایی عبداللهها را بگیرد. میکائیلی که وقتی میبیند خیلی تنها شده است و مردم از ترس آقاخان کمکش نمیکنند، تصمیم به بازخرید میگیرد و لباس پلیسیاش را میآویزد! البته که به خاطر مردم دوباره برمیگردد.
شباهت زیاد است اما حرف من در شباهت میکائیل و احمدینژاد نیست. یک توصیه دارم برای دوستان عدالتطلب خودم. به راستی اگر قهرمان سریال «میکائیل» شبیه احمدینژاد باشه، آقاخان کیست؟
یادمان نرود که «ولی»مان آمریکا را شیطان اکبر خواند و حتی وقتی داعش در اوج بود، او را دشمن فرعی دانست و دشمن اصلی را آمریکا معرفی کرد. یادمان نرود روز سوم تیر سال 92 را که احمدینژاد گفت: یک توصیه دارم برای شما: اجازه ندهید سطح فکر شما را پایین بیاورند و ذهن شما را فقط مشغول مسائل سیاست داخلی کنند. این چیزا مهم نیست. جهان به سرعت به سمت ظهور در حال حرکت است و مأموریت انقلاب برگرداندن امام به رأس قدرت است. مبادا امام فراموش شود و بالاترین غصه این است که این ماموریت به فراموشی سپرده شود که البته به فضل الهی اینگونه نخواهد شد.
حال با این زاویه دید، آقاخان چه کسی جز دولت مستکبر آمریکا و صهیونیستها هستند؟ آیا تا به حال به شباهتهای آقاخان و باند قدرت و ثروت جهانی فکر کردهاید؟ آنها نیز مانند آقاخان تمام دنیا را برای خود میخواهند. آنها نیز انسانها را میکُشند و خود مجلس ختم میگیرند و حقوق بشر از دهانشان نمیافتد. آنان نیز مدام از طریق رسانههایشان تبلیغ میکنند که آمریکا «یه پیرمرد بازنشسته محترم پولداره» و یک تمدن بشردوست فنآور پیشرفته مرفه! حتی آمریکا نیز مانند آقاخان ژست محترمانه میگیرد و به «محمدرضاها» میگوید که «حق با توئه ولی غلام و چند تا جوان دیگه ممکنه اشتباه کنند و خونی ریخته بشه، پس نصیحت میکنم از این شهر برید.»
یادمان نرود «مکتب امام (ره)» و «استکبار جهانی» دوقطبی واقعی است و سایر دوقطبیهای مندرآوردی از یک سری به اصطلاح تحلیلگر، توهمی بیش نیست.
* این یادداشت برای پایگاه تحلیلی تبیینی برهان نوشته شده است.
- رابطه دین و دنیا؛
* امام در بیان ارتباط دین و دنیا، نظر اسلام و سخن اسلام را به عنوان مبنا و روح و اساس کار خود قرار داده بود. اسلام، دنیا را وسیلهاى در دست انسان براى رسیدن به کمال مىداند. از نظر اسلام، دنیا مزرعهى آخرت است.
* در این نگاه و با این تعبیر، دنیا عبارت است از انسان و جهان. زندگى انسانها، تلاش انسانها، خرد و دانایى انسانها، حقوق انسانها، وظایف و تکالیف انسانها، صحنهى سیاست انسانها، اقتصاد جوامع انسانى، صحنهى تربیت، صحنهى عدالت؛ اینها همه میدانهاى زندگى است. به این معنا، دنیا میدان اساسىِ وظیفه و مسؤولیت و رسالت دین است.
* دین نمىتواند غیر از دنیا عرصهى دیگرى براى اداى رسالت خود پیدا کند. دنیا هم بدون مهندسىِ دین و بدون دست خلاق و سازندهى دین، دنیایى خواهد بود تهى از معنویت، تهى از حقیقت، تهى از محبت و تهى از روح. دنیا- یعنى محیط زندگى انسان- بدون دین، تبدیل مىشود به قانون جنگل و محیط جنگلى و زندگى جنگلى.
* این، درست همان نقطهیى است که از آغاز حرکت امام تا امروز، بیشترین مقاومت و خصومت و عناد را از سوى دنیاداران و مستکبران برانگیخته است؛ کسانى که زندگى و حکومت و تلاش و ثروت آنها مبتنى بر حذف دین و اخلاق و معنویت از جامعه است.
* این دنیا شاخصهى مستکبران ظالم و ستمگرِ روزگار در طول تاریخ تا امروز است. البته اینها مجسمههاى بزرگترِ رذائل اخلاقى و این دنیاى مذموماند. یک انسان معمولى هم مىتواند در دل و درون خود یک فرعون داشته باشد و به قدر توان و امکانات خود، فرعونى و قارونى و قیصرى و امپراتورانه عمل کند.
* این دین با دنیا قابل جمع نیست؛ این همان دنیایى است که در لسان روایات، هووى دین نامیده شده است؛ نمىتوانند باهم جمع شوند.
* دین را در خدمت چنین دنیایى قرار دادن، خیانت به دین است. امام، ما را از اسارت دنیا هم برحذر مىداشت. امام بزرگوار ما که دین را عین سیاست، عین اقتصاد و عین دنیا مىدید، دائماً مردم و مسئولان را از دنیاى به این معنا برحذر مىداشت.[1]
* این یادداشت برای پایگاه تحلیلی تبیینی برهان نوشته شده است.
در روزگاری که زمین بین دو ابرقدرت شرق و غرب تقسیم میشد و مردم دنیا خود را گرفتار دو ایدئولوژی «مارکسیسم» و «لیبرالیسم» میدیدند، اتفاقی افتاد که چشم جهانیان را مبهوت کرد؛ یک رهبر دینی در روزهایی که نظام سلطه قصد القای جدایی دین از سیاست به مردم جهان داشت، برای خدا قیام کرد و مکتبی نو را به جهانیان ارایه کرد. مکتبی که روز به روز طرفداران و شیفتگان بیشتری پیدا میکند. این مکتب بر پایهی دین اسلام پیریزی شده بود و یک مجتهد متفکر مسلمان با استفاده از فقه پویای تشیع، آن را با شرایط روز منطبق کرده بود.
برای معرفی بهتر مکتب امام (ره) نیاز داریم که شاخصها و ابعاد آن را بهتر بشناسیم و بشناسانیم. همواره نیز باید به خاطر داشته باشیم که دشمن برای منحرف کردن مکتب امام (ره) هم برنامه دارد و آن تبیین و تفسیر غلط از این «انگشت اشاره امام» است. به همین دلیل تصمیم گرفتهایم که شاخصها و ابعاد مکتب امام (ره) را از زبان مقام معظم رهبری که خلف صالح ایشان است، بیان کنیم:
امام (ره) با ارایه مکتب خود چه کرد؟
- امام بزرگوار ما با ارایهى مکتب سیاسى اسلام، خط بطلان بر همهى تلاشهاى فرهنگى و سیاسى دشمنان اسلام در طول یک قرن و نیم گذشته کشید که سعى کرده بودند اسلام را به کلى از عرصهى زندگى جامعه بیرون رانده و با طرح نظریهى جدایى دین از سیاست، دیندارى را فقط پرداختن به عبادت و اعمال شخصى قلمداد کنند، و با حذف اسلام از صحنهى سیاست جهان، کشورهاى اسلامى را عرصهى غارتگرىها و تاختوتازهاى سیاسى و نظامى خود نمایند.[1]