من از همه چیز آزاده شده‌ام

امروز نیز، صحنه پرشوری از نبرد حق و باطل در مقابل ما قرار دارد که قهرمانان حق و عدالت در این معرکه خونین، فداکاری‌ها می‌کنند و افتخارات بزرگی کسب می‌نمایند… اما

اما می‌توان انتظار داشت که ما پیروز شویم و همای پیروزی بر ما سایه بیفکند، و دیو ظلم و کفر به زانو درآید، و عدل و عدالت بر اجتماع دامن بگسترد، و پرچم پرافتخار علی (ع) که با خون پاک حسین (ع) رنگین شده است،‌بر فراز تاریخ به اهتزاز درآید؟ هیهات!

من چنین امیدی ندارم، زیرا تاریخ و فلسفه و واقعیت غیر از این نشان می‌دهد. ما به پیش می‌تازیم، تا عروس شهادت را در آغوش بگیریم نه به امید آنکه پیروز شویم.

ما مبارزه می‌کنیم، تا در قربانگاه عشق، عالی‌ترین تجلی فداکاری و پرستش را عملا نشان دهیم نه آنکه دستاوردهای مادی حیات، ما را فریفته باشد.

ما به سوی خدا می‌رویم تا از همه فرآورده‌های مادی عالم بی‌نیاز گردیم، نه آنکه خدا را وسیله رسیدن به مصالح شخصی خود کنیم.

بنابراین در کشمکش زندگی، به سوی پیروزی چشم ندوخته‌ام و به هیچ کس امیدی نداشته‌ام و هیچگاه سعی نکرده‌ام که پاکی و لطافت قلبی خود را، فدای پیروزی و نجات کنم.

منی که از همه چیز گذشته‌ام و حتی امید خود را از پیروزی قطع کرده‌ام، دیگر دلیلی ندارد که در برابر نظام‌ها و قدرت‌ها، فشارها، تهدیدها و تطمیع‌ها به زانو درآیم، من از همه چیز آزاد شده‌ام و پاکی و لطافت خود را به هیچ چیز حتی به نجات و پیروزی نمی‌فروشم.

 

دستنوشته دی ۱۳۵۶ در لبنان

خدا بود و دیگر هیچ نبود، صفحه ۱۵۰

نویسنده: شهید دکتر مصطفی چمران

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید