بخش نخست: اسلامهراسی
در این سلسله مقالات سعی کردهایم به عملیات متوقفسازی «بیداری اسلامی» از سوی دشمنان توسط سه استراتژی «اسلامهراسی»، «شیعههراسی» و «ایرانهراسی» بپردازیم. هنگامی که به این مثلث تهاجمی که عمدتاً توسط صهیونیستها و دولتمردان آمریکایی هدایت میشود نگاه میکنیم، به نظر میآید که اسلامهراسی از قدمت بیشتری برخوردار باشد.
در ادبیات سیاسی معاصر در ایران، در پرتو وفاداری به مبانی دین اسلام، عامل اصلی بیداری مسلمانان مواجهه آنان با عمق عقبماندگی خود در برخی شئون در برابر غرب است. اگر چه موج بیداری اسلامی، امروز سراسر جهان را فرا گرفته است اما خاستگاه اصلی آن را چهار سرزمین مهم اسلامی در قرن گذشته ـ یعنی ایران، جهان عرب (عمدتاً مصر و شام)، ترکیه (عثمانی) و هند ـ تشکیل میدهد. در هر یک از این چهار سرزمین میتوان از حوادثی به عنوان مبدأ تاریخ بیداری یاد کرد. از باب نمونه شکست ایران در برابر روسیه، از دست رفتن بخشی از آذربایجان و متصرفات ایران در قفقاز و امضای دو معاهده گلستان و ترکمانچای، حمله ناپلئون به مصر و شام و تسلط استعمار انگلستان بر شبه قاره هند از مهمترین حوادثی است که موجب بیداری مسلمانان شد.
بعد از جنگ جهانی اول و شکلگیری احزاب اسلامی در قلب خاورمیانه (از جمله اخوان المسلمین)، با اینکه این احزاب به نوعی درونسیستمی عمل میکردند ولی به دلیل رویکرد جامع آنها نسبت به مسائل جهان اسلام، فاتحان جنگ (۱) تلاش کردند از طریق پروژه اسلامهراسی و ایجاد یک کمربند امنیتی در خاورمیانه به نوعی مسلمانان را منزوی کنند و به آنها اتهام تروریسم بزنند. آنان با این کار قصد داشتند با منفعل کردن مسلمانان و خاموشسازی بیداری اسلامی، اسلام را نزد مسلمانان به دینی محدود به عبادت و درون مسجد و به دور از مسائل سیاسی تبدیل کنند تا خواستههای جاهطلبانه خود را (مخصوصاً بعد از پیماننامه ساکس پیکو (۲)) به راحتی دنبال کنند. در همین زمان درگیریهایی بین آنان و مسلمانان به وجود آمد، انتفاضه در بیت المقدس شکل گرفت و اولین نماز جمعه (با حضور بیش از ۲۰ هزار نفر) در بیت المقدس در سال ۱۹۳۸ میلادی به امامت آیت الله العظمی کاشف الغطا اقامه شد.
دولتمردان انگلیس بعد از آگاهی از پتانسیل موجود در امت اسلامی، سعی کردند قومیت عربی را جایگزین اسلام کنند؛ این امر توسط کودتاهایی در جهان عرب و مقابله با اخوان المسلمین اجرایی شد و بعد از مدتی جوانان کشورهای عربی به سمت پانعربیسم گرایش پیدا کردند.
اسلامهراسی پس از ظهور انقلاب اسلامی ایران
اوضاع خاورمیانه به همین شکل باقی نماند، زیرا با ظهور انقلاب اسلامی ایران، معادلات سیاسی به سود جهان اسلام تغییر کرد؛ ایران پهلوی که دوست استراتژیک دولت جعلی اسرائیل محسوب میشد با استقرار نظام جمهوری اسلامی در یک چرخش انقلابی، یک ادبیات پویا، پرتحرک و خیزشساز را در پیش گرفت. پس از آن اسرائیلیها آنقدر احساس خطر کردند که «موشه دایان» وزیر خارجه و وزیر دفاع سابق رژیم صهیونیستی اعلام کرد که انقلاب اسلامی زلزلهای است که اسرائیل را نابود خواهد کرد. این دیدگاه مورد توجه لابی صهیونیستی قرار گرفت و پروژه ایرانهراسی و شیعههراسی نیز در راستای پروژه اسلامهراسی بعد از جریانات انقلاب شکل گرفت.
پس از انقلاب اسلامی ایران، مثلث هراس با کمرنگ و پررنگ شدن هر یک از اضلاع مثلث در زمانهای خاص، توسط استکبار جهانی اجرا شد. (در بخش اول این یادداشت، توجه ما بر ضلع اسلامهراسی معطوف شده است.)
در ادبیات سیاسی دنیا واژه «اسلامهراسی» (Islam phobia) (3) در دهه ۱۹۸۰ میلادی ابداع شد و در طول عمر سیساله انقلاب اسلامی، همواره توسط نظام سلطه دنبال میشود؛ نظام استکبار با در نظر گرفتن ۸ محور زیر به منظور تغییر افکار عمومی جهان نسبت به مسلمانان و کلید زدن جریانهای شدید علیه اسلام قصد دارد با تبلیغات وسیع پروژه اسلامهراسی را ادامه دهد:
– تمدن اسلامی، بلوکی است تکصدا، ایستا و بدون واکنش در مقابل تغییرات.
– تمدن اسلامی، «دیگری» مجزاست که فاقد ارزشهای مشترک با دیگر فرهنگهاست، از آنها تأثیر نمیپذیرد و بر آنها تأثیر نمیگذارد.
– تمدن اسلامی، تمدنی است فرودست در مقابل تمدن غرب و تمدنی بربری، غیرعقلانی، ابتدایی و جنسیتگرا.
– تمدن اسلامی، تمدنی است خشن، ستیزهجو، تهدیدکننده، حامی تروریسم و درگیر در رویارویی تمدنها.
– اسلام، نوعی ایدئولوژی سیاسی است که برای اهداف سیاسی و نظامی استفاده میشود.
– انتقادهای مسلمانان در خصوص غرب، انتقادهای کهنه و منسوخ است.
– خصومت با اسلام توجیهی است برای رفتارهای تبعیضآمیز در قبال مسلمانان و طرد آنان از جامعه.
– خصومت با اسلام امری عادی محسوب می شود. (۴)
طی این مدت میتوان از حوادثی به عنوان نقاط اوج این پروژه یاد کرد:
۱- کتاب «آیات شیطانی» سلمان رشدی
کتاب آیات شیطانی اولین نقطه اوج اسلامهراسی پس از انقلاب ایران بود. آنها با تبلیغات وسیع این کتاب سعی کردند افکار عمومی جهان را از مفاهیم موجود در کتاب آیات شیطانی آگاه سازند و آن را باورپذیر کنند. پس از آن، استفاده از واژه اسلاموفوبیا در ادبیات سیاسی دنیا کاهش پیدا کرد اما بعد از حمله تروریستی به برجهای دوقلو استفاده از این پروژه به شدت و در حد شگفتانگیزی افزایش یافت.
۲- دهها فیلم ساخته شده توسط هالیوود بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر
کارشناسان میگویند که حادثه ۱۱ سپتامبر در راستای نظریه «برخورد تمدنها» (۵) شکل گرفت تا با اتهام به مسلمانان و مشخص کردن پایگاه القاعده در افغانستان، بتوانند به افغانستان لشگرکشی کنند و نیروهای اطلاعاتی و نظامی خود را همواره نزدیک جهان اسلام و همچنین چین ساماندهی کنند.
اما این کار بدون همراهی افکار عمومی جهان قابل پیگیری نبود، به همین دلیل با ساخت چندین فیلم سینمایی و مستند و همچنین انفجار چند بمب دیگر در شهرهای لندن و … و انتساب آن به مسلمانان سعی شد افکار عمومی را با این جریان همراه کنند. به عنوان نمونه سعی کردهایم چند فیلم سینمایی را مختصراً بیان کنیم:
– برادری ترور: حوادث یازده سپتامبر در آمریکا را بهانه قرار داده است تا موضوع جهاد و به تعبیر سازندگان آن، تروریسم در میان مسلمانان را بررسی کند.
– دغدغه؛ جنگ اسلام رادیکال علیه غرب: این فیلم تلاش کرده است با بهانه قرار دادن حوادث یازده سپتامبر آمریکا، مارس ۲۰۰۴ در اسپانیا و بمبگذاری اوت ۲۰۰۵ در لندن، در اذهان مخاطبان غربی، خطر اسلام جهادی را برجسته کند.
– فتنه: در این فیلم کوتاه هلندی ـکه اعتراضات جهانی مسلمانان را برانگیختـ تلاش شده بود بین حوادث خشونتبار در غرب و اعتقادات مسلمانان در خصوص جهاد ارتباط برقرار کند؛ به ویژه از طریق ارجاع دادن به آیاتی از قرآن کریم که درباره جهاد نازل شده است. هدف اصلی فیلم، تقویت اسلامهراسی در غرب و ایجاد نگرانی وحشت از گسترش اسلام در غرب و به ویژه هلند بود.
۳- هتک حرمت کاریکاتوریست دانمارکی به پیامبر اسلام (ص)
کاریکاتوریست خبیث دانمارکی با کشیدن تصاویری از پیامبر (ص)، سعی کرد تصویر خشن و زشتی از اسلام را به نمایش درآورد. سردمداران نظام سلطه در حالی از انتشار این تصاویر به بهانه آزادی بیان حمایت کردند که هولوکاست را امری مقدس و حتی غیرقابل بررسی میدانند.
۴- هتک حرمت مزدوران نظام سلطه به قرآن کریم (۶)
یکی دیگر از نقاط اوج پروژه اسلامهراسی غرب باز هم به بهانه ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد. سناریو به این ترتیب چیده شده بود که ابتدا یک کشیش در کلیسایی در ایالت فلوریدا از پیروان خود بخواهد تا به مناسبت نهمین سالگرد یازده سپتامبر، قرآن مجید را به آتش بکشند و این روز را، روز جهانی سوزاندن قرآن اعلام کرد. این کلیسا هدف خود را اینگونه اعلام کرد:
«آگاهسازی درباره خطر اسلام و این که قرآن کتابی است که مردم را به سوی جهنم هدایت میکند. تنها مسیری که قرآن مردم را به سوی آن هدایت میکند آتش ابدی است و ما میخواهیم این کتاب را در جایگاه آن یعنی آتش قرار دهیم!»
تری جونز که به عنوان پیشنهاددهنده اصلی معرفی شده بود هم گفت: «هدف از این اقدام و فعالیتهای مشابه آن، این است که به مسلمانان فرصت دهیم از دین خود برگردند!»
طبیعتاً مسلمانان جهان و علمای آنان از هر مذهبی، این پیشنهاد را محکوم کردند. در ادامه سناریو، مقامات آمریکایی نیز واکنشهایی نشان دادند؛ از جمله: ژنرال «دیوید پترائوس» فرمانده نیروهای آمریکایی و نیروهای ناتو در افغانستان، «اندرس فوگ راسموسن» دبیرکل ناتو، «هیلاری کلینتون» وزیر امور خارجه آمریکا و باراک اوباما. دلیل اکثر مقامات آمریکایی هم برای اجرایی نشدن این پیشنهاد یک چیز بود: «این اقدام جان سربازان آمریکایی را در نقاط مختلف جهان به خطر میاندازد!» میبینید که حتی دلیل مخالفت آنان نسبت به توهین به مقدسات مسلمانان، شامل برچسب زدن تروریست به مسلمانان میشود!
در این بین «بان کی مون» دبیر کل سازمان ملل و همچنین اتحادیه اروپا هم این پیشنهاد را محکوم کردند. پس از آن مراسم قرآنسوزی توسط آن کلیسا لغو شد اما اخبار حاکی از آن بود که در سه نقطه مختلف آمریکا، قرآن کریم به آتش کشیده شد اما این بار سکوت تنها واکنشی بود که مقامات آمریکایی نسبت به این واقعه در پیش گرفتند.
در پایان، از دیگر موارد اسلامهراسی و اسلامستیزی در جهان نیز به چند نمونه اشاره میکنیم:
– انتساب سه انفجار در متروی روسیه به مسلمانان در سال ۲۰۱۰
– فشار به دولت فعلی ترکیه برای منع گسترش رابطه با ایران و سوریه و دیگر کشورهای عربی
– انتشار عکسهای مهیب از مسلمانان توسط حزب «جبهه ملی» فرانسه
– ممنوعیت حجاب در فرانسه
– ممنوعیت گلدسته در سوئیس
– حک شدن عبارات ناشایست بر روی دیوار بزرگترین مسجد شهر سانتتیان فرانسه
البته مسلمانان جهان هم با برگزاری همایشها و سمینارهای مختلف در شیکاگو، مصر، مراکش، لبنان، ایران، آلمان و نیجریه و همچنین اعتراضات گسترده در فرانسه و روسیه خواستار پایان دادن به اسلامهراسی توسط غربیان شدند. همچنین مقامات سیاسی و مذهبی کشورمان، «دکتر اکمل الدین احسان اوغلو» دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی، رئیس جمهور و رئیس مجلس ترکیه، «شیخ یوسف قرضاوی» رئیس اتحادیه جهانی علمای مسلمان، «فواد علوی» رییس اتحادیه سازمانهای اسلامی در فرانسه، «دین شمس الدین» رییس سازمان اسلامی محمدیه در اندونزی نسبت به افزایش اسلامهراسی به دولتمردان غربی تذکر دادهاند.
نتیجهگیری
پس از شروع موج بیداری اسلامی و احساس خطر غربیها نسبت به از دست رفتن منافع نامشروعشان، آنها تصمیم گرفتند که با منزوی و منفعل کردن مسلمانان به جاهطلبیهای خود ادامه دهند. آنها در حالی مسلمانان را خشن و تروریست خطاب میکردند که این سؤال، همیشه افکار عمومی دنیا را به خود مشغول کرده است:
«سالهاست که مقدسات و همهی حقوق و حرمت میلیونها مسلمان مظلوم در افغانستان و پاکستان، در عراق و لبنان و فلسطین زیر پا گذاشته شده است. صدها هزار کشته، دهها هزار زن و مرد اسیر و زیر شکنجه، هزاران کودک و زن ربودهشده و میلیونها معلول و آواره و بیخانمان، قربانی چه چیزی شدهاند؟ و با همهی این مظلومیتها، چرا در رسانههای جهانی غرب، مسلمانان را مظهر خشونت و قرآن و اسلام را خطری برای بشریت وانمود میکنند؟» (۷)
ادامه دارد…
این مقاله را میتوانید در استوا هم ببینید.
پاورقی
(۱) – انگلیسیها و فرانسویها
(۲) – بر اساس پیماننامه ساکس پیکو، خاورمیانه میان انگلیسیها و فرانسویها تقسیم شد.
(۳) – Islam phobia مفهومی است که به ترس و پیشداوری و تبعیض غیرعقلایی در برابر اسلام و مسلمانان اشاره دارد.
(۴) – برگرفته از مؤسسه رانیمد تراست
(۵) – ساموئل هانتینگتون در این نظریه میگوید: امروز -یعنی بعد از فروپاشی شوروی و کمونیسم- جهان غرب با جهان اسلام و جهان کنفسیوسی مواجه است. بنابراین برخورد آینده تمدن غرب با تمدن اسلامی و تمدن چینی است.
(۶) – برگرفته از پیام رهبر معظم انقلاب خطاب به امت اسلامی پس از هتک حرمت به قرآن.
(۷) – قسمتی از پیام رهبر معظم انقلاب خطاب به امت اسلامی پس از هتک حرمت به قرآن.
منابع:
۱. پیام رهبر معظم انقلاب خطاب به امت اسلامی پس از هتک حرمت به قرآن (www.khamenei.ir)
۲. مصاحبه دفتر حفظ و نشر رهبر معظم انقلاب با دکتر ولایتی
۳. ولایتی، علیاکبر؛ بیداری اسلامی در ایران؛ مجله بازتاب اندیشه؛ شماره ۶۵، شهریور ۱۳۸۴
۴. بیچرانلو، عبدالله؛ بازنمایی اسلام و ایران در رسانههای غرب؛ فصلنامه رسانه؛ شماره ۷۷، بهار ۱۳۸۸
۵. افشار، اسدلله؛ به بهانه قرآنسوزی افراطیون آمریکایی؛ روزنامه اطلاعات ۲۴/۶/۱۳۸۹
۶. رادیو گفتگو؛ گفتگو با احمد بخشایشی اردستانی، سید مفید حسینی کوهساری و حسن هانیزاده؛ تاریخ نشر در خبرگزاری فارس ۲۵/۱/۱۳۸۹
۷. مصاحبه روزنامه «زوددویچه سایتونگ» با عبدالله گل، رئیس جمهور ترکیه ۲۶/۷/۱۳۸۹
۸. بشیر، حسن؛ ماهنامه مدیریت ارتباطات؛ تاریخ انتشار در خبرگزاری فارس ۲۴/۷/۱۳۸۹
۹. بخارایی، ثارالله؛ قرآنسوزی، اسلامهراسی و دینستیزی؛ روزنامه رسالت ۲۵/۶/۱۳۸۹
۱۰. خبرگزاری ابنا
۱۱. خبرگزاری مهر
بخش دوم؛ شیعههراسی
در بخش اول یادداشت خواندید که پس از احساس خطر حاکمان غربی از موج بیداری اسلامی، آنها در صدد برآمدند با انزوای مسلمانان به اهدف استعماری خود دست یابند؛ بر همین اساس پروژه «اسلامهراسی» را کلید زدند تا افکار عمومی غیرمسلمانان جهان را با خود همراه کنند. اما استراتژیستهای غربی به همین بسنده نکردند؛ آنها برای تضعیف جبهه اسلامی به اختلافافکنی میان مسلمانان نیز پرداختند. در این بخش از یادداشت قصد داریم شما را با این اختلافافکنی که با محوریت پروژه «شیعههراسی» در حال اجراست، بیشتر آشنا کنیم.
استکبار جهانی در کنار پروژه «اسلامهراسی» به قصد اختلافافکنی بین مردمان ادیان دیگر با مسلمانان، پروژه «شیعههراسی» را برای اختلافافکنی بین مسلمانان جهان با یکدیگر اجرا میکند. آنها قصد دارند با درگیر کردن مسلمانان با هم، موجب تضعیف نیروهای اسلامی در مقابله با نظام سلطه شوند و همچنین فکر و ذهن مسلمانان را مشغول به درگیریهای دروندینی نمایند. باید این نکته را هم اضافه نماییم که آمریکا از پیوندهای معنوی میان شیعیان خاورمیانه با جمهوری اسلامی ایران احساس نگرانی میکند و بویژه پس از فروپاشی حکومت بعث در عراق و به وجود آمدن فرصت مشارکت در ساختار سیاسی عراق برای شیعیان این کشور، این نگرانی آنها افزایش هم یافته است.
مهمترین اقدامات دشمنانِ موج بیداری اسلامی در پروژه «شیعههراسی» عبارتند از:
۱. جلوگیری از شکلگیری ترتیبات امنیتی بومی و پایدار
همانطور که میدانید در برخی از کشورهای خاورمیانه مانند ایران، عراق و بحرین شیعیان اکثریت جمعیت کشور را تشکیل میدهند و در برخی دیگر از کشورها مانند لبنان و یمن شیعیان در تصمیمگیریهای سیاسی اثرگذارند. در سال ۲۰۰۴، پادشاه اردن که به امریکا سفر کرده بود در مصاحبه با «واشنگتنپست»، اصطلاح «هلال شیعه» را وارد گفتمان سیاسی منطقهای کرد تا بتواند تا حدودی حاکمان سنی منطقه را به جای «همزیستی مسالمت آمیز» با ایران و یا گروههای شیعی، به سمت تنش و بیاعتمادی متمایل کند.
۲. انعکاس تصاویر دروغین از جنبشهای مقاومت شیعی
یکی از ترفندهای شیعههراسی، انعکاس تصاویر دروغین و گزارشهای انحرافی از مشارکت عوامل وابسته به حزبالله لبنان در امور داخلی سایر کشورهاست. برخی از این ادعاها عبارتند از:
– مداخله حزب الله در ناامنسازی عراق؛
– مداخله در فرایند طبیعی انتخابات لبنان؛
– ارتباط با مهمترین گروه مخالف شیعه یمن الحوثی؛
– آموزش نظامی برخی شیعیان کشورهای حاشیه خلیج فارس به ویژه بحرین.
۳. تهدیدسازی برای شیعیان از طریق شبهنظامیان وهابی
استکبار جهانی با تحریک گروههای افراطی سلفی و شبهنظامیان وهابی برای اقدامات تروریستی علیه شیعیان، قصد دارد وحدت ملتهای منطقه را تخریب کند و آرامش روانی را از مردم منطقه سلب کند. گروه تروریستی «ریگی» از جمله گروههای شبهنظامی وهابی در منطقه بودند.
۴. پیوند زدن تفکرات اهل سنت با وهابیون
یکی دیگر از اقدامات نظام سلطه، پیوند زدن مرامنامه اهل سنت با گروههای سلفی است تا بدینوسیله شیعیان را علیه جامعه اهل سنت تحریک کنند و آتش تفرقه را در میان فرق اسلامی شعلهور نمایند. خوشبختانه جمهوری اسلامی ایران، با آگاهسازی شیعیان از این نقشه شوم و تبیین تفاوتهای محسوس بین گروههای سلفی و برادران اهل سنت، جلوی این فتنه را سد کرد.
۵. توجیه اقدامهای تروریستی گروههای نزدیک به وهابیون
گسترش پروژه «شیعههراسی» بهانهای شد برای گروههای سلفی که به «شیعهزدایی» بپردازند. به عنوان مثال مقامات مسئول در «ایالت نیمروز» واقع در جنوب غربی افغانستان که با جمهوری اسلامی ایران مرز مشترک دارد، تدریجا به مهاجرت اجباری شیعیان از این مناطق و یا از بین بردن کتابهای تشیع اقدام میکنند.
مقام معظم رهبری در تبیین حوادث مربوط به شیعههراسی فرمودهاند: «در عراق، شیعه و سنّى قرنها کنار هم زندگى کردهاند. چقدر فامیلهاى شیعه و سنى با هم خویشاوند و قوم و خویشند. در طول این چند قرن گذشته، هیچ وقت اختلافى به این شکل مطرح نبوده است. زمان عثمانیها دولت و حکومت به شیعه زور میگفتند و اذیت میکردند، و زمان صدام و زمانهاى دیگر هم کم و بیش همینطور بود؛ اما مردمِ شیعه و سنّى با هم کارى نداشتند. امروز میخواهند مردم را به جان هم بیندازند.
در دنیاى اسلام هم یک جا از زبان وابستگانشان مسئلهى هلال شیعى را مطرح میکنند که: «آهاى سنّیها! چه نشستهاید، خودتان را برسانید که شیعهها دارند مسلط میشوند!»؛ یک هلال شیعى را از ایران تا عراق، تا بحرین، تا لبنان تشکیل میدهند؛ براى اینکه جامعهى اهل سنّت و دولتهاى اهل تسنّن را بترسانند. از این طرف هم مظاهرى را درست میکنند که جمهورى اسلامى را از همسایگانش دور کنند. مسئلهى جزایر و مسائل گوناگون را مطرح میکنند که ایران هم احساس کند که مورد تهدید است. سنّى را یک جور علیه شیعه و شیعه را یک جور علیه سنّى تحریک میکنند. این برنامههاى اینهاست. ما اگر میخواهیم پیروزیهایى که در این چند سال – به حول و قوهى الهى – علیه سیاستهاى استکبارى در این منطقه به وجود آمده است، به نتیجه برسد، باید هوشیار و بیدار باشیم.» (۱)
نتیجهگیری
نظام سلطه در کنار پروژه «اسلامهراسی» در سطح بینالمللی، پروژه «شیعههراسی» را در سطح فرامنطقهای با هدف تضعیف موج بیداری اسلامی اجرا میکند. افزایش اقدامهای تعرضی وهابیون علیه شیعیان در پاچنار پاکستان و دره اسماعیل خان افغانستان، تداوم بیثباتیهای امنیتی ناشی از منازعات فرقهای در شرق ایران، انفجارهای متعدد تروریستی در عتبات عالیات در عراق، حمایتهای خزنده برخی رجال سیاسی امارات و عربستان مانند شاهزاده بندر بن سلطان از گروههای تکفیری و ادعاهای تبلیغاتی مکرر اردن و مصر مبنی بر تلاش تهران برای مهندسی امنیتی جغرافیای سیاسی شیعه در خاورمیانه عربی، از عوامل ظهوریافته پروژه «شیعههراسی» است که گریبانگیر امت اسلامی در منطقه خاورمیانه شده است. ما باید با بصیرتپراکنی و آگاهسازی ملتهای منطقه، مانع از تضعیف موج بیداری اسلامی در جهان شویم تا بتوانیم در کنار امت واحده اسلامی در مقابل زورگویان جهان به پیروزی برسیم.
ادامه دارد…
ادامه دارد…
این مقاله را میتوانید در استوا هم ببینید.
پاورقی:
۱. خطبههاى نماز جمعهى تهران به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی؛ ۲۱/۷/۱۳۸۵
منابع:
۱. نرمافزار حدیث ولایت؛ ویرایش دوم.
۲. شیعه هراسی و ایران هراسی در دیپلماسی امنیتی آمریکا؛ مصطفی دلاورپور؛ نشریه پگاه حوزه
3. از شیعههراسی تا اسلامهراسی؛ هفته نامه تیلار
3. از شیعههراسی تا اسلامهراسی؛ هفته نامه تیلار
۴. نامه آیتاللّه العظمی سبحانی خطاب به دکتر یوسف القرضاوی
۵. گفتگوی حجتالاسلام محمد خوشنظر با خبرگزاری فارس
۶. گفتگوی دکتر خواجهسروی با ماهنامه زمانه
۷. شیعه هراسی راهبرد عملیات روانی رسانه ای آمریکا؛ مرکز مطالعات و اطلاعات فرهنگ استراتژیک
۸. خبرگزاری ابنا
بخش سوم؛ ایرانهراسی
در بخشهای قبلی یادداشت خواندید که نظام سلطه در کنار پروژه «اسلامهراسی» در «سطح بینالمللی» برای همراه کردن غیرمسلمانان علیه اسلام، پروژه «شیعههراسی» را در «سطح فرامنطقهای» با هدف تضعیف جبهه اسلامی از درون اجرا میکند. اما ضلع سوم مثلث، تضعیف «اسلام انقلابی» توسط پروژه «ایرانهراسی» است تا استکبار بدینوسیله بتواند موج «بیداری اسلامی» ناشی از «اسلام سیاسی» را خاموش سازد و مسلمانان را از مقاومت در برابر زورگویان منصرف نماید.
پروژه «ایرانهراسی» درست پس از به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی ایران کلید خورد. انقلاب اسلامی مردم ایران توانسته بود کشورمان را به کانون توجهات جهان اسلام تبدیل کند. همچنین ما به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک ایران، به بازیگری تأثیرگذار بر مناسبات دو منطقه خاورمیانه و جنوب غرب آسیا بدل شدیم.
پس از آن طبیعی بود که مخالفین آرمانهای انقلاب اسلامی، چه در داخل و چه در سطح بینالمللی برای جلوگیری از دستیابی به این آرمانها، سعی کنند به این نظام سیاسی نوخاسته فشار وارد نمایند. از سوی نظام سلطه، «ایرانهراسی» به عنوان یکی از راهکارها انتخاب شد تا بدینوسیله بتوانند افکار عمومی دنیا و دولتهای ضعیف دیگر را با خود همراه کنند. آنها قصد دارند با اجرای پروژه راهبردی «ایران هراسی»، ایران را به عنوان تهدیدی بزرگ در منطقه و همچنین تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی مطرح سازند و باعث تضعیف و تخریب چهره جمهوری اسلامی گردند. این رویکرد از سوی نظام استکبار با هدف به حاشیه راندن «اسلام انقلابی» دنبال میگردد.
اهداف ایرانهراسی
۱. انتقال بحران از مدیترانه به خلیج فارس
پس از جنگ ۳۳ روزه و شکست اسرائیل، کاخ سفید قصد دارد با پررنگ کردن ضلع ایرانهراسی در مثلث هراس، تحولات منبعث از پیروزی حزبالله را مدیریت نماید. در واقع آمریکا سعی میکند بحران را از مدیترانه به خلیج فارس منتقل نماید تا برای رژیم صهیونیستی فرصتسازی نماید.
