ووووزلای علی مطهری!
وقتی 23 خرداد دکتر احمدینژاد مباحثی راجع به نوع برخورد با بدحجابی مطرح کرد، مطمئن بودم که یادداشتها و مصاحبههایی از علی مطهری منتشر خواهد شد؛ همچنان که سابق بر این کافی بود یک موضعگیری فرهنگی از دکتر احمدینژاد مطرح شود تا علی مطهری انواع اتهامات را روانه ایشان کند.
اما یادداشت ایشان در تابناک و مصاحبههای مختلف ایشان، من را بر آن داشت تا مواردی خطاب به ایشان بنویسم.
اینکه «بینش فرهنگی رئیس جمهور با این اظهارات آشکارتر شد»، سخن حقی است که به نظرم اراده باطلی در آن وجود دارد. برداشت شما مبنی بر اینکه «نگاه وی به امور فرهنگی مطابق اسلام نیست» یا «رئیس جمهور در مسائل فرهنگی لیبرال است» به نظرم صرفا اظهار نظر شخصی است و همانطور که مشایی در جایگاهی نیست که به عنوان اسلامشناس اظهارنظر کند، شما هم در جایگاهی نیستید که به عنوان اسلامشناس اظهار نظر کنید. نکند فراموش کردهاید که شما علی مطهری هستید، نه مرتضی مطهری!
نوشتید:
«نکته مهم این است که رئیس جمهور با علم به حمایت رهبری، مراجع تقلید، ائمه جمعه، علما، نمایندگان مجلس و توده متدین مردم از نظارت بر امور فرهنگی، این گونه سخن می گوید.»
سوال من این است که این علم از نظر رهبری از کجا میآید؟ توجه شما را به چند جمله از رهبر معظم انقلاب در مورد مدیریت فرهنگی جلب میکنم:
«ما نمىخواهیم با نگاه افراطى به مقوله فرهنگ نگاه کنیم؛ بایستى نگاه معقول اسلامى را ملاک قرار داد و نوع برخورد با آن را بر طبق ضوابطى که معارف و الگوهاى اسلامى به ما نشان مىدهد، تنظیم کرد. برخورد افراطى، از دو سو امکان پذیر است و تصور مىشود: یکى از این طرف که ما مقوله فرهنگ را مقولهاى غیرقابل اداره و غیرقابل مدیریت بدانیم؛ مقولهای رها و خود رو که نباید سر به سرش گذاشت و وارد آن شد و با این منطق که با فرهنگ مردم نمىشود کارى کرد؛ نمىشود الگوهاى فرهنگى را به مردم داد؛ نمىشود مردم را در زمینه مسائل فرهنگى پیش برد، مقوله فرهنگ عمومى مردم و رشد فرهنگى آنها را رها کرد، که متأسفانه این تفکر در جاهایى هست و عدهاى طرفدار رها کردن و بىاعتنایى و بىنظارتى در امر فرهنگ هستند. این تفکر، تفکر درستى نیست و افراطى است. در مقابل آن، تفکر افراطى دیگرى وجود دارد که آن سختگیرى خشن و نظارت کنترل آمیزِ بسیار دقیق - چه در زمینه فرهنگ عمومى، چه حتى در زمینه مسائل و اخلاق شخصى؛ قالبگیرى کردن و قالبها را تحمیل کردن - است. این تفکر هم به همان اندازه غلط است. نه مىشود فرهنگ را در جامعه رها کرد که هرچه پیش آمد، پیش بیاید، نه مىشود آن طور سختگیریهاى غلطى را که نه ممکن است و نه مفید، الگو قرار داد.» (23/10/1382)
اگر یادتان باشد آقای احمدینژاد گفتند: «این طور نیست که ما نابسامانیهای اجتماعی را در جامعه نمیبینیم و یا به دنبال اصلاح آن نیستیم، بلکه تأکید میکنم که این روش برای حل این مشکل درست نیست.» پس ایشان قبول دارد که باید نظارت و مدیریت باشد، اما با شیوهای که اجرا میشود مخالف است. در نتیجه نمیتوان ایشان را سر یک طیف افراطیای که مقام معظم رهبری فرمودند یاد کرد و این جمله شما که «نتیجه سخن رئیس جمهور، رهاسازی فرهنگی است» غلط است. اما سؤال من این است که چگونه میتوان شما را از سر دیگر طیف افراطیون حذف کرد؟
آقای مطهری! آیا با این جملات شما در حمایت از ائمه جمعه و علما و نمایندگان مجلس، میتوان از کمکاری حوزههای علمیه و نمایندگان مجلس در دورههای مختلف عبور کرد؟ آیا اگر کمکاری فرهنگی این نهادها نبود، الان باز هم حکومت را مجبور به اعمال این قوانین میدانستید یا آنوقت وضع حجاب اینگونه نبود؟
اما سوالات دیگری هم از شما دارم:
1. در مجلس هم سال گذشته گفتید که احمدینژاد تحت تأثیر تفکر مشایی است. آقای احمدینژاد در جواب شما گفتند که این چه اتهام زشتی است که میزنید. من نظرم را بیان میکنم، اگر در مقابل منطق من نظری دارید، آن را بیان کنید؛ چرا بحث را به حاشیه میبرید. آیا این سخنان رئیس جمهور را در راستای «من قال و ما قال» امیرالمومنین نمیدانید؟ چرا باز هم این ادعای خود را مکررا تکرار میکنید؟
2. آقای احمدینژاد در همان مصاحبه گفتند: « اگر کسی هم از روی دلسوزی کاری انجام میدهد باید بداند که محال است شخصیت فردی را تخریب کنید و او نیز توصیه شما را بپذیرد.» چرا هیچ پاسخ در یادداشت شما در مورد این جمله وجود نداشت؟ از مشایی دل خوشی ندارم و هیچوقت از او طرفداری نکردهام اما اگر این جمله احمدینژاد هم تحت تأثیر اوست، باید به مشایی احسنت بگوییم!
3. گفتید هر قدر کار فرهنگی کنیم باز هم عدهای تحت تأثیر ماهواره حاضر به رعایت حجاب و عفاف نیستند. سوال من این است که این عده چند درصد از جامعه اسلامی ایران هستند؟ اگر این عده کم هستند که نباید به خاطر آن عده کم، کل جامعه را جریمه کنیم و مورد توهین قرار دهیم. اما اگر نسبت قابل توجهی هستند، به راستی چرا با اعمال فیلترهای مختلف اینترنتی، ممنوع کردن ماهوارهها و فرستادن پارازیتها، باز هم هر چقدر کار فرهنگی کنیم، آن درصد قابل توجه حاضر نیستند که حجاب و عفاف را رعایت کنند؟ چرا مردم ما را تحت تأثیر ماهواره میدانید اما تحت تأثیر کارهای فرهنگی خودمان نمیدانید؟ مگر ماهوارهها با اجبار و جریمه در حال گسترش فرهنگ خود هستند؟ مقابله به مثل با ماهوارهها چگونه است؟ فکر نمیکنید که شاید به خاطر تخریب شخصیت افراد است که آنها حرف شما را قبول نمیکنند و تحت تأثیر ماهوارهها هستند؟
اما یک توصیه دوستانه:
شما بهتر از من میدانید که در دهه اول انقلاب، میرحسین موسوی اجبار کرد در ادارات از لباسهای رنگ قهوهای و مشکی و سرمهای استفاده شود؛ شما بهتر از من میدانید که اکبر گنجی ابتدای انقلاب، موهای بیرون آمده از روسری خانمها را قیچی میکرد؛ بهتر از من میدانید که سرنوشت افراطیون، به افراط از سمت دیگر کشیده شد. مواظب عاقبت به خیریتان باشید.
کاش به جای اینکه بعد از صحبتهای رئیس جمهور، نفس خود را به ووووزلا بدمید و سر و صدا ایجاد کنید و توهین روانه ایشان کنید، صحبتهای ایشان را از زبان خود نقد میکردید. نقد یعنی جدا کردن سره از ناسره. آیا هیچ سخن درستی در این رابطه از دکتر احمدینژاد گفته نشد که اشارهای به آن نکردید؟
--------------------------------------------------------------------
پی نوشت: ووووزلا نام بوقی است که در استادیومهای فوتبال استفاده میشود. صدای بلند و یکنواخت آن موجب آزار مربیان و بازیکنان میشود.
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
اعرف الحق تعرف اهله
یعنی چی که "شما علی مطهری هستید، نه مرتضی مطهری!"
حتی در برابر دشمن هم باید انصاف داشت
این بدبخت که دوست منتقدِ.
انصاف داشته باشید
بله درست است که در برابر دشمن باید انصاف داشت. اما آیا این قضیه یک طرفه است؟ آیا آقای مطهری نباید در مقابل احمدی نژاد انصاف داشته باشد؟
جمله شما درست است که حق با رجال شناخته نمی شود ولی به نظرم ربطی به این موضوع نداشت. این جمله در جواب این بود که علی مطهری میگوید مشایی اسلام شناس نیست پس نباید در مورد اسلام صحبت کند, میخواستم یادآوری کنم که اگر مشایی اسلام شناس نیست, علی مطهری هم اسلام شناس نیست و مرتضی مطهری بود که اسلام شناس بود. روی ملاک قضاوتی آقای مطهری من پاسخ دادم که در بحث یک امر منطقی است.
متشکر که به تبادل نظر ادامه دادی
اما اول اینکه موضوع مقابله با منتقدین منصف و مصلح دولت است که این خود کاری به خلاف مصلحت است
اگر قرار باشد خودی ها هم اجازه نظارت و نقد نداشته باشند چه بر سرمان می آید؟
ثانیا بحث در باب امر به معروف و نهی از منکر و همینطور انکار و اثبات وجوب احکام از بحث ایدئولیک اسلام جداست چرا خلط موضوع میکنید
بنده قبول دارم که مقابله با منتقدین منصف و مصلح دولت خلاف مصلحت است اما آقای مطهری رو نه منتقد میدونم, نه منصف و نه مصلح! البته که با مواضع ایشون از جمله یادداشتی که بعد از 14 خرداد نوشتند و به رهبری هم تعریض کردند که وقایع صدر اسلام را شبیه سازی میکند, به نظرم کم کم از صف خودی ها هم جدا میشود. تعریف من از خودی و غیرخودی هم همان تعریفی است که حضرت آقا از خودی و غیرخودی دارند. که اگر لازم بدانید ذکر میکنم.
به نظرم شما یکطرفه برخورد میکنید. اگر اصول اخلاقی وجود دارد برای همه وجود دارد. اگر امر به معروف و نهی از منکر خوب است, چطور وقتی آقای مطهری, آقای احمدی نژاد را امر به معروف و نهی از منکر میکند خوب است, اما وقتی یک شخص دیگر آقای مطهری را امر به معروف و نهی از منکر میکند بد است؟
این ملاک های دوگانه و تبعیض آمیز به نظرم برای مسلمانان نیست. اصول اخلاقی برای همه یکسان است
شخص خود بنده نه دشمن هیچکدوم این دو و یا پیروی این دو نیستم
موضوع بحث انتقاد و طرح دیدگاه رئیس جمهور در باب احکام و فرائض است
نه چیز دیگه
من از کسانی نیستم که به دلیل احمدینژاد بودن احمدینژاد از او حمایت کرده باشم و سعی در تخریب منتقدین او داشته باشم
متاسفانه من نوعی حودم رو صاحب بصیرت می دونم و هرکس چه از خواص و چه عوام یک کمی هم با نظر شخصی من اختلاف داشته باشه میذارم جزو بی بصیرت ها یا حتی فتنه گران
خواهش میکنم با دقت بیشتری صحبت های حضرت آقا توجه کن
اولا یک سوال: جملات من در مورد آقای مطهری چقدر در ایجاد شکاف در جامعه نقش داشت و جملات اقای مطهری در مورد آقای احمدینژاد چقدر؟
ثانیا حفظ وحدت و اتحاد و رعایت تقوا و طهارت دل یکطرفه نیست و همه کسانی که زیر پرچم ولایت هستند باید این کار را آغاز کنند و یا اگر آغاز کرده بودند ادامه دهند.
ثالثا من از همین حالا شروع میکنم به حفظ اتحاد و بصیرت پراکنی! امیدوارم همه صحبتهای آقا را خطاب به خود هم بدانند و فقط طرف مقابل را مخاطب قرار ندهند.
این موجود ارزش دفاع نداشت
majal.mjal@gmail.com
majal_mjal@yahoo.com