تنها مکتبی که از انحراف مبرّاست

* این یادداشت برای پایگاه تحلیلی تبیینی برهان نوشته شده است.

در روزگاری که زمین بین دو ابرقدرت شرق و غرب تقسیم می‌شد و مردم دنیا خود را گرفتار دو ایدئولوژی «مارکسیسم» و «لیبرالیسم» می‌دیدند، اتفاقی افتاد که چشم جهانیان را مبهوت کرد؛ یک رهبر دینی در روزهایی که نظام سلطه قصد القای جدایی دین از سیاست به مردم جهان داشت، برای خدا قیام کرد و مکتبی نو را به جهانیان ارایه کرد. مکتبی که روز به روز طرفداران و شیفتگان بیشتری پیدا می‌کند. این مکتب بر پایه‏ی دین اسلام پی‌ریزی شده بود و یک مجتهد متفکر مسلمان با استفاده از فقه پویای تشیع، آن را با شرایط روز منطبق کرده بود.
برای معرفی بهتر مکتب امام (ره) نیاز داریم که شاخص‌ها و ابعاد آن را بهتر بشناسیم و بشناسانیم. همواره نیز باید به خاطر داشته باشیم که دشمن برای منحرف کردن مکتب امام (ره) هم برنامه دارد و آن تبیین و تفسیر غلط از این «انگشت اشاره امام» است. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم که شاخص‌ها و ابعاد مکتب امام (ره) را از زبان مقام معظم رهبری که خلف صالح ایشان است، بیان کنیم:
 امام (ره) با ارایه مکتب خود چه کرد؟
– امام بزرگوار ما با ارایه‏ى مکتب سیاسى اسلام، خط بطلان بر همه‏ى تلاش‏هاى فرهنگى و سیاسى دشمنان اسلام در طول یک قرن و نیم گذشته کشید که سعى کرده بودند اسلام را به کلى از عرصه‏ى زندگى جامعه بیرون رانده و با طرح نظریه‏ى جدایى دین از سیاست، دین‏دارى را فقط پرداختن به عبادت و اعمال شخصى قلمداد کنند، و با حذف اسلام از صحنه‏ى سیاست جهان، کشورهاى اسلامى را عرصه‏ى غارتگرى‏ها و تاخت‏وتازهاى سیاسى و نظامى خود نمایند.[۱]
– با ارایه و تعلیم و تبلیغ مکتب سیاسى اسلام، که در آن هم نقش مردم و اراده و خواست آنان و هم نقش هدایت الهى و احکام سعادت‏بخش قرآنى در اداره‏ى زندگى عمومى و حکومت، مشخص گردیده، و جایگاه ایمان و جهاد و اراده و تدبیر تبیین شده است، مبارزات گسترده‏ى مردم، سمت و سوى منطقى و فکرى خود را یافت و امام حکیم فرزانه و شجاع، در موضع رهبر بى‏معارض، چون خورشیدى صحنه‏ى مبارزات را روشن کرد، و سیل عظیم مردم به سوى میدان‏هاى نهضت اسلامى سرازیر شد، و رهبرى حکیمانه و همیشه بیدار امام موجب شد که هجوم وحشیانه‏ى‏ رژیم و مزدورانش به مردم مبارز، نه فقط عزم و اراده‏ى آنان را سست نکند، که آتش خشم و عزم انقلابى آنان را تیزتر نیز بنماید. کمک‏هاى سیاسى و تسلیحاتى و امنیتى آمریکا و صهیونیسم و دیگر حامیان رژیم منحوس پهلوى که در تمام این مدت به سوى آن سرازیر مى‏شد، سود نبخشید و ملت ایران به کمک خداوند متعال و عنایات حضرت بقیه اللّه أرواحنا فداه و با سلاح ایمان و جهاد و عشق به شهادت، بر رژیم تا دندان مسلح پهلوى پیروز شد، و نظام پوسیده‏ى سلطنت را پس از قرنها سلطه‏ى ظالمانه و تحقیرآمیز، به دور افکند و بنیان شامخ نظام اسلامى را که بر ایمان و معرفت و منطق و اراده‏ى مردم استوار است بنا کرد.[۲]
– یک نفر یک‏تنه وارد میدان شد؛ با جاذبه‏هاى عظیمى که خداى متعال به برکت خصوصیات ذاتى و اکتسابى در او قرار داده بود، دل‏ها را مجذوب خود کرد؛ دست‏ها و پاها را به حرکت وادار کرد؛ مغزها را به اندیشیدن انداخت و این حرکت عظیم را در اینجا، و نهضت عظیم جهانى و بیدارى اسلامى را در دنیا به وجود آورد: «باش تا صبح دولتش بدمد/ کاین هنوز از نتایج سحر است». بعد از این، راه امام و حکمت امام و مکتب امام و تفکّر امام، در دنیا نقش‏ها خواهد آفرید و نسل‏ها آن را آزمایش خواهند کرد.[۳]
– عامل مهم تسلیم‏ناپذیرى و ایستادگى ملت ایران در راه پُر افتخار خود، فلسفه‏ى سیاسى و مکتب سیاسى امام است، که ملت ما از بن دندان به آن اعتقاد دارند.[۴]
– امام بزرگوار با مکتب سیاسىِ خود بود که توانست طلسم دیرپاى استبداد را در این کشور بشکند.[۵]
– راز موفقیت امام در مکتبى است که عرضه کرد و توانست آن را به‏طور مجسم و به صورت یک نظام، در مقابل چشم مردم جهان قرار دهد.[۶]
– انقلاب عظیم اسلامى ما به‏دست مردم به پیروزى رسید و ملت ایران عمق توانایى‏ها و ظرفیت فراوان خود را نشان داد؛ اما این ملت بدون امام و مکتب سیاسى او قادر به چنین کار بزرگى نبود.[۷]
– حقیقت امام، فکر امام، روح امام، درس امام و مکتب امام در میان ملت ما و در میان امت اسلامى باقى ماند. این شجره‏ى طیبه، شاخ و برگ بر سرتاسر فضاى زندگى امت اسلامى گسترانید؛ روز به روز ریشه‏دارتر شد؛ روز به روز مستحکم‏تر شد. این کلمه‏ى طیبه و شجره‏ى طیبه‏ى «جمهورى اسلامى» است که محصول آن، بیدارى در دنیاى اسلام و مجد و عظمت و پیشرفت در کشور ما و میان مردم ما بود. ملت ما از این شجره‏ى طیبه، میوه‏هاى شیرینى را چید که براى یک ملت، این ثمرات شیرین، حیاتى است.[۸]
– این مکتب، ما را در طول این سى و دو سال از گردنه‌هاى خطرناکى عبور داده است؛ سطح عزت ملى و شرافت بین‌المللى ما را بالا آورده است. کشور به برکت پیمودن این راه، در همان حدى که رعایت کرده است، پیشرفت کرده است؛ به سمت آرمان‏هاى خود پیش رفته است. ما باید رعایت کنیم، منتها همه‌ى جوانب را با هم.[۹]
 گستره‌ی مکتب امام (ره)؛
– مکتب سیاسى امام میدانى را باز مى‏کند که گستره‏ى آن حتّى از تشکیل نظام اسلامى هم وسیع‏تر است.[۱۰]
– مکتب سیاسى‏‏ای که امام آن را مطرح و براى آن مجاهدت کرد و آن را تجسم و عینیت بخشید، براى بشریت و براى دنیا حرف تازه دارد و راه تازه پیشنهاد مى‏کند. چیزهایى در این مکتب وجود دارد که بشریت تشنه‏ى آن‏هاست؛ لذا کهنه نمى‏شود. کسانى که سعى مى‏کنند امام بزرگوار ما را به عنوان یک شخصیت متعلق به تاریخ و متعلق به گذشته معرفى کنند، در تلاشِ خود موفق نخواهند شد. امام در مکتب سیاسى خود زنده است، و تا این مکتب سیاسى زنده است، حضور و وجود امام در میان امت اسلامى، بلکه در میان بشریت، منشأ آثار بزرگ و ماندگار است.[۱۱]
 شاخص‌های مکتب امام (ره)؛
– نظام اسلامی در مکتب امام (ره)
* نظام اسلامى در مکتب امام خمینى نظام عدل و ایمان و عقل و آزادگى و مردم‏گرایى است، و استقلال ملى و رد نظام سلطه‏ى بین‏المللى در مکتب امام بزرگوار ما داراى چنین ریشه‏هاى عمیقى است.[۱۲]
* مسوولان خدوم کشور در مقایسه با آنان که به همین مسوولیت‏ها در دیگر کشورها اشتغال دارند، انسان‏هایى استثنایى و برجسته‏اند. آنان از مردم و براى مردم و دردشناس مردمند و این براى متصدیان چنین مسوولیت‏هایى، بزرگ‏ترین ارزش‏هاست. کسى که با زندگى و رفتارها و روابط شخصیت‏هاى سیاسى و حکومتى جهان آشنا باشد، به داشتن چنین دولتمردانى که از سرچشمه‏ى اسلام نوشیده و در مکتب امام بزرگوار پرورش یافته‏اند، خدا را سپاس مى‏گوید.[۱۳]
– تنیدگی معنویت و سیاست در مقابل سیاست از مد افتاده‌ی غربی!
* در مکتب سیاسى امام، معنویت با سیاست در هم تنیده است.
*  امام که تجسم مکتب سیاسىِ خود بود، سیاست و معنویت را با هم داشت و همین را دنبال مى‏کرد.
* در مبارزات سیاسى، کانون اصلى در رفتار امام، معنویت او بود.
* امام به اراده‏ى تشریعى پروردگار اعتقاد و به اراده‏ى تکوینىِ او اعتماد داشت و مى‏دانست کسى که در راه تحقق شریعت الهى حرکت مى‏کند، قوانین و سنت‏هاى آفرینش کمک‏کار اوست.
*حرکت امام براى سعادت کشور و ملت، بر مبناى هدایت شریعت اسلامى بود؛ لذا «تکلیف الهى» براى امام کلید سعادت به حساب مى‏آمد و او را به هدف‏هاى بزرگِ آرمانى خود مى‏رساند.
* آن‏چه او را به سوى آن هدف‏ها پیش مى‏برد، تکلیف و عمل به وظیفه‏ى الهى بود؛ براى خدا حرکت کردن بود. چون انگیزه‏ى او این بود، لذا نمى‏ترسید؛ شک نمى‏کرد؛ مأیوس نمى‏شد؛ مغرور نمى‏شد؛ متزلزل و خسته هم نمى‏شد. این‏ها خاصیت عمل به تکلیف و عمل براى خداست.
* کسى که سیاست را با عرفان جمع مى‏کند و معنویت را با حرکت سیاسى، یک‏جا در برنامه‏ی زندگى خود قرار مى‏دهد، براى او ترس از مرگ معنا ندارد؛ ترس از شکست هم معنا ندارد. این درست نقطه‏ى مقابل سیاستِ کهنه شده و از مدافتاده‏ى غربى است که به‏دروغ آن را سیاستِ مدرن مى‏گویند؛ یعنى تفکیک دین از سیاست، و تفکیک دولت از معنویت.
* حرف نوى مکتب سیاسى امام بزرگوار ما براى دنیا این است که در همه‏ى ارکان برنامه‏ریزى‏هاى یک قدرت سیاسى، سیاست با معنویت، و قدرت با اخلاق همراه شود و اصول اخلاقى مورد مراعات قرار گیرد.[۱۴]
– اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش داخلی و جهانی مردم؛
* در مکتب سیاسى امام، هویت انسانى، هم ارزش‏مند و داراى کرامت است، هم قدرت‏مند و کارساز است.
*  نتیجه‏ى ارزش‏مندى و کرامت داشتن این است که در اداره‏ى سرنوشت بشر و یک جامعه، آراء مردم باید نقش اساسى ایفا کند. لذا مردم‏سالارى در مکتب سیاسى امام بزرگوار ما- که از متن اسلام گرفته شده است- مردم‏سالارىِ حقیقى است؛ مثل مردم‏سالارى آمریکایى و امثال آن، شعار و فریب و اغواگرىِ ذهن‏هاى مردم نیست. مردم با رأى خود، با اراده‏ى خود، با خواست خود و با ایمان خود راه را انتخاب مى‏کنند؛ مسوولان خود را هم انتخاب مى‏کنند.
*  نتیجه‏ى ارزش‏مندى و کرامت داشتن این است که در اداره‏ى سرنوشت بشر و یک جامعه، آراء مردم باید نقش اساسى ایفا کند. لذا مردم‏سالارى در مکتب سیاسى امام بزرگوار ما- که از متن اسلام گرفته شده است- مردم‏سالارىِ حقیقى است؛ مثل مردم‏سالارى آمریکایى و امثال آن، شعار و فریب و اغواگرىِ ذهن‏هاى مردم نیست. مردم با رأى خود، با اراده‏ى خود، با خواست خود و با ایمان خود راه را انتخاب مى‏کنند؛ مسوولانِ خود را هم انتخاب مى‏کنند.
* امام با اتکاء به قدرت رأى مردم معتقد بود که با اراده‏ى پولادین مردم مى‏شود در مقابل همه‏ى قدرتهاى متجاوز جهانى ایستاد؛ و ایستاد.
* در مکتب سیاسى امام، مردم‏سالارى از متن دین برخاسته است؛ از «امرهم شورى بینهم» برخاسته است؛ از «هو الّذى ایّدک بنصره و بالمؤمنین» برخاسته است. ما این را از کسى وام نگرفته‏ایم. عده‏یى مى‏خواهند وانمود کنند که نقش مردم در اداره‏ى حکومتها را باید غربى‏ها بیایند به ما یاد بدهند! غربى‏ها خودشان هنوز در خم یک کوچه گرفتارند![۱۵]
–  عطر مکتب امام (ره) در همه دنیا می‌پیچد؛
* مخاطب امام در سخن و ایده‏ى سیاسى خود، بشریت است؛ نه فقط ملت ایران. ملت ایران این پیام را به گوش جان شنید، پایش ایستاد، برایش مبارزه کرد و توانست عزت و استقلال خود را به‏دست آورد؛ اما مخاطب این پیام، همه‏ى بشریت است.
* مکتب سیاسى امام این خیر و استقلال و عزت و ایمان را براى همه‏ى امت اسلامى و همه‏ى بشریت مى‏خواهد.
* تفاوت امام با کسانى که براى خود رسالت جهانى قائلند، این است که مکتب سیاسى امام با توپ و تانک و اسلحه و شکنجه نمى‏خواهد ملتى را به فکر و به راه خود معتقد کند.
* مکتب سیاسى اسلام فکر درست و سخن نوى خود را با تبیین در فضاى ذهن بشریت رها مى‏کند و مثل نسیم بهارى و عطر گل ها در همه جا مى‏پیچد. کسانى که شامه‏ى درستى داشته باشند، آن را استشمام مى‏کنند و از آن بهره مى‏برند؛ همچنان که امروز در بسیارى از کشورهاى دنیا بهره‏ى آن را برده‏اند.[۱۶]
– پاسدارى از ارزشها؛
* شاخص مهم دیگر مکتب سیاسى امام بزرگوار ما پاسدارى از ارزشهاست، که مظهر آن را امام بزرگوار در تبیین مسأله‏ى ولایت فقیه روشن کردند.
*  کسى که نقش رهبرى و نقش ولى فقیه را بر عهده گرفته، اگر ضابطه‏ى علم یا ضابطه‏ى تقوا یا ضابطه‏ى درایت از او سلب شد، چنان‏چه مردم او را بخواهند و به نامش شعار هم بدهند، از صلاحیت مى‏افتد و نمى‏تواند این مسوولیت را ادامه دهد. از طرف دیگر کسى که داراى این ضوابط است و با رأى مردم که به‏وسیله‏ى مجلس خبرگان تحقق پیدا مى‏کند- یعنى متصل به آراء و خواست مردم- انتخاب مى‏شود، نمى‏تواند بگوید من این ضوابط را دارم؛ بنابراین مردم باید از من بپذیرند. «باید» نداریم. مردم هستند که انتخاب مى‏کنند. حق انتخاب، متعلق به مردم است. ببینید چقدر شیوا و زیبا ضوابط دینى و اراده‏ى مردم ترکیب یافته است؛ آن هم در حساس‏ترین مرکزى که در مدیریت نظام وجود دارد.
* بدیهى است که دشمنان امام خمینى و دشمنان مکتب سیاسى او از این نقش خوششان نمى‏آید؛ لذا او را آماج حملات قرار مى‏دهند. در رأس این‏ها کسانى هستند که به برکت امام بزرگوار ما و مکتب سیاسى او، دستشان از غارت منابع مادى و معنوى این کشور کوتاه شده است. آن‏ها جلودارند، یک عده هم دنبالشان حرکت مى‏کنند. بعضى مى‏فهمند چه‏کار مى‏کنند، بعضى هم نمى‏فهمند چه‏کار مى‏کنند.[۱۷]
– مدنظر قرار دادن عدالت اجتماعی در تمام برنامه‌های حکومت؛
* در همه‏ى برنامه‏هاى حکومت- در قانون‏گذارى، در اجرا، در قضا- باید عدالت اجتماعى و پُر کردن شکاف‏هاى طبقاتى، مورد نظر و هدف باشد.
* این‏که ما بگوییم کشور را ثروتمند مى‏کنیم- یعنى تولید ناخالص ملى را بالا مى‏بریم- اما ثروت‏ها در گوشه‏یى به نفع یک عده انبار شود و عده‏ى کثیرى هم از مردم دستشان خالى باشد، با مکتب سیاسى امام نمى‏سازد.
* پُر کردن شکاف اقتصادى در بین مردم و رفع تبعیض در استفاده‏ى از منابع گوناگون ملى در میان طبقات مردم، مهم‏ترین و سخت‏ترین مسئولیت ماست.[۱۸]
ادامه دارد…

پاورقی:
[۱]- پیام مقام معظم رهبری به ملت ایران به مناسبت بیستمین سالگرد انقلاب اسلامی‏(۲۱/۱۱/۷۷)
[۲]- همان
[۳]- بیانات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه ی تهران‏ (۹/۷/۷۸)
[۴]- بیانات مقام معظم رهبری در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) (۱۴/۳/۸۳)
[۵]-  همان
[۶]- همان
[۷]- همان
[۸]- بیانات مقام معظم رهبری در مراسم هفدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) (۱۴/۳/۸۵)
[۹]- بیانات مقام معظم رهبری در بیست و دومین سالگرد امام خمینی(ره) (۱۴/۳/۹۰)
[۱۰]- بیانات مقام معظم رهبری در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) (۱۴/۳/۸۳)
[۱۱]- همان
[۱۲]- پیام مقام معظم رهبری به ملت ایران به مناسبت بیستمین سالگرد انقلاب اسلامی‏ (۲۱/۱۱/۷۷)
[۱۳]- پیام مقام معظم رهبری به مناسبت روز ملی مبارزه با استکبار جهانی‏ (۱۳/۸/۶۹)
[۱۴]- بیانات مقام معظم رهبری در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) (۱۴/۳/۸۳)
[۱۵]- همان
[۱۶]- همان
[۱۷]- همان
[۱۸]- همان

– رابطه دین و دنیا؛
* امام در بیان ارتباط دین و دنیا، نظر اسلام و سخن اسلام را به عنوان مبنا و روح و اساس کار خود قرار داده‏ بود. اسلام، دنیا را وسیله‏اى در دست انسان براى رسیدن به کمال مى‏داند. از نظر اسلام، دنیا مزرعه‏ى آخرت است.
* در این نگاه و با این تعبیر، دنیا عبارت است از انسان و جهان. زندگى انسان‏ها، تلاش انسان‏ها، خرد و دانایى انسان‏ها، حقوق انسان‏ها، وظایف و تکالیف انسان‏ها، صحنه‏ى سیاست انسان‏ها، اقتصاد جوامع انسانى، صحنه‏ى تربیت، صحنه‏ى عدالت؛ این‏ها همه میدان‏هاى زندگى است. به این معنا، دنیا میدان اساسىِ وظیفه و مسؤولیت و رسالت دین است.
* دین نمى‏تواند غیر از دنیا عرصه‏ى دیگرى براى اداى رسالت خود پیدا کند. دنیا هم بدون مهندسىِ دین و بدون دست خلاق و سازنده‏ى دین، دنیایى خواهد بود تهى از معنویت، تهى از حقیقت، تهى از محبت و تهى از روح. دنیا- یعنى محیط زندگى انسان- بدون دین، تبدیل مى‏شود به قانون جنگل و محیط جنگلى و زندگى جنگلى.
* این، درست همان نقطه‏یى است که از آغاز حرکت امام تا امروز، بیشترین مقاومت و خصومت و عناد را از سوى دنیاداران و مستکبران برانگیخته است؛ کسانى که زندگى و حکومت و تلاش و ثروت آن‏ها مبتنى بر حذف دین و اخلاق و معنویت از جامعه است.
* این دنیا شاخصه‏ى مستکبران ظالم و ستمگرِ روزگار در طول تاریخ تا امروز است. البته این‏ها مجسمه‏هاى بزرگترِ رذائل اخلاقى و این دنیاى مذموم‏اند. یک انسان معمولى هم مى‏تواند در دل و درون خود یک فرعون داشته باشد و به قدر توان و امکانات خود، فرعونى و قارونى و قیصرى و امپراتورانه عمل کند.
* این دین با دنیا قابل جمع نیست؛ این همان دنیایى است که در لسان روایات، هووى دین نامیده شده است؛ نمى‏توانند باهم جمع شوند.
* دین را در خدمت چنین دنیایى قرار دادن، خیانت به دین است. امام، ما را از اسارت دنیا هم برحذر مى‏داشت. امام بزرگوار ما که دین را عین سیاست، عین اقتصاد و عین دنیا مى‏دید، دائماً مردم و مسئولان را از دنیاى به این معنا برحذر مى‏داشت.[۱] 
 – خواسته خداوند، ملاک و معیار است؛
* امام دعواى شخصى ندارد؛ اما در دائره‏ى مکتب، با قاطعیت کامل، جاذبه و دافعه‏ى خود را اعمال مى‏کند. این یک شاخص عمده از زندگى امام و مکتب امام است.
* تولّى و تبرّى در عرصه‏ى سیاست هم باید تابع تفکر و فکر و مبانى اسلامى و مذهبى باشد؛ اینجا هم باید انسان ملاک و معیار را این قرار بدهد؛ ببیند خداى متعال از او چه مى‏خواهد.
* با این روشى که امام در پیش گرفته بود و در گفتار و کردار او منعکس بود، نمى‏شود انسان خود را در خط امام بداند، دنباله‏روِ امام بداند، اما با کسانى که صریحاً پرچم معارضه‏ى با امام و اسلام را بلند مى‏کنند، خودش را در یک جبهه تعریف کند.[۲]
ابعاد مکتب امام (ره)؛
مکتب امام یک بسته‌ى کامل است، یک مجموعه است، داراى ابعادى است؛ این ابعاد را باید با هم دید، با هم ملاحظه کرد. این مکتب دارای سه بعد معنویت، عقلانیت و عدالت است. تکیه‌ى بر روى یکى از این ابعاد، بى‌توجه به ابعاد دیگر، جامعه را به راه خطا میکشاند، به انحراف میبرد. این مجموعه، این بسته‌ى کامل، میراث فکرى و معنوى امام است. خود امام بزرگوار هم در رفتارش، هم مراقب عقلانیت بود، هم مراقب معنویت بود، هم با همه‌ى وجود متوجه به بُعد عدالت بود.[۳]
– معنویت؛
* امام بزرگوار ما صرفاً با تکیه‌ى بر عوامل مادى و ظواهر مادى، راه خود را پى نمی‏گرفت؛ اهل ارتباط با خدا، اهل سلوک معنوى، اهل توجه و تذکر و خشوع و ذکر بود؛ به کمک الهى باور داشت؛ امید او به خداى متعال، امید پایان‌ناپذیرى بود.
* مظهر معنویت در امام بزرگوار، در درجه‌ى اول، اخلاص خود او بود.
* امام کار را براى خدا انجام داد.
* از اول، هرچه که احساس میکرد تکلیف الهى اوست، آن را انجام میداد.
* از فداکارى در این راه، امام ابا نکرد.
* براى خاطر تعریف و تمجید این و آن، حرفى نزد، کارى نکرد، اقدامى نکرد. آنچه که براى خدا انجام داد، به وسیله‌ى خداى متعال به آن برکت داده شد؛ ماندگار شد.
* بخش مهمى از معنویت در اسلام عبارت است از اخلاق، دورى از گناه، دورى از تهمت، دورى از سوءظن، دورى از غیبت، دورى از بددلى، دورى از جداسازى دل‏‏ها از یکدیگر. خود امام بزرگوار این چیزها را رعایت می‏کرد، به مردم هم سفارش می‏کرد، به مسؤولین هم سفارش می‏کرد.
* امام به ما  توصیه می‏کردند به این که مغرور نشویم، خودمان را بالاتر از مردم ندانیم، خودمان را بالاتر از انتقاد ندانیم، بى‌عیب ندانیم. همه‌ى مسؤولین طراز اول کشور این را از امام شنیده بودند که بایستى آماده باشیم؛ اگر چنانچه از ما عیب گرفتند، نگوئیم ما بالاتر از این هستیم که عیب داشته باشیم، بالاتر از این هستیم که به ما انتقادى وارد باشد. خود امام هم همین جور بود.
* ایشان، هم در نوشته‌هاى خود – بخصوص در اواخر عمر شریفش – هم در اظهارات خود، بارها گفت من در فلان قضیه اشتباه کردم. اقرار کرد به این که در فلان قضیه خطا کرده است؛ این خیلى عظمت لازم دارد.  روح یک انسانى باید بزرگ باشد که بتواند یک چنین حرکتى را انجام دهد؛ خودش را منسوب کند به اشتباه و خطا. این معنویت امام بود، این اخلاق امام بود؛ این یکى از ابعاد مهم درس امام به ماست.[۴]
 – عقلانیت؛
* به کار گرفتن خرد و تدبیر و فکر و محاسبات، در مکتب امام مورد ملاحظه بوده است.
* انتخاب مردم‌سالارى، یکى از مظاهر روشن عقلانیت امام در مکتب حیاتبخش و نجاتبخش او بود.
* یک نمونه‌ى دیگر از عقلانیت امام و تکیه‌ى او به خرد و هوشمندى، عبارت است از سرسختى و عدم انعطاف او در مقابله‌ى با دشمن مهاجم.
* امام به دشمن اعتماد نکرد. بعد از آنکه دشمن ملت ایران و دشمن این انقلاب را درست شناخت، در مقابل او مثل کوه ایستاد.
* آن کسانى که خیال کردند و خیال می‏کنند عقل اقتضاء می‏کند که انسان گاهى در مقابل دشمن کوتاه بیاید، امام درست نقطه‌ى مقابل این تصور حرکت کرد.
* عقلانیت امام و آن خرد پخته‌ى قوام‌یافته‌ى این مرد الهى، او را به این نتیجه رساند که در مقابل دشمن، کم‏ترین انعطاف و کمترین عقب‌نشینى و کم‏ترین نرمش، به پیش‏روى دشمن مى‌انجامد. در میدان رویارویى، دشمن از عقب‌نشینى طرف مقابل، دلش به رحم نمى‌آید. هر یک قدم عقب‌نشینى ملت مبارز در مقابل دشمنان، به معناى یک قدم جلو آمدن دشمن و مسلط شدن اوست.
* یک مظهر دیگر عقلانیت امام، تزریق روح اعتماد به نفس و خوداتکایى در ملت بود.
* پیشرفت‏هاى ما در زمینه‌ى علمى، در زمینه‌ى صنعتى، در انواع و اقسام عرصه‌هاى زندگى، معلول همین اعتماد به نفس است. امروز جوان ایرانى ما، صنعتگر ایرانى ما، دانشمند ایرانى ما، سیاستمدار ایرانى ما، مبلّغ ایرانى ما احساس توانایى می‏کند. این شعار «ما می‏توانیم» را امام بزرگوار در اعماق جان این ملت قرار داد. این، یکى از مظاهر مهم عقلانیت امام بزرگوار بود.
