سیاگالش
در معرفی کتاب چهل و یکم، باب جدیدی در وبلاگم باز شد. میخواهم سعی کنم در معرفی کتبی که از نشر صاد انجام میدهم، فقط کتاب را معرفی نکنم و روایت جذب و تولید کتاب هم بنویسم. امیدوارم که بتوانم مستمر ادامه بدهم. قبلا وعده داده بودم که در مورد سیاگالش بنویسم.
آشنایی و دیدار من با ابراهیم اکبری دیزگاه به روزهای راه اندازی نشر صاد برمیگردد و کتابی به عنوان «بیروط». کتابی در مورد امام موسی صدر که به دلیل علاقهای که به این شخصیت دارم، برایم جذاب بود. کتاب را خواندیم و پسندیدیم اما آقای دیزگاه گفتند فعلا نمیخواهند کتاب منتشر شود و میخواهند تغییراتی در کتاب بدهند. نظر من و جناب آقای شرفی خبوشان این بود که کتاب به همین شکل هم قابل انتشار است اما وسواس آقای دیزگاه بیش از ما بود. چند ماهی گذشت و تابستان سال نود و نه بود که دوباره قراری با ایشان داشتیم و در مورد کتاب «سیاگالش» ایشان صحبت کردیم. ذهن من هنوز در «بیروط» گیر کرده بود و میخواستم به هر شکلی شده، بیروط را منتشر کنم. ایشان گفتند: «سیاگالش از نظر من تمام شده است ولی بیروط کار دارد هنوز.» سیاگالش را نخوانده بودم. قرار شد کتاب را بفرستند و بخوانیم. جناب آقای شرفی خبوشان، بهعنوان دبیر داستان و روایت نشر صاد، پس از خوانش سیاگالش، این کتاب را «ممتاز» درجه بندی کردند. فکر میکنم حدود مهر ماه بود که قرار شد ویراستاری کتاب انجام شود که دوباره آقای دیزگاه کتاب را پس گرفتند و گفتند باز هم میخواهم تغییراتی دهم ولو اندک. سه ماه دیگر یعنی اواخر دی ماه بود که کتاب دوباره تحویل نشر شد. اردیبهشت امسال بود که این کتاب در خبرگزاری مهر رونمایی شد.
- چه کلیدواژههایی شنیدیم در جلسات مرتبط با این کتاب؟
توحید، تالش، داستانهای قرآنی، وحدت شیعه و سنی، مبارزه با خرافات، طلبه، تبلیغ در ماه محرم.
- داستان از چه قرار است؟
داستان یک طلبه است به نام یوسف که در دهه اول محرم برای تبلیغ، به روستایی به نام صوفیده میرود. روستایی که زمانی عرفای بزرگی در آن زیست میکردهاند و مردم روستا هم شیعه هستند و هم سنی. در روستاهای اطراف حتی سگپرست هم وجود دارد و روستاییان با خرافات زیادی سروکار دارند و انحرافاتی در عمل به دین بین آنها وجود دارد. روحانی دیگری به اسم اسکندر کاینات هم وجود دارد که از مسئولین شهر است و قصد نمایندگی شهر را دارد و بسیار جاه طلب است. روحانی سوم دیگری نیز وجود دارد که گم شده است. شیخی که قبل از یوسف برای تبلیغ آمده بود و برخی معتقدند او را کشتهاند.
برای یوسف اتفاقات گوناگونی میافتد، از حسادت دیگران گرفته تا تهدید به قتل و تا عاشق پیشگی دختران در مقابل او و ....
- به همه دوستان خودم، به ویژه به کسانی که به داستانهای دینی علاقهمندند پیشنهاد میکنم این کتاب را از دست ندهند. کتاب با وجود اینکه ۴۱۴ صفحه است ولی کشش لازم را دارد و به خصوص پایان جذاب کتاب، به حال خوب بعد از کتاب کمک میکند.
- در مورد «بیروط» هم عرض کنم که کماکان پیگیریم و ان شالله به زودی مراحل تولید آن آغاز میشود.
ثبت نظر
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.