گفتگو با آتیه آنلاین
گفتگو با آتیه آنلاین به مناسبت روز کتاب در مورد انتشارات #علمی_و_فرهنگی و راه حل مردمی کردن نشر برای ارتقای فرهنگ کتابخوانی.
اینجا کلیک کنید.
گفتگو با آتیه آنلاین به مناسبت روز کتاب در مورد انتشارات #علمی_و_فرهنگی و راه حل مردمی کردن نشر برای ارتقای فرهنگ کتابخوانی.
اینجا کلیک کنید.
* این یادداشت در ویژه نامه روزنامه ایران برای نمایشگاه کتاب منتشر شده است.
«کتاب، تنها عامل دگرگونی آگاهی بشر در سالهای پس از اختراع چاپ نبوده است. بسیاری از فناوریها و روندهای اجتماعی و جمعیتشناختی دیگر هم نقش مهمی ایفا کردهاند اما کتاب در مرکز تمام این تغییرات بوده است.» این جمله از «نیکلاس کار» نشاندهنده اهمیت کتاب در جامعه بشری است. طبیعتا این جمله در مورد کشورهای مختلف، تطابق کمتر و زیادتری دارد. در جوامعی که زودتر مردم باسواد شدهاند، شاید این جمله مصداق بیشتری داشته باشد و در جوامعی که کمتر باسواد هستند یا دههها و بلکه قرنها دیرتر باسواد شدهاند، مصداق کمتری داشته باشد.
همه میدانیم با اینکه ایران جزو اولین تمدنهایی بوده است که نقش کتاب در آن جدی بوده و کتابخانههای معروف آن محل آمد و شد دانشمندان از سراسر دنیا بوده است، اما کتابخوانی عادت روزانه مردم نبوده است. قرنها استبداد و استعمار باعث شد که سطح سواد مردم پایین نگه داشته شود و کتابخوانی در انحصار طبقه اشراف و حکام باقی بماند.
در دهههای اخیر عموم مردم ایران باسواد شدهاند و میتوان انتظار داشت که کتابخوانی به یک ارزش و عادت روزانه تبدیل شود اما طبیعتا تغییر سیاستها، قوانین، حمایتها و روشهای اجرایی لازم است تا شرایط تغییر کند. ما دیرتر از جوامع توسعه یافته باسواد شدهایم و شاید یک قرن پیش با نبود سایر وسایل ارتباط جمعی و فضای مجازی، کتابخوان شدن راحتتر بود و امروزه با وجود این شرایط جدید، کتابخوان شدن کمی سختتر شده باشد.
یکی از مسائل مهم در علاقهمند کردن مردم به کتابخوانی، ارزشآفرینی برای کتاب و کتابخوانی است. کتاب و کتابخوانی از نظر عامه مردم، یک کالای لوکس و یک پز روشنفکری محسوب میشود و نه یک نیاز روزانه. مردم در محاورههای روزانهشان ممکن است در مورد یک سریال یا برنامه تلویزیونی یا کلیپ پربازدید در اینستاگرام صحبت کنند ولی در مورد یک کتاب مگر در حلقههای اهل کتابخوانی صحبتی نمیشود.
حتما دلایل متعدد و گوناگونی برای این مسئله وجود دارد اما یکی از دلایل اصلی آن میتواند فقدان نظام مدیریت محتوای مطلوب در کشور باشد. در یک نظام مدیریت محتوای جامع، قدم اول نیازسنجی مخاطب است. محتوای تولید شده باید مورد نیاز مخاطب باشد یا لااقل برای آن نیازسازی انجام شود. نویسندگان اگر از یک یا دو سبک زندگی خاص رشد پیدا کرده باشند و با قومیتهای مختلف و مردم مناطق برخوردار و کمتر برخوردار نشست و برخاست نکرده باشند و نیازهای قشرهای مختلف مردم را نشناخته باشند، همه شبیه هم مینویسند. موضوعات و مسائل پرداخته شده در کتب برای همان چند سبک زندگی خاص میشود و عموم مردم یا به آن احساس نیاز پیدا نمیکنند یا بعد از مدتی برای آنها تکراری میشود.
