خواب میرحسین موسوی!

پریشب توو خواب میرحسین موسوی رو دیدم. برای خودم خیلی مایه تعجب بود، چون اصلا این چند روز وقت فکر کردن به این چیزا رو نداشتم. نه اینکه پیگیر حوزه سیاسی نباشم اما چند روزی بود که فرصت نمی‌کردم به این مسائل برسم.
من فقط خوابم رو تعریف می‌کنم، تعبیر از شما:
کنار میرحسین موسوی بودم با چند نفر دیگه، یادم نیست در مورد چی صحبت می‌کردیم اما همین که میرحسین می‌خواست باز هم ادعا کنه که هنوز اون جنبش ۲۵ خرداد ۸۸ کاملا حمایتش می‌کنن. بهش گفتم که آقای موسوی، دیگه خبری از اون همه حامی نیست، طرفدارانت خیلی کم شدند! گفت امکان نداره و…
به اطرافیانش گفتم آخه شماها چرا به آقای موسوی دروغ میگید؟ واقعیت رو بهش بگید تا خودش تصمیم بگیره! برگشتم به سمت میرحسین و گفتم آقای موسوی من خیلی‌ها رو می‌شناسم که دو آتیشه طرفدارت بودند اما الان دیگه نیستن، حالا به هر دلیلی؛ مخصوصا بعد از حوادث عاشورا. یه نگاهی بهم کرد که نمی‌تونم با واژه‌ها توضیح بدم فقط در همین حد بدونید که انگار حرفم رو باور کرد و از اطرافیانش شاکی شد!
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید