منشور خودی و غیرخودی از دیدگاه رهبری

یادداشت بنده در «پایگاه تحلیلی تبیینی برهان» در مورد «شناخت خودی و غیرخودی» توسط برهان صفحه‌آرایی شده و در اختیار مخاطبین قرار گرفته است.
این یادداشت قبلا در دو قسمت با عناوین «آحاد ملت همه خودی‌اند!» و «چشم امید دشمن به چه کسانی است؟» در برهان منتشر شده بود. نمودار درختی این یادداشت هم به این منشور افزوده شده است.

فایل مربوط را می‌توانید از اینجا دریافت نمایید.

خودی و غیرخودی

در طول تاریخ بشریت، انسان همواره مورد آزمایش‌های الهی بوده است. هر دوره زمانی و هر جامعه‌ای، آزمایش‌های مخصوص به خود را داشت و دارد که به تناسب رشد فکری مردمان شامل حال آنان می‌شود تا بتوانند به مرتبه بالاتری از انسانیت صعود کنند. هر چه آزمایش و فتنه سخت‌تری نصیب آن جامعه شود، پیشرفت معنوی بیشتری هم عاید کسانی که در آن امتحان موفق شده‌اند، می‌گردد. اما آن کسانی که مردود شده‌اند، به تناسب جایگاه و موقعیتی که در جامعه دارند دچار سقوط می‌شوند. [۱]
اینکه هر شخصی در جامعه بتواند تشخیص دهد که کدام خط فکری در صراط مستقیم نیست و کدام خط فکری (ولو با وجود اشتباهات) در صراط مستقیم است، یکی از نکاتی است که قطعا به قبولی در آزمایشات و فتنه‌ها کمک می‌کند. ضمناً همواره باید توجه داشته باشیم که ممکن است افراد و جریان‌هایی دچار انحراف شوند و از مسیر اصلی حق جدا شوند.
در این یادداشت سعی شده است با استفاده از نظرات رهبر معظم انقلاب در دوران زعامت ایشان، راجع به جریان‌های مختلف که در این صراط مستقیم هستند یا نیستند اطلاعات بیشتری کسب کنیم و بدانیم که چرا گروه‌هایی در صراط مستقیم بودند ولی بعدها منحرف شدند و همچنین وظیفه ما در قبال هر کدام از آنها چیست.
خودی و غیرخودی
«خودی» و «غیرخودی» یکی از کلیدواژگان مهم رهبر معظم انقلاب است که می‌توانیم برای شناختن کسانی که در صراط مستقیم هستند و یا کسانی که نیستند، استفاده کنیم. سعی کرده‌ایم در ذیل معرفی شاخص‌های خودی و غیرخودی، صفاتی که شامل این افراد می‌شوند و معیارهای تشخیص آن صفات را بگنجانیم. قبل از ورود به بحث، یک تعریف کلی از «خودی» و «غیرخودی» و لزوم شناخت آن، ضروری به نظر می‌رسد.
خودی و غیرخودی کیست؟
–    آحاد ملت همه خودی‌اند.
–    در جریانات سیاسی خودی و غیرخودی داریم.
–    خودى آن است که دلش براى اسلام مى‌تپد؛ دلش براى انقلاب مى‌تپد؛ به امام ارادت دارد؛ براى مردم به صورت حقیقى – نه ادّعایى – احترام قائل است.
–    غیر خودى کسى است که دستورش را از بیگانه مى‌گیرد؛ دلش براى بیگانه مى‌تپد؛ دلش براى برگشتن امریکا مى‌تپد. غیر خودى آن کسى است که از اوایل انقلاب در فکر ایجاد رابطه‌ى دوستانه با امریکا بود. به امام اهانت مى‌کرد؛ اما براى امریکا اظهار علاقه مى‌نمود! [۲]
خودآگاهی برای شناخت خودی و غیرخودی
–    مسئولان خوب، باتقوا و شجاع هم اگر ندانند امروز صف‌بندى دنیا کجاست و دشمن کجا نشسته است و از کجا حمله مى‌کند، ضربه خواهند خورد.
–    اگر انسان در میدان جنگ نفهمد که شلیک از طرف دشمن است یا از طرف خودی، گمره می‌شود و نمی‌فهمد باید چه کار کند. ممکن است در مقابل آن شلیک حساسیت به خرج ندهد و یا حتی به طرف خودی شلیک کند.
–    امروز خودآگاهى یکى از مهمترین نیازهاى مسؤولان کشور ماست. [۳]
خودی‌ها را بیشتر بشناسیم
۱٫   کسانی که اصل نظام را پذیرفته‌اند
–    وحدت یکی از اصول است؛ باید آن را حفظ کرد.
–    مخاطب حفظ وحدت، ملت نیست؛ ملت متحد است و اختلافی ندارد.
–    مخاطب این کار، نخبگان و سیاسیون از جناح‌های مختلف هستند.
–    سیاسیون به بهانه‌هاى مختلف و با اختلاف‌هاى کوچک، در مقابل هم قرار نگیرند و با توجیه‌هاى غلط، علیه هم جنجال راه نیندازند.
–    کسانى را که براى نظام و انقلاب و اسلام احساس مسؤولیت مى‌کنند، خودى بدانید. غیرخودى کسانى هستند که با اصل نظام مخالفند. [۴]
–    تظاهر کردن به این مناقشات و عمده کردن چیز کوچکى که مناقشه‌انگیز است، باعث دلسردی مردمی می‌شود که باید از شما حمایت نمایند.
–    از همه مهمتر، این مناقشات شما را از کارتان باز می‌دارد. [۵]
–    تأثیرگذارى غریبه فقط این نیست که بیاید مقامى را متصدى شود و به عهده گیرد؛ گاهى غریبه از راههاى دیگرى اعمال نفوذ مى‌کند. خودیها نباید اجازه دهند. باید به هم نزدیک شوند تا غریبه‌ها فاصله‌شان با آنها آشکار شود.
–    هر چه شما خودیها با هم نزدیکتر و مهربانتر باشید، غریبه‌ها از شما فاصله‌ى بیشترى خواهند گرفت. [۶]
۲٫   خودی‌های غافل، فریب خورده و به دام افتاده
«جبهه‌ى دشمن، غیر از آن آدم غافلى است که خودى هم هست؛ منتها بیچاره دچار غفلت و اشتباه و فریب مى‌شود؛ بر اثر حادثه‌اى، عقده و کینه‌اى پیدا مى‌کند و در مقابل نظام مى‌ایستد؛ در مقابل سخن حق مى‌ایستد؛ در مقابل امام و راه امام مى‌ایستد. این، آن دشمن اصلى نیست؛ این یک آدم فریب خورده است؛ این یک آدم قابل ترحم است! دشمن اصلى آن کسى است که پشت سر این قرار مى‌گیرد، اما خودش را نشان نمى‌دهد.» [۷]
۳٫   خودی‌های مطلوب دشمن
«دشمن، ایمان شما را سد مستحکم خود مى‌بیند و دلش مى‌خواهد این سد برداشته شود. حالا عناصرى از میان خود ما بیایند و بنا کنند این دیوار را تراشیدن یا سوراخ کردن. اینها گرچه خودى هستند، اما دارند براى دشمن کار مى‌کنند؛ دشمن هم روى اینها سرمایه‌گذارى مى‌کند.» [۸]
۴٫  خودی‌هایی که دچار اضمحلال درونی شده‌اند
«خودیها ممکن است در یک نظام، بر اثر خستگى، بر اثر اشتباه در فهم راه درست، بر اثر مغلوب احساسات نفسانى شدن و بر اثر نگاه کردن به جلوه‌هاى مادى و بزرگ انگاشتن آنها، ناگهان در درون، دچار آفت‌زدگى شوند.» [۹]
۵٫   منحرفین از جریان خودی
«بعد از آن‌که حکمیت بر امیرالمؤمنین علیه‌الصلاهوالسلام تحمیل شد، عده‌اى از داخل اردوگاه آن حضرت – اینها دیگر خودى بودند؛ از بیرون نبودند – بلند شدند و شعار دادند: «لا حکم الا لله»؛ یعنى حکومت فقط از آن خداست. آرى؛ معلوم است و در قرآن هم هست که حکومت از آن خداست؛ اما اینها چه مى‌خواستند بگویند؟ اینها مى‌خواستند با این شعار، امیرالمؤمنین علیه‌الصلاهوالسلام را از حکومت خلع کنند. آن حضرت، نقشه‌ى آنها را افشاء کرد و گفت حکم و حکومت مال خداست؛ اما اینها این را نمى‌خواهند بگویند. اینها مى‌خواهند بگویند «لا امره»؛ مى‌خواهند بگویند بایستى خدا بیاید مجسم شود و امور زندگى شما را اداره کند. یعنى امیرالمؤمنین نباشد! این شعار، عده‌اى را از اردوگاه امیرالمؤمنین علیه‌الصلاهوالسلام خارج کرد و به آن جماعت بدبخت نادان غافل ظاهربین و احیانا مغرض ملحق نمود و قضیه‌ى خوارج به وجود آمد.» [۱۰]
صفات خودی‌ها
۱٫   بصیرت
«انقلابى باید بصیر باشد، باید بینا باشد، باید پیچیدگى‌هاى شرائط زمانه را درک کند. مسئله اینجور ساده نیست که یکى را رد کنیم، یکى را اثبات کنیم، یکى را قبول کنیم؛ اینجورى نمیشود. باید دقیق باشید، باید شور انقلابى را حفظ کنید، باید با مشکلات هم بسازید، باید از طعن و دق دیگران هم روگردان نشوید، اما باید خامى هم نکنید؛ مراقب باشید. مأیوس نشوید، در صحنه بمانید؛ اما دقت کنید و مواظب باشید رفتار بعضى از کسانى که به نظر شما جاى اعتراض دارد، شما را عصبانى نکند، شما را از کوره در نبرد. رفتار منطقى و عقلائى یک چیز لازمى است.» [۱۱]
۲٫   جهت‌گیری انقلابی
«وظیفه‌اى بر دوش همگان سنگینى میکند و آن حفظ این امانت بزرگ الهى است. مردم باید خودشان را حافظ این انقلاب بدانند. انقلاب هویتش، معنایش به شعارهاى انقلاب است؛ به جهتگیریهاى انقلاب است؛ به ارزشها و مبانى انقلاب است. همیشه بوده‌اند، امروز هم هستند، در آینده هم خواهند بود کسانى که بخواهند به بهانه‌ى اینکه اوضاع جهان عوض شده است، شعارهاى انقلاب را تغییر بدهند یا شعار دینى – بعد دینى – را از انقلاب جدا کنند یا بعد عدالت اجتماعى را از انقلاب جدا کنند یا بعد سلطه‌ستیزى و بیگانه‌ستیزى را از انقلاب جدا کنند یا بعد ضد استبداد بودن را از انقلاب جدا کنند. انگیزه‌هاى مختلف، به بهانه‌هاى مختلف همیشه ممکن است وارد میدان شوند، براى اینکه شعارهاى انقلاب و هدفهاى انقلاب را تغییر دهند. مردم باید هوشیار باشند؛ بدانند. این انقلاب با شعارهاى خود زنده است. اصلى‌ترین شعارهائى که در این انقلاب بر روى پرچم انقلاب نوشته شده است، شعار اسلامى بودن است؛ پایبند بودن به مبانى دین و اصول و قواعد دینى است؛ سلطه‌ستیزى است؛ ستیزه‌ى با استکبار است؛ دفاع از مظلومان عالم است، آن هم دفاع صریح و صادقانه‌ى از همه‌ى مظلومان.» [۱۲]
۳٫   تقوای سیاسی
«تقواى سیاسى؛ یعنى هر کس که در کار سیاست است، سعى کند با مسائل سیاسى صادقانه و دردمندانه و از روى دلسوزى برخورد کند. سیاست به معناى پشت هم اندازى و فریب و دروغ گفتن به افکار عمومى مردم، مطلوب اسلام نیست. سیاست یعنى اداره‌ى درست جامعه؛ این جزو دین است. تقواى سیاسى، یعنى انسان در میدان سیاست، صادقانه عمل کند.» [۱۳]
۴٫    نقد منصفانه
«من نگرانى‌ام از این نیست که حرفى زده شود، از کسى انتقاد شود؛ نه. یک نفر انتقاد میکند، یک نفر هم جواب میدهد. نگرانى من از رائج شدن اخلاق بى‌انصافى در جامعه است. خدمات فراوانى انجام میگیرد، انسان همه را کنار بگذارد، به نقطه‌اى بچسبد، این درست نیست. البته این خطاب به همه است. این را ما به شخص خاصى، به گروه خاصى، به جناح خاصى عرض نمیکنیم، این را به همه عرض میکنیم. همه مراقب باشند یکدیگر را تخریب نکنند. این فضاى تخریب، فضاى خوبى نیست. مردم هم خوششان نمى‌آید. من این را حالا در حضور شما مردم به آن حضرات میگویم: اگر شما خیال میکنید که شما بیائید بنشینید و فلان مسئول یا فلان جریان را مذمت کنید، مردم لذت میبرند و خوششان مى‌آید، اشتباه میکنید. مردم از فضاى تخریب خوششان نمى‌آید.» [۱۴]
۵٫   انضباط قانونی
–    همه باید آن کارى را که برحسب قانون بر عهده‌ى آنهاست، خوب، کامل و سالم انجام دهند. [۱۵]
–    اگر ما قانونى میگذاریم که روح قانون‌پذیرى را در مردم تقویت میکند، این خوب است؛ اگر بعکس، قانونى میگذاریم که روح قانون‌شکنى و بى‌اعتنائى به قانون را در مردم به وجود مى‌آورد – ولو به طور غیر مستقیم – این مرجوح است. [۱۶]
۶٫    جذب حداکثری و دفع حداقلی
–    مخالفین نظراتی دارند، نظرات خودشان را بیان می‌کنند و نظام هم بنای برخورد ندارد. در اینجا بنای نظام جذب حداکثری و دفع حداقلی است.
–    اما کسانی با مبانی نظام معارضه می‌کنند و با امنیت مردم مخالفت می‌کنند؛ در اینجا نظام مجبور است در مقابل او بایستد. [۱۷]
۷٫    دشمن‌شناسی
–    این راهى که ملت ایران مى‌خواهد برود، یک راه اسفالته‌ى بى‌مانع نیست؛ ما در این راه چالش هم داریم. ما دو دشمن بزرگ داریم.
–    ما دو دشمن داریم: یک دشمن، دشمن درونى است؛ یک دشمن، دشمن بیرونى است. دشمن درونى خطرناک‌تر است.
–    دشمن درونى خصلتهاى بدى است که ممکن است ما در خودمان داشته باشیم. تنبلى، نشاط کار نداشتن، ناامیدى، خودخواهى‌هاى افراطى، بدبین بودن به دیگران، بدبین بودن به آینده، نداشتن اعتماد به خود – نه به شخص خود و نه به ملت خود – اینها بیمارى است.
–    همیشه دشمنان بیرونى ملت ایران سعى کرده‌اند این میکروبها را در درون جامعه‌ى ایرانى رسوخ دهند: «شما نمى‌توانید»، «شما قادر نیستید»، «آینده‌تان تاریک است»، «افقتان تیره است»، «بیچاره شدید»، «پدرتان درآمد». سعى این بوده است که ملت ما را ناامید، کسل، بى‌اعتماد به نفس، تنبل و چشم به دست بیگانه بار بیاورند؛ اینها دشمنان درونى است.
–    دشمن بیرونى عبارت است از نظام سلطه‌ى بین‌المللى؛ یعنى همان چیزى که به او مى‌گوییم استکبار جهانى. استکبار جهانى و نظام سلطه، دنیا را به سلطه‌گران و سلطه‌پذیران تقسیم مى‌کند. اگر ملتى بخواهد در مقابل سلطه‌گران از منافع خود دفاع کند، سلطه‌گران با آن ملت دشمنى مى‌کنند؛ روى او فشار مى‌آورند و سعى مى‌کنند مقاومت او را در هم بشکنند. این، دشمنِ یک ملتى است که مى‌خواهد مستقل و عزتمند و آبرومند و پیشرفته بشود و زیر بار سلطه‌گران نرود؛ این دشمنِ بیرونى است. [۱۸]
۸٫   وحدت کلمه
–    آنچه که من، امروز براى کشورمان مثل گذشته از همه چیز لازمتر میدانم، وحدت کلمه‌ى آحاد ملت و وحدت کلمه‌ى نخبگان و مسئولان در مبانى اصولى است. یکى از چیزهائى که براى کشور ما حقیقتا مهم است این است که مردم احساس امنیت سیاسى و روانى بکنند؛ فضاى روانى جامعه دچار التهاب نباشد. سعى میکنند التهاب‌آفرینى کنند؛ این هست. این، جزو سیاستهاى مخالفان نظام جمهورى اسلامى است. البته خود ما هم گاهى اوقات، نادانسته این التهابها را افزایش میدهیم.
–    مردم نگاه می‌کنند به بعضى از گفتگوها و بگومگوهاى بیجا و بی‌مورد که گاهى در بین نخبگان سیاسى مشاهده میشود؛ نگاه مردم نگاه رضایتمندانه نیست. این را ما از مراجعات مردم بخوبى می‌فهمیم. [۱۹]
—————————————————–
پاورقی:
[۱]- برگرفته از سخنان رهبر معظم انقلاب ۲۹/۴/۱۳۸۸
[۲]- خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران به امامت مقام معظم رهبرى، ۰۸/۰۵/۱۳۷۸
[۳]- بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، به مناسبت ۱۹ دى ماه، سالروز قیام مردم قم، ۱۹/۱۰/۱۳۸۰
[۴]- بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران، ۱۵/۰۵/۱۳۸۲
[۵]- بیانات در جمع کارگزاران نظام جمهورى اسلامى، ۲۱/۰۹/۱۳۸۰
[۶]- بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران، ۰۹/۰۷/۱۳۷۸
[۷]- خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران، ۲۶/۰۹/۱۳۷۸
[۸]- بیانات در دیدار خانواده‌هاى شهداى کرمان، ۱۲/۰۲/۱۳۸۴
[۹]- بیانات در دیدار سپاه پاسداران و نیروى انتظامى، به مناسبت سوم شعبان، ۰۶/۱۱/۱۳۷۱
[۱۰]- بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران، ۲۶/۰۱/۱۳۷۹
[۱۱]- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه‌ی علمیه‌ی قم،‏ ۲۹/۷/۱۳۸۹
[۱۲]- بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم نوزدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره)، ۱۴/۳/۱۳۸۷
[۱۳]- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضاى ستادهاى نماز جمعه‌ى سراسر کشور، ۵/۵/۱۳۸۱
[۱۴]- بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۳۰/۶/۱۳۸۷
[۱۵]- بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى، ۲۷/۱۲/۱۳۸۰
[۱۶]- بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، ۳/۴/۱۳۸۸
[۱۷]- خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۲۰/۶/۱۳۸۸
[۱۸]- بیانات در جمع بسیجیان به مناسبت هفته‌ى بسیج، ۵/۹/۱۳۷۶
[۱۹]- بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران، ۳۰/۶/۱۳۸۷

غیرخودی‌ها را بیشتر بشناسیم
۱٫    کسانی که محیط کشور را متشنج می‌کنند
–    اگر نتواند تشنج عملى هم به‌وجود آورد، محیط تشنج فکرى و ذهنى و بحران‌سازى مصنوعى کند. این دستها، دستهاى خدومى نیستند؛ دستهاى خودیها نیستند؛ دستهاى بیگانه و دستهاى خائنند.  [۱]
–    چیزهایى که حاکى از حضور و پیوند مردم با دستگاهها و با دولت و با نظام است، سعى مى‌کنند اینها را کمرنگ کنند؛ خودیها مبادا این کار را بکنند؛ قلمها مبادا این کار را بکنند؛ مبادا حرفهایى را منعکس کنند که بدروغ نشانه‌ى دلسردى باشد، تا شاید آن دلسردى روى کسى که این مطالب را مى‌خواند، تأثیر بگذارد و او را هم دلسرد بکند؛ این کارها به سود دشمن است. [۲]
۲٫    ایستادن در کنار سردهندگان شعار «دین منهای حکومت»
–    عده‌ای اسم اسلام را مى‌خواهند و اسم اسلام را دوست مى‌دارند. دشمن اسلام به آن معنا هم نیستند؛ اما مطلقاً اعتقادى به فقه اسلامى، به احکام اسلامى و به حاکمیت اسلامى ندارند. معتقد به همان روشهاى فردى‌اند.
–    اینها دم از اصلاح مى‌زنند؛ گاهى دم از اسلام هم مى‌زنند؛ اما در کنار کسانى قرار مى‌گیرند که صریحاً علیه اسلام شعار مى‌دهند و با آنها اظهار همبستگى مى‌کنند! گاهى دم از اسلام مى‌زنند، اما در کنار کسانى قرار مى‌گیرند که شعار ضدّیت با حکومت اسلامى، شعار سکولاریزم و حکومت منهاى دین و حکومت غیردینى و حکومت ضدّ دینى و لائیسم را مى‌دهند! پیداست که اینها نفوذیند. [۳]
۳٫    کسانی که حرف غیرخودی‌ها را تکرار می‌کنند
–    ما بیاییم با کسانى که نظام را قبول ندارند و عازم بر معارضه‌ى با نظامند، روزبه‌روز مرزهاى خود را کمرنگ کنیم و دائما با خودیها به جان هم بیفتیم! این درست نیست.
–    معناى غیر خودى این نیست که او نباید در این کشور زندگى کند؛ نه. غیر خودى هم زندگى کند؛ منتها معلوم شود که او با نظام میانه‌اى ندارد؛ براى این‌که او در مواردى منشأ اثر خواهد بود. مرز حفظ شود، حرف او تکرار نشود، کار او مورد تأیید قرار نگیرد. این اساس قضیه است. [۴]
۴٫    غریبه‌ها در لباس خودی
«شعارهاى انقلاب را که پرچمهاى راهنما در راه اعتلاء و سربلندى و آبادانى این کشور است، گرامى بدارید و با همه‌ى وجود از آن دفاع کنید و سهل انگارى نسبت به آن را از بیگانگانى که احیانا به لباس خودى در مى‌آیند و با زبان خودى سخن مى‌گویند، تحمل نکنید.» [۵] 
صفات غیرخودی‌ها
۱٫    خیانت ملی
•    تخریب‌کنندگان دولت قانونی
«رمز موفقیت دولت و قوه‌ى قضاییه و مقننه، در پشتیبانى قاطبه‌ى ملت از آنهاست. هر حرکت و گفتارى که روح اعتماد مردم به این قوا و کارگزاران آن را متزلزل و در این پشتیبانى، اندک خللى وارد سازد، حرام شرعى و خیانت ملى است.» [۶]
•    فاسدان مالی و اداری
«از جمله‌ى شاخصها، مسئله‌ى «مبارزه‌ى با فساد» است؛ فساد ادارى و مالى، جزو بدترین عوارض است. این، از همان مواردى است که مراکز بین‌المللى تأیید کرده‌اند که در این یک سال و نیم اخیر، رتبه‌ى کشور در مبارزه‌ى با فساد بالا آمده است و در این زمینه پیشرفتهایى وجود داشته است. البته ما به این قانع نیستیم. بایستى فساد ادارى و مالى و خیانت در امانتهاى ملى در کشور ریشه‌کن شود.» [۷]
•    مرعوبین استکبار
«مى‌خواهند با مطرح کردن نام جنگ و تهدید به جنگ، ملت و در درجه‌ى اول مسؤولان را مرعوب و وادار کنند که در مقابل آنها تسلیم شوند؛ منافع آنها را تأمین نمایند و به ملت خود خیانت کنند. این را بدانند که در میان مسؤولان کشور و در قواى سه‌گانه، هیچ کس نمى‌تواند اندک انگیزه‌اى داشته باشد براى این‌که ملت ایران و مصالح او را تسلیم دشمن بیگانه کند. اگر کسى در جهت تسلیم منافع ملى و ملت ایران به دشمن حرکت کند، ملت او را با نهایت بى‌رحمى کنار خواهد زد.» [۸]
•    کسانی که قصد مذاکره با سلطه‌گران دارند
–    این که بعضى بردارند طبق میل دل کارشناسان سیاى امریکا، دم از نزدیکى و مذاکره و ارتباط بزنند و فضا را عادّى سازى کنند، این بزرگترین توهین و خیانت به این مردم است.
–    اگر قرار است سخن از رفع دشمنىِ دشمنان سوگند خورده بر زبان آورد، باید آن روزى باشد که این کشور از لحاظ اقتصادى پایه‏هاى خودش را مستحکم کرده باشد؛ محرومیتها را رفع کرده باشد؛ این نسبت بیکارى را از بین برده باشد؛ آینده جوانها را روشن کرده باشد؛ جوان تحصیل‏کرده و فارغ‏التحصیل دغدغه معاش و دغدغه کار نداشته باشد؛ از لحاظ مسائل فرهنگى این کشور بتواند هنرمندانى تربیت کند که بر طبق منافع و مصالح ملى، سینماى کشور را اداره کنند؛ هنر کشور را اداره کنند؛ مطبوعات کشور را اداره کنند. اگر این‏طور شد، آن‏وقت نوبت این خواهد رسید که براى رفع دشمنى فکر کنیم؛ والّا در غیر آن صورت، هرگونه نزدیک شدن به دشمن، هرگونه نرمش نشان دادن در مقابل دشمن، تیز کردن آتش دشمنى و ستمگرى دشمن است. [۹]
•    القای ناامیدی به جوانان در خصوص آینده
«اگر کسى دستگاههاى مسؤول در کشور را با دروغ، با بیان مطالب خلاف و یا بیان نکردن بخشهاى مهمّى از حقیقت، طورى معرفى کند که براى جوانى که در دانشگاه درس مى‏خواند، براى جوانى که در کارگاه کار مى‏کند، اصلاً امید و نشاطى به آینده باقى نماند – بگوید آقا، چه فایده دارد ما کار کنیم – این خیانت نیست؟!» [۱۰]
۲٫    یارگیری دشمن
همیشه اینطور نیست که خودی‌ها به خاطر ضعف‌های درونی به سمت دشمن و مطابق میل دشمن عمل کنند. گاهی اوقات دشمن مترصد یارگیری است. دشمن برای افرادهای خاصی برنامه‌ریزی می‌کند و آنها را یار خود می‌پندارد. از آن جمله‌اند:
•    کسانی که خلاف مصلحت امت اسلامی موضع می‌گیرند
«دشمن صهیونیستى در مقابل یک میلیارد و نیم مسلمان عددى نیست؛ به حساب نمى‌آید. اختلاف در دنیاى اسلام -این ضعفى که در درون دنیاى اسلام است- موجب میشود که دشمن ضعیف بتواند راه خود را پیدا کند، یارگیرى کند، از بین برادران مسلمان دشمن براى خود یارگیرى کند.»  [۱۱]
•    خودی‌های غافل
–    چشم امید دشمن به کسانى است که در داخل هستند؛ منتها براى یارگیرى و سربازگیرى، دشمن روش‌هاى گوناگونى دارد.
–    این‌طور نیست که همه‌ى کسانى‌که به دشمن کمک مى‌کنند، کسانى باشند که دشمن را شناخته‌اند و نقشه‌ى کلى و مهندسى کلان او را نسبت به نظام دانسته‌اند و عالما و عامدا به او کمک مى‌کنند؛ نه، عده‌یى هم هستند که اگر به آنها گفته شود شما دارید به دشمن کمک مى‌کنید، حاضرند یقه‌ى خودشان و شما را بگیرند و پاره کنند و بگویند این حرفها چیست! اینها واقعا هم با دشمن مخالف و بدند. اگر شما مهندسى کلى و کلان نظام را در نظر داشته باشید، از این پرهیز خواهد شد.
–    هر کس متوجه و مراقب خود و رفتارش باشد، از این‌که نادانسته و ناخواسته کمک دشمن باشد، پرهیز خواهد کرد. [۱۲]
۳٫    دنبال‌کنندگان انشقاق
«انشعاب و انشقاق و دودسته شدن خطرناک است؛ یکى به خاطر یک فکرى از مجموعه‏اى جدا بشود، باز یکى دیگر از آن طرف به خاطر یک فکر دیگر جدا بشود؛ در حالى که این فکرها ممکن است درست هم باشد، اما آنقدر اهمیت نداشته باشد که انسان این یکپارچگى را به خاطر آن به هم بزند.» [۱۳]
۴٫    مدیریت ناسالم
«وقتى امیرالمؤمنین على‌بن‌ابى‌طالب (علیه الصلاه والسلام) در رأس حکومت قرار مى‌گیرد، تمام شاخه‌هاى مدیریت در جامعه، به طرف صلاح حرکت مى‌کند؛ به‌طورى که اگر یک گوشه از مجموعه‌ى این دستگاه مدیریت، ناسالم و ناپاک و غیرمنطبق با معیارها باشد، براى قطع و قلع و قمع آن، امیرالمؤمنین(ع) جنگ چندین ماهه را بر خودش هموار مى‌کند. یعنى مجموعه‌ى دستگاه مدیریت کشور، باید علوى باشد.» [۱۴]
۵٫    نخبگان خطاکار
•    چرا نخبگان خطاکار می‌شوند؟
«این‌که کسانى از ممشا و روش قبلى خودشان برگردند، چیزى نیست که خیلى غریب و بى‌سابقه باشد؛ بالاخره انسان در معرض تغییرهاى گوناگونى است و عواملى هم گاهى این تغییر را زمینه‌سازى مى‌کنند و یا سرعت مى‌بخشند: منافع دنیوى هست، منافع شخصى هست، حبّ و بغضها هست. این کسانى که از راه درست منحرف مى‌شوند، اگر فرض کنیم که این افراد واقعاً از آن طریق مستقیم انقلاب و معارف انقلاب و بیّنات انقلاب انحراف پیدا کرده باشند، عواملش غالباً همین چیزهاست. البته کج‌فهمیها هست، مواجه شدن با برخى از نابسامانیها هست؛ همه‌ى اینها عواملى است که تأثیر مى‌گذارد.» [۱۵]
•    هزینه خطای نخبگان بیشتر از مردم است
«نخبگان که حالا انتظار هست که کمتر خطا کنند، گاهى خطاهایشان اگر کماً هم بیشتر نباشد، کیفاً بیشتر از خطاهاى عامه‌ى مردم است – بر اثر بى‌بصیرتى است؛ خیلى‌هایش، نمیگوئیم همه‌اش.» [۱۶]
•    چگونه نخبگان آگاه شوند؟
«آن کسى که براى انقلاب، براى امام، براى اسلام کار میکند، بمجردى که ببیند حرف او، حرکت او موجب شده است که یک جهتگیرى‌اى علیه این اصول به وجود بیاید، فوراً متنبه می‌شود.» [۱۷]
۶٫    فضای سوءظن
•    اهمیت اخلاق از عمل بیشتر است
«به اخلاق خودمان هم برسیم. اخلاق اهمیتش از عمل هم بیشتر است. فضاى جامعه را فضاى برادرى، مهربانى، حسن ظن قرار بدهیم. من هیچ موافق نیستم با اینکه فضاى جامعه را فضاى سوءظن و فضاى بدگمانى قرار بدهیم. این عادات را از خودمان باید دور کنیم.» [۱۸]
•    رسانه‌ها به فضای سوءظن دامن نزنند
«مجادلات سیاسى براى کشور زیانبار است. نه فقط امروز که دشمن ما را تهدید مى‌کند، بلکه همیشه مضر است؛ براى سازندگى و راه انداختن چرخهاى اقتصادى مضر است. اگر بعضیها هر روزى به نحوى مسأله‌ى جدیدى درست کنند و افکار عمومى را متوجه به یک مسأله‌ى موهوم کنند، اینها به ضرر کشور است.» [۱۹]
۷٫    فتنه‌سازی
«دشمنان ملت از شفاف بودن فضا ناراحتند؛ فضاى شفاف را برنمیتابند؛ فضاى غبارآلود را میخواهند. در فضاى غبارآلود است که میتوانند به مقاصد خودشان نزدیک شوند و به حرکت ملت ایران ضربه بزنند. فضاى غبارآلود، همان فتنه است. فتنه معنایش این است که یک عده‌اى بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضاى غبارآلود، دشمنِ صریح بتواند چهره‌ى خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند.» [۲۰]
۸٫    سیاسی‌کاری و سیاسی‌بازی
–    این سیاسی‏بازى‏ها و سیاسى‏کارى‏هاى متعارف نیست؛ اینها خلاف عقل است.
–    عقل آن چیزى است که راه عبادت خدا را هموار میکند.
–    شاخصش براى ما، بین خودمان و خدا، این است که نگاه کنیم ببینیم در بیان این حرف اخلاص داریم یا نه؟ به فکر خدائیم یا نه؟ من دارم براى خاطر خدا، رضاى خدا حرف میزنم یا براى خاطر جلب توجه شما دارم حرف میزنم؟ براى خاطر خداست یا براى خاطر دل مستمع و غیر مستمع است؟ [۲۱]
۹٫    برخورد غیرفکری با یک فکر غلط
«یکى از چیزهایى که به پا گرفتن فکر غلط کمک مى‏کند، برخورد غیرفکرى با آن است. بعضیها خوششان مى‏آید که یک حرف بى‏ربط مهملى بزنند، بعد به‏جاى این‏که یک نفر بلند شود، در مقابلشان بایستد و بگوید این حرف شما به این دلایل، باطل است، یک نفر بلند شود و فحششان بدهد! از خدا مى‏خواهند! چون تکلّف استدلال، از روى دوششان برداشته مى‏شود و راحت مى‏شوند؛ در موضع مظلومیت و حق به‏جانبى مى‏گویند بله، نمى‏گذارند ما حرف بزنیم! حالا هم مى‏بینید که بعضیها حرف مهملى را مى‏زنند، هیچ کس هم در مقابل، هیچ چیز نمى‏گوید، ولى فوراً داد مى‏زنند که آقا، نمى‏گذارند ما حرف بزنیم! نه آقا، کى نمى‏گذارد؟ حرفت را بزن؛ کسى که جلوى حرف را نگرفته است. » [۲۲]
نتیجه‌گیری
سال‌هایی که در آن زندگی می‌کنیم، آبستن حوادث فتنه‌گون بسیاری است. فتنه طراحی شده‌ای از سوی دشمن که ملت ایران در سال ۸۸ با موفقیت از آن عبور کرد و فتنه سختی که علما و بزرگان خبر از آن می‌دهند و ممکن است فتنه‌های عظیم بسیار دیگری!
قطعا بالا بردن بصیرت در شناخت سره از ناسره و بصیرت‌پراکنی در این شرایط، از جمله وظایف شیعیان است. باید توجه داشته باشیم که برای اینکه همواره گوش به فرمان ولی فقیه زمانه باشیم، نیاز داریم تا در فرمایشات ایشان تأمل کنیم و راه مستقیم را از راه انحرافی بازشناسیم.
یکی از بزرگترین ضرباتی که در طول تاریخ به شیعیان خورده است، به دلیل افراط و تفریط در دفاع از ولایت بوده است؛ در حالی‌که دفاع واقعی از ولایت یعنی همگام و همراه و گوش به فرمان ولایت بودن در تمامی لحظه‌ها. اگر زمانی مانند دوران امام حسن مجتبی (ع) دستور صلح صادر شد، بدون کوچکترین شکی آن را بپذیریم و اگر زمانی مانند دوران امام حسین (ع) دستور جهاد و جانبازی داده شد، با آغوشی باز از آن استقبال کنیم.
در شرایط کنونی هم باید همواره توجه داشته باشیم که اگر ولی فقیه زمانه، دستور به سکوت دادند ولو اینکه انحرافاتی در برخی جریان‌ها حس کنیم، فرمان او را بپذیریم و اگر روزی دستور تبیین حقیقت دادند، تمام تلاش خود را برای پیروی از ایشان به کار گیریم.
اما تبیین حقیقت در شرایط غبارآلود فتنه، به سادگی امکان‌پذیر نیست. باید معیارها و شاخص‌های ولایت تا عمق جانمان نفوذ کرده باشد و بدون ذره‌ای حب و بغض شخصی نسبت به انسان‌ها و گروه‌های دیگر بررسی لازم را انجام دهیم. شاخص‌های خودی و غیرخودی در کنار صفات آنان، همواره باید در خاطرمان باشد. بدانیم کسانی که اصل نظام را پذیرفته‌اند (ولو با وجود اشتباهات) خودی هستند. به خاطر داشته باشیم که «وحدت» مهم‌ترین نیاز کشور است و کسانی که چه با اعمال خود و چه با رسانه‌های خود به فضای سوءظن و اختلافات دامن می‌زنند، خودی نیستند. بدانیم که اگر کسی حرف بیهوده‌ای زد، راه برخورد با آن «نقد» است و «ارائه برهان» و نه هتاکی و فحاشی و یا حتی موضع‌گیری سخت! زیرا کسی که حرف بیهوده زده، بار «تکلف استدلال» از روی دوشش برداشته می‌شود و مظلوم‌نمایی می‌کند.
مراقب کسانی باشیم که به خاطر «سیاسی‌کاری و سیاسی‌بازی» خود طرفدار ولایت فقیه شده‌اند. همچنین بدانیم که دفاع ما از ولایت اگر با بصیرت و هوشمندی همراه نباشد، ممکن است به ضرر ولی فقیه تمام شود؛ پس بصیرت، بصیرت، بصیرت…

———————————————-
پاورقی:
[۱]- بیانات در خطبه‌هاى نماز عید سعید فطر، ۱۸/۱۰/۱۳۷۸
[۲]- سخنرانى در دیدار با فضلا، طلاب و اقشار مختلف مردم قم، به مناسبت سالگرد قیام نوزدهم دی‌ماه، ۱۹/۱۰/۱۳۷۰
[۳]- بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران، ۲۳/۰۲/۱۳۷۹
[۴]- بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان، ۱۵/۰۶/۱۳۸۰
[۵]- پیام به مناسبت گردهمایى مسؤولان انجمن‌هاى اسلامى دانشگاه‌ها، ۱۰/۰۵/۱۳۷۷
[۶]- پیام به نمایندگان مجلس شوراى اسلامى و مردم ایران درباره‌ى حفظ وحدت و یک‌پارچگى، حمایت از دولت، جایگاه مجلس شوراى اسلامى و دفاع از اصل ولایت فقیه، ۱۸/۱۰/۱۳۶۸
[۷]- دیدار با مردم گرمسار، ۲۱/۸/۱۳۸۵
[۸]- بیانات در چهاردهمین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران حضرت امام خمینى(ره)، ۱۴/۰۳/۱۳۸۲
[۹]- بیانات در دیدار گروه کثیرى از جوانان استان اردبیل، ۱۳۷۹/۰۵/۰۵
[۱۰]- بیانات در دیدار جمعى از جهادگران جهاد سازندگی، ۱۳۷۷/۰۷/۱۵
[۱۱]- بیانات در سالروز ولادت حضرت امیرالمومنین(علیه‌السلام)،  ۱۳۸۸/۰۴/۱۵
[۱۲]- بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، ۰۸/۰۳/۱۳۸۴
[۱۳]- بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در دیدار هزاران نفر از اعضاى بسیج دانش‌جویى دانشگاه‌هاى سراسر کشور، ۳۱/۲/۱۳۸۶
[۱۴]- سخنرانى در دیدار با مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران، به مناسبت عید سعید غدیر، ۲۰/۴/۱۳۶۹
[۱۵]- بیانات در جلسه‌ى پرسش و پاسخ با مدیران مسؤول و سردبیران نشریات دانش‌جویی، ۴/۱۲/۱۳۷۷
[۱۶]- بیانات در دیدار با اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولى امر، ۱۸/۵/۱۳۸۸
[۱۷]- بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون، ۲۲/۹/۱۳۸۸
[۱۸]- خطبه‌هاى نماز عید سعید فطر، ۲۹/۶/۱۳۸۸
[۱۹]- بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران، ۱۶/۱/۱۳۸۱
[۲۰]- دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامی، ۲۹/۱۰/۱۳۸۸