شاید در این مرحله نویسنده هم بیتقصیر باشد. نویسندگی به طور کلی در کشور ما یک حرفه نیست و نویسندگان مجبورند برای تأمین معاش خودشان، شغل دیگری هم داشته باشند. بنابراین فرصت یا امکانات کافی برای سفر به مناطق مختلف و شناخت نیازهای مردم برای آنها متصور نیست. پژوهش، افکارسنجی و نیازسنجی مناسب هم یا توسط نهادهای حاکمیتی به صورت جامع و علمی وجود ندارد یا اگر وجود دارد، در اختیار نویسندگان قرار نمیگیرد یا حتی اگر دسترسیهایی میتوان به آنها پیدا کرد، اطلاع رسانی مناسب در مورد آنها نشده است و خلاصه اینکه در اجرا به مشکلات مختلف میخورد.
از سوی دیگر در مناطق دور از مرکز، امکانات کمتری برای رشد نویسندگان خوب وجود دارد. استعداهای کمنظیری که بعضا در روستاهای دورافتاده کشور نمیتوانند در آموزشهای مناسب شرکت کنند یا اگر شرکت میکنند به آنها فرصت کافی برای بروز و ظهور در مقام عمل داده نمیشود و آثار آنان منتشر و تبلیغ نمیشود. این جملات به این معنی نیست که هیچ نهاد و موسسهای هیچ تلاش و کوششی نمیکند. حتما زحمات زیادی کشیده شده است اما همه میدانیم که یک استعداد متوسط در منطقه برخوردار تهران، چقدر راحتتر از یک استعداد بینظیر در یک روستای دورافتاده لب مرز به عنوان یک نویسنده میتواند مطرح شود.
همه اینها را بیان کردم و خیلی از سخنان را ننوشتم که این مفهوم را منتقل کنم که صنعت نشر ما نسبت زیادی با مردم ندارد. طبیعتا مردم هم به همان میزان به صنعت نشر واکنش نشان میدهند و با آن ارتباط میگیرند. مردم وقتی محتوا را مورد نیاز خود نبینند، وقتی احساس عدالت نکنند نسبت به کشف و پرورش استعدادهای خود یا نزدیکان خود، و وقتی دسترسیهای پخش و توزیع و ترویج در شهرها متفاوت از هم باشد، آنها هم به همین شکل واکنش نشان میدهند.
ما در عصر دیجیتال زندگی میکنیم. یکی از ویژگیهای عصر دیجیتال، حضور مردم در تصمیمات مختلف است. اینجا آسیبهای گمراه کردن مردم با استفاده از امکانات دیجیتال که بعضا توسط باندهای قدرت و ثروت یا افراد سودجو در همه دنیا انجام میشود، مطمح نظر نیست. حتما در جای خود، با بالا بردن سواد رسانهای مردم یا با زیرساختهای مناسب برای ایجاد امنیت در فضای مجازی باید با سودجویان مقابله کرد. سخن اینجا از حضور جمعی، تحولآفرین و مثبت مردم است.
سالهای نخستین ورود اینترنت به ایران، هنوز در خاطر افراد مختلف هست. صفحات ضددین و ضداخلاق، لااقل در بین صفحات فارسی، میزان قابل توجهی از محتوا را به خود اختصاص داده بود. شروع وبلاگ نویسی و ورود مردم به تولید محتوا در فضای مجازی، ورق را برگرداند و میزان غالب محتوای فارسی، محتوای سالم شد. ایرانیان نشان دادند که تمایل زیادی به تولید محتوا دارند و حتی با وجود اینکه ضریب نفوذ اینترنت در کشور پایین بود، در بین ۱۰ کشور اول دنیا در آن سالها در عرصه وبلاگنویسی قرار گرفتند.
به نظر نگارنده میتوان از این امکان عصر دیجیتال برای توسعه کتابخوانی بهره فراوانی گرفت. در عصر دیجیتال به جای آنکه یک نفر یا یک گروه تولید محتوا کنند و همه نگاه کنند، میتوان از الگوی تولید محتوای «همه برای همه» استفاده کرد. در این مدل حتما اگر سیاست، قوانین و تدبیر مناسب لحاظ شود، استعدادها عادلانهتر کشف میشوند و کیفیت محتوا در بلندمدت بالاتر خواهد رفت.
در کشور پهناور ایران که بسیاری از مناطق بیابانی است و فاصله شهرها و شهرستانها و روستاهای کم جمعیت از هم بسیار زیاد است، شاید تأسیس کتابفروشی، کتابخانه، یا برگزاری کلاس آموزشی برای مشاغل مرتبط با صنعت نشر از نویسندگی گرفته تا ویراستاری و طراحی جلد و ... به صرفه نباشد و به همین دلیل مجبور شویم، بخشی از استعدادها را از دست بدهیم. اما در عصر دیجیتال، میتوان هر وسیله دیجیتال را به مثابه یک کتابخانه در نظر گرفت. میتوان موبایل شخصی هر فرد را تبدیل به کلاس درس کرد و او را پای درس بهترین اساتید هر رشته نشاند و با تعامل دو طرفه را رشد و پرورش داد. میدانیم که این وسایل دیجیتال تا دورترین نقاط کشور رفتهاند، ضریب نفوذ اینترنت در کشور وضعیت قابل قبولی دارد و تعداد وسایل دیجیتال هوشمند در کشور بیش از جمعیت کشور است. هر چند هنوز هستند افرادی که از این امکانات محروم هستند اما حتما نسبت به مدل سنتی، جهش قابل ملاحظهای پیدا خواهد شد.
مردم اگر کتابخوان شوند، اگر محتوای عمیق مصرف کنند، و اگر محتوای عمیق تولید کنند حتما اوضاع فرهنگی و حتی اقتصادی بهتری را تجربه خواهیم کرد. دوری مردم از مصرف محتوای سطحی، تفکر آنها را هم عمق میبخشد و ثبات جامعه را بیشتر میکند.
ما نیاز داریم مؤسساتی داشته باشیم که خانه مردم باشند برای یادگیری در کنار هم و رشد در کنار هم زیر نظر مربیان و اساتید. نیاز داریم چهرههای جدید در عرصههای مختلف صنعت نشر کشف کنیم و پرورش دهیم و تبدیل به ستارههای جدیدی شوند که نسل آینده آنها را الگو قرار دهند.
در نشر صاد همه سعیمان را کردیم که با تأسیس نشرسرای خودنویس این امکان را ایجاد کنیم. نشرسرای خودنویس با کمترین هزینه و با استفاده از امکانات عصر دیجیتال، تا به حال بیش از ۶۰ رماننویس جدید را با نظر مطرحترین داوران کشور کشف کرده و زیر نظر بهترین مربیان کشور پرورش داده است. حدود ۱۰ ویراستار جدید به جامعه نشر معرفی شدهاند که بعضا جوایز مرتبط به ویراستاری ملی هم کسب کردهاند. خودنویس در شهرهای مختلف ساختمان و دفتر ندارد اما نفر اول سال اول مسابقه خودنویس از کردکوی استان گلستان است و نفر دوم آن از یکی از روستاهای دورافتاده جیرفت کرمان. در سال دوم، برندگان خودنویس از قم و کاشمر هستند و بسیاری از شرکت کنندگان در مسابقه کشف استعداد رمان نویسی آن دور از مرکز هستند. نویسندگان جوانی که به گفته نویسندگان بزرگی مانند استاد خسرو باباخانی یا احسان رضایی یا محمدرضا شرفی خبوشان، چیزی از نویسندگان مطرح کشور کم ندارند و فقط نیازمند حمایت و توجه بودند.
حتما نواقص و محدویتهای فراوانی در این مسیر داریم، اما معتقدیم مردمی کردن صنعت نشر موجب تحول جدی کتابخوانی در کشور خواهد شد؛ چرا که نویسندگان از قومیتها و مناطق و سبک زندگیهای مختلف، به نیازهای افراد مشابه خود واقفترند و علاقه مردم به مطالعه محتوای آنها کم کم جلب خواهد شد. باید در این راه صبور باشیم و از عقل و تدبیر و مشارکت مردم بهره ببریم.
به امید روزی که مصرف محتوای عمیق بر محتوای سطحی که این روزها به ارزانترین قیمت و در سهلترین حالت در دسترس مردم است، پیشی بگیرد و شاهد ارتقای فرهنگی کشور باشیم. روزی که عطر فرهنگ غنی اسلامی-ایرانیمان به همه دنیا پراکنده شود و نشان دهیم که انقلاب اسلامی سال ۵۷ مردم ایران که ذاتا یک انقلاب فرهنگی بود، نجاتبخش همه مستضعفین دنیا خواهد بود.
متن کامل گفتگو را از اینجا بخوانید.
مصطفی پورکیانی: بیش از یک سال است فعالیتهای فرهنگی و هنری کشور متأثر از بحران کروناست. در این میان برخی نویسندهها و ناشران کشور تصمیم گرفتند به جای خانهنشینی، تهدید کرونا را به فرصت تبدیل کنند و با پرداختن به موضوعات مرتبط با شرایط کرونا، آثاری همسو با این حال و هوا را روانه بازار نشر کردهاند، برخی از ناشران هم متأثر از شرایط سخت کرونایی با بحران تعطیلی مواجه شدهاند. به هر حال حوزه نشر طی دوران یک سال و اندی کرونا، پیچیدهترین و در عین حال سختترین دورههای خود را سپری میکند؛ سال 98 که با گرانی شدید کاغذ برای ناشران و فعالان حوزه کتاب آغاز شد و با تعطیلی مراکز و فروشگاههای عرضه کتاب به واسطه جلوگیری از شیوع کرونا در اسفندماه همان سال، به بدترین شکل ممکن برای ناشران به پایان رسید. در سال 99 هم با ادامه شیوع کرونا در کشور اوضاع سختتر از قبل برای اهالی نشر شد و صدمات سنگینی بر پیکره نیمهجان نشر کشور وارد کرد که مواردی چون برپایی مجازی نمایشگاه کتاب تهران و اجرای طرحهای فصلی فروش کتاب تا حدودی جانی تازه به نشر تزریق کرد، با این حال مشکلات اساسی همچنان پابرجاست. از سوی دیگر برخی ناشران که فعالیت خود را بر نشر الکترونیک بنا گذاشتهاند در دوران کرونا آسیب بهمراتب کمتری نسبت به سایر ناشران دیدند که نشر صاد یکی از این انتشارات محسوب میشود. در گفتوگو با قاسم صفایینژاد، مدیر انتشارات به بررسی اوضاع فعلی نشر کشور پرداختیم.
***
* به عنوان نخستین سؤال، طی یک سال و 2 ماهی که کرونا جامعه را درگیر خود کرده است، به حوزه نشر چه آسیبهایی وارد شده است؟
در بحرانهای مختلف که گریبانگیر جامعه بشری میشود، همه فکر میکنیم آن بحران به صنعت آسیب وارد کرده است اما واقعیت این است که صنایع گوناگون عموما از نقاط ضعف خود ضربه میخورند و نقش بحرانها بیشتر در حد نمایانکننده آن ضعف است. مثلا یکی از ضعفهای جدی صنعت نشر در ایران، فروش کتب در نمایشگاه کتاب سالانه است؛ نمایشگاهی که بیشتر از آنکه نمایشگاه باشد، فروشگاه است. طبیعتا تعطیلی نمایشگاه یا به شکل جدید برگزار کردن آن، ناشران را متضرر کرده است.
یا به طور مثال، دستاوردهای جدید علم در عرصه کتاب الکترونیک یا لااقل فروش دیجیتالی کتاب طی سالیان گذشته از سوی فعالان نشر مانند ناشران، توزیعکنندگان، کتابفروشیها و حتی مدیران دولتی جدی گرفته نمیشد و با سرعت کمی رشد میکرد. با این شرایط، کرونا آسیب بیشتر و طولانیتری به صنعت نشر در ایران نسبت به کشورهای پیشرفته زد که دوره دیجیتالیسازی در آنها پیشرفت جدی داشت.
هر ساله ۱۸ سپتامبر روز جهانی کتاب الکترونیک است که به تاریخ خودمان میشود ۲۸ شهریور. البته که هر چند سال یک بار ۲۸ شهریور است و بقیه سالها ۲۷ شهریور. این تفاوت هم لابد میدانید به دلیل اختلاف سالهای کبیسه شمسی و میلادی است. بگذریم و زودتر بروم سراغ هدیه!
احتمالا بسیاری از دوستان و مخاطبان این وبلاگ میدانند که چند ماه پیش نشری به نام «نشر صاد» تأسیس کردم. از قدیمترها به کتاب علاقهمند بودم و باز هم از قدیم (حدود سال ۸۲) به کتاب الکترونیک علاقهمند شدم. آنقدر این علاقهمندی قوی ادامه پیدا کرد که حتی رساله دکتری من هم به توسعه کتاب الکترونیک در ایران اختصاص پیدا کرد و الحمدالله سال ۹۷ با موفقیت دفاع شد. بنابراین همانطور که در نشر جام جم چند قدمی پیش رفتم، نشر صاد را با هدف توسعه کتاب الکترونیک در ایران تأسیس کردم، بلکه یکی از رسالههای دکتری در کشور خاک نخورد و ان شالله تا حدی عملیاتی شود.
اما کتاب الکترونیک تنها علاقهمندی من نیست. وبلاگ نویسی هم از نوروز ۸۴ آغاز کردم و تا به حال ادامه دادهام. چه اتفاقی مبارکتر از پیوند این دو در یک مسابقه. به مناسبت روز جهانی کتاب الکترونیک یک مسابقه طراحی کردم تا شما دوستان خوب وبلاگنویسم با کتاب الکترونیک بیشتر مأنوس شوید. مسابقه به چه شکل است؟
ما طی چند ماهی که از تأسیس نشر صاد گذشته است، ۱۲ کتاب منتشر کردهایم. ۹ کتاب با برند نشر صاد و ۳ کتاب با برند «خودنویس» که نوقلمان آن را نوشتهاند. شما وبلاگ نویسان میتوانید به سایت نشر صاد مراجعه کنید و در بخش تماس با ما، نام یکی از این ۱۲ کتاب را به همراه آدرس وبلاگ خود بعنوان پیام ارسال کنید. ما لینک دریافت رایگان همان کتاب در کتابخوان طاقچه را به صورت نظر خصوصی در وبلاگتان ارسال میکنیم. هر وبلاگ، یک کتاب میتواند درخواست دهد. این هدیه البته مخصوص ۲ هزار نفر اول است.
خب مسابقهاش کجا بود؟
حدود یک ماه فرصت دارید کتابی که هدیه گرفتهاید را بخوانید و در وبلاگ خود معرفی کنید. به سه پست برتر، سه جایزه نقدی ۵۰۰ هزار تومانی اهدا خواهد شد.
دولت کویت تصمیم گرفته است که سختگیری در سانسور کتاب را کاهش دهد. کتابهایی مثل گوژپشت نوتردام اثر ویکتور هوگو هم در کویت تا به حال اجازه انتشار نداشته است. بر اساس قانون جدید، ناشران موظف هستند که فقط عنوان کتاب و نام نویسندگان را به وزارت اطلاعات کویت اعلام کنند. نکته جالب توجه اینکه فقط یک شکایت رسمی از سوی مردم، میتواند با رأی دادگاه منجر به توقیف کتاب شود و از این پس به جای وزارت اطلاعات، دادگاه پس از انتشار کتب بر آنها نظارت خواهد کرد.
کریستین اینارسون رییس انجمن جهانی ناشران در این مورد گفت: به تمام کسانی که با موفقیت این تغییر را در راستای آزادی صنعت نشر انجام دادهاند، تبریک میگویم.
----------------------------------
در سیستمهایی که نظارت بر محتوا وجود دارد، نظارت به دو دسته پیش از انتشار و پس از انتشار تقسیم میشود. مثلا ما در ایران در مورد کتاب، نظارت پیش از انتشار داریم. کتابها قبل از آنکه منتشر شوند، باید توسط وزارت ارشاد مجوز انتشار بگیرند؛ اما در مورد روزنامه، خبرگزاریها و مجلات، نظارت پس از انتشار داریم. یعنی به مدیرمسئولان روزنامهها و مجلات توسط وزارت ارشاد این اختیار داده میشود که محتوای مورد تایید خود را منتشر کنند و در قبال آن پاسخگو باشند و اگر محتوایی پس از انتشار خلاف قانون تشخیص داده شود با آن مدیرمسئول طبق قانون برخورد خواهد شد.
هر کدام از این دو روش، معایب و مزایای خودش را دارد. طبق برخی شنیدهها عموم ناشران ایرانی حاضر نیستند نظارت پس از انتشار را بپذیرند و حاضرند قبل از آنکه کتابی را منتشر میکنند، مجوز آن را از ارشاد بگیرند یا اصلاحات لازم را انجام دهند اما نظارت پس از انتشار را مساوی اعمال سلیقه بیشتر میدانند و به طور خلاصه ترجیح میدهند با وزارت ارشاد سروکار داشته باشند تا اینکه بعدا در صورت مشکل به دادگاه بروند.
حال همین نکته ساده توسط رییس انجمن جهانی ناشران به عنوان موفقیتی در راستای آزادی نشر شناخته شده است.