۲. سرعت بخشیدن به روند سازش اعراب و رژیم جعلی اسرائیل
طرفداران صهیونیست به عنوان هدف دوم سعی میکنند با ایجاد هول و هراس از افزایش قدرت ایران در منطقه، کشورهای عربی را وادار به بازی در زمین تعیین شده نمایند تا شرایط برای به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی را فراهم کنند.
۳. تشکیل ناتوی عربی از عمان تا لبنان
بازدارندگی در برابر قدرت ایران از طریق همکاری دولتهای عربی منطقه یکی از اهداف دیگر راهبرد ایرانهراسی و اساس سیاست خارجی ایالات متحده آمریکاست. در واقع آنها سعی دارند که همسایگان عرب کشورمان را از ایران جدا کنند و در مقابل ایران قرار دهند. اظهارات «دیک چنی» روی عرشه ناو آمریکایی «جان استینس» در خلیج فارس نشاندهنده این هدف است: «ما با دوستانمان در برابر تندروی و تهدیدهای استراتژیک خواهیم ایستاد. ما به تلاش برای رهایی کسانی که متحمل رنج و سختی شدهاند ادامه خواهیم داد و دشمنان آزادی را به دست عدالت خواهیم سپرد و با کمک دیگران از دستیابی ایران به جنگافزارهای کشتار گروهی و چیره شدن این کشور بر منطقه جلوگیری خواهیم کرد».
۴. مهار منطقهای ایران
واشنگتن با ایجاد هول و هراس در کشورهای عربی سعی دارد آنان را وادار به نقشآفرینی در عراق، لبنان و فلسطین مطابق با سیاستهای خود نماید. رابرت گیتس در همین باره به کشورهای عربی توصیه کرده بود که اگر میخواهند در عراق، تنها صدای ایران شنیده نشود، فوراً سفیران خود را به عراق اعزام نمایند.
۵. منزوی ساختن ایران در عرصه بینالمللی
نظام سلطه قصد دارد با منزوی ساختن ایران، در واقع مدل کره شمالی را برای متوقف ساختن فعالیتهای هستهای ایران به کار گیرد و افکار عمومی جهان و حداقل دولتهای جهان را با سیاستهای ضدایرانی خود همراه سازد.
۶. ایجاد مسابقه تسلیحاتی در منطقه
پروژه ایرانهراسی به آمریکا کمک میکند تا با ترساندن کشورهای منطقه از ایران، بتواند تجهیزات نظامی خود را به آنها بفروشد و سود سرشاری از این راه کسب کند. جالب است بدانید که «نیکلاس برنز» هدف از فروش تسلیحات به کشورهای منطقه را توانمند ساختن آنها در برابر توسعهطلبیها و تجاوزگریهای ایران عنوان میکند.
۷. توجیه حضور نظامی و اشغالگری آمریکا در منطقه
از نظر استراتژییستهای آمریکایی، پس از شدت یافتن نفرت ملتهای منطقه از حضور نظامی آمریکا، پروژه ایرانهراسی به عنوان یک راهبرد تبلیغاتی و جنگ روانی میتواند تا حدودی قدرت نرم آمریکا در خاورمیانه را ترمیم نماید؛ بدینوسیله آنها میتوانند با هراساندن ملتها از ایران، دلیلی برای حضور نظامی خود در منطقه اعلام نمایند.
۸. تسلط بر منابع نفتی منطقه
آمریکا قصد دارد با اجرای پروژه ایرانهراسی حضور خود در منطقه را تثبیت نماید تا چارهای برای منابع نفتی خود ( که حدوداً تا ۱۰ سال آینده به اتمام میرسد) پیدا کند. در همین رابطه خوب است بدانید که تا ۳۰ سال آینده فقط ایران، عربستان و عراق کشورهایی هستند که میتوانند صادرات نفت داشته باشند.
تاکتیکها و تکنیکهای ایران هراسی
۱. بهرهگیری از بار منفی واژهها، کلمات و مفاهیم حساسیت برانگیز در افکار عمومی
نسبت دادن کلماتی مانند بنیادگرایی، حامی تروریسم، ضدیهود، ناقض حقوق بشر، محور شرارت و… به جمهوری اسلامی ایران در رسانههای غربی امری متداول، هماهنگ شده و هدفمند در جهت ترساندن افکار عمومی از انقلاب اسلامی به نظر میرسد.
۲. وانمایی و سیاهنمایی در خصوص ایران
از همان سالهای اولیه انقلاب اسلامی و پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان، در فضای سینمای غرب فیلمهایی مانند «محاصره» و «عقابها» و مستندهایی مانند «ایران، خطرناکترین ملت» و «سفر انقلابی به ایران» در همین موضوع ساخته شد. پس از آن نیز در سالهای اخیر شاهد برجستهتر شدن تصویر ایران و ایرانی در رسانههای غرب و به طور خاص هالیوود بودهایم؛ تصویری که نزد اغلب ایرانیان ناخوشایند، غیرمنصفانه، اغراقآمیز و کلیشهای جلوه کرده و نزد اغلب مخاطبان دیگر تهدیدآمیز، افراطگرایانه، مشارکتگریز و آشفته بوده است.
فیلمهایی مانند «بدون دخترم هرگز» و «سیصد» و مستندهای «سفر به انتهای زمین»، «روزی روزگاری ایران» و «کلیههای ایرانی برای فروش» از جمله تولیدات رسانههای غربی هستند که در سیاهنمایی ایرانیان مؤثر بودهاند.
۳. بهرهگیری از تاکتیک ارعاب
القای خطر فناوری موشکی ایران برای اروپا و کشورهای خلیج فارس توسط رسانههای غربی تکنیک دیگری از ایرانهراسی دنبال شده توسط دولتهای غربی است.
۴. انگارهسازیهای هدفمند
صهیونیستها با قراردادن تصویر آقای احمدینژاد در کنار تصویر هیتلر، سعی دارند که رئیس جمهور ایران را قاتل یهودیان و خطرناک برای جهانیان نشان دهند.
۵. استفاده از تاکتیک همسانسازی
آمریکا با وارد کردن فشار بر سازمانهای بینالمللی و اعلام نام سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی، شیوه دیگری از ایرانهراسی را پیگیری میکند.
۶. تحریف اخبار مرتبط با ایران:
معرفی کردن پیشرفتهای هستهای ایران به عنوان فعالیتی غیرصلحآمیز و خطرناک برای جهان از دیگر روشهای ایرانهراسی است.
۷. القای مستقیم و غیرمستقیم:
سردمداران غربی با حمایت رسانههای بیشمار خود سعی کردند ایران را به عنوان کانون شرارت در جهان و کشوری که به دنبال استیلا بر منطقه است، معرفی نمایند.
نتیجهگیری
پس از بیداری ملتهای مسلمان در قرن گذشته در مقابل زورگویان و استعمارگران، نظام سلطه با ایجاد مثلث هراس، سعی در منزوی کردن مسلمانان و تضعیف جبهه اسلامی داشت. پس از انقلاب اسلامی و با اوجگیری بیداری اسلامی، مثلث هراس هم به شکل جدیتری از سوی نظام سلطه دنبال شد. پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، دولت جرج بوش رسماً از جنگ صلیبی علیه مسلمانان سخن گفت و «اسلامهراسی» بیش از هر زمان دیگری موردنیاز نومحافظهکاران کاخ سفید قرار گرفت. اما در کنار اسلامهراسی، شیعههراسی و ایرانهراسی نیز به عنوان بخشی از همین پروژه به منظور ایجاد شکاف میان مسلمانان پیگیری شد. البته چنین طرحهایی بدون مجریان منطقهای که شامل رؤسای کشورهای عرب همپیمان آمریکا میباشد، موفقیتی ندارد و باید اهداف آمریکا در قالب مصلحت قوم عرب یا امور دیگری که به ذائقه اعراب سازگار باشد، ترجمه شود. اما در این میان، جمهوری اسلامی با موضعی هوشمندانه در جهت اتحاد امت اسلامی، سعی در حفظ بیداری اسلامی و به ثمر رسیدن این نهال دارد:
«اکنون هجده سال است که نفس مسموم طراحان سیاسى استکبار، پیوسته دمیده مىشود تا همسایگان ما در خلیج فارس را از ایران اسلامى که پرچم اتحاد و برادرى در دست دارد، بترساند! من اعلام مىکنم که هیچ خطرى از سوى ایران اسلامى، هیچ کشور اسلامى را تهدید نمىکند. ایران اسلامى به برکت زندگى در سایهى مبارک احکام قرآن، امروز از همیشه بیشتر مشتاق اتحاد و عزت و اقتدار جهان اسلام است.» (۱)
این مقاله را میتوانید در استوا هم ببینید.
پاورقی:
۱. بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم گشایش هشتمین اجلاس سران کشورهاى اسلامى ۱۸/۹/۱۳۷۶
منابع:
۱. سامانه جستار http://farsi.khamenei.ir/keyword-index
۲. رضا سراج؛ چرایی اتخاذ راهبرد ایرانهراسی؛ نشریه موعود؛ شماره ۱۰۵
۳. روزبه راستگو؛ ایرانهراسی و نظامیگری عربی؛ تهران امروز ۲۶/۹/۱۳۸۸
۴. محمدکاظم جعفری؛ نگاهی به پروژه ایرانهراسی در طرح خاورمیانه جدید آمریکا؛ خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران؛ ۴/۵/۱۳۸۵
۵. علی قاسمی – حسین بابایی؛ پروژه ایرانهراسی؛
۶. عبدالله بیچرانلو، بازنمایی اسلام و ایران در رسانههای غرب؛ فصلنامه رسانه؛ شماره ۷۷