* یک مظهر دیگر [عقلانیت]، تدوین قانون اساسى بود. امام خبرگان ملت را از طریق انتخابات مأمور کرد که قانون اساسى را تدوین کنند. آن تدوین‌کنندگان قانون اساسى، با انتخاب ملت این کار را انجام دادند. اینجور نبود که امام یک جمع خاصى را بگذارد که قانون اساسى بنویسند؛ به عهده‌ى ملت گذاشته شد. ملت خبرگانى را با شناسایى خود، با معرفت خود انتخاب کردند و آنها قانون اساسى را تدوین کردند. بعد امام همین قانون اساسى را مجدداً در معرض آراء مردم قرار داد و رفراندوم قانون اساسى در کشور تشکیل شد. این، یکى از مظاهر عقلانیت امام است. ببینید، پایه‌هاى نظام را امام اینجور مستحکم کرد. هم از لحاظ حقوقى، هم از لحاظ سیاسى، هم از لحاظ فعالیت اجتماعى، هم از لحاظ پیشرفت‏هاى علمى، امام یک قاعده‌ى محکم و مستحکمى را به وجود آورد که بر اساس این قاعده می‏‎شود تمدن عظیم اسلامى را بنا نهاد.
* از جمله‌ى مسایلى که مظهر عقلانیت امام بزرگوار بود، این بود که ایشان به مردم تفهیم کرد که آنها صاحب و مالک این کشورند.[۵]
– عدالت؛
* بُعد عدالت هم در مکتب امام بسیار برجسته است. اگرچه به یک معنا عدالت هم از همان عقلانیت و نیز از معنویت برمی‏‏خیزد، اما برجستگى بُعد عدالت در منظر امام بزرگوار، آن را به طور مشخص‌ترى در مقابل ما قرار میدهد.
* از اول پیروزى انقلاب، امام تکیه‌ى بر طبقات ضعفا را اصرار کردند، تکرار کردند، توصیه کردند. تعبیر «پابرهنگان» و «کوخ‌نشینان» جزو تعبیراتى بود که در کلام امام بارها و بارها تکرار شد.
* به مسؤولین اصرار داشتند که به طبقات محروم برسید.
* به مسؤولین اصرار داشتند که از اشرافی‏گرى پرهیز کنند.
* آفت مسؤولیت در یک نظامى که متکى به آراء مردم و متکى به ایمان مردم است، این است که مسؤولین به فکر رفاه شخصى بیفتند؛ به فکر جمع‌آورى براى خودشان بیفتند؛ در هوس زندگى اشرافی‏گرى، به این در و آن در بزنند؛ این آفت بسیار بزرگى است.
* امام خودش از این آفت به کلى برکنار ماند و مسؤولین کشور را هم بارها توصیه میکرد که به کاخ‌نشینى و به اشرافی‏گرى تمایل پیدا نکنند، سرگرم مال‌اندوزى نشوند، با مردم ارتباط نزدیک داشته باشند.
* [امام] اصرار داشت که خدمات به اقصى‌ نقاط کشور برده شود؛ مردم نقاط دور، از خدمات عمومى کشور بهره‌مند شوند. این‏ها ناظر به آن بُعد عدالت امام بزرگوار بود.
* امام اصرار داشت که مسؤولین از میان مردم انتخاب شوند، از خود مردم باشند، وابستگى‌ها ملاک قبول مسؤولیت‏ها نباشد.
* از نظر امام بزرگوار، تکیه‌ى به ثروت و تکیه‌ى به قدرت براى گرفتن مسؤولیت، جزو خطرهاى بزرگ براى کشور و براى انقلاب بود.[۶]
پذیرش مکتب امام، معنای واقعی ارادت به امام (ره)؛
* این نکته را ملت عزیز ایران کاملاً می‏دانند که ارادت و محبت مردم به امام بزرگوار، صرفاً از نوع یک علقه‌ى قلبى و احساسى و عاطفى نیست. اگرچه از لحاظ احساسات و عواطف، محبت امام در دل‏ها موج می‏زند، اما این همه‌ى مسأله نیست؛ بلکه ارادت مردم به امام بزرگوار، به معنى پذیرش مکتب امام به عنوان راه روشن و خط روشن حرکت عمومى و همگانى ملت ایران است؛ یک راهنماى نظرى و عملى است که کشور و ملت را به عزت و پیشرفت و عدالت می‏رساند.

پاورقی:
[۱]- بیانات مقام معظم رهبری در مراسم شانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)(۱۴/۳/۸۴)
[۲]- خطبه های نماز جمعه ی تهران در حرم امام خمینی(ره) (۱۴/۳/۸۹)
[۳]- بیانات مقام معظم رهبری در بیست و دومین سالگرد امام خمینی(ره) (۱۴/۳/۹۰)
[۴]- همان
[۵]- همان
[۶]- همان

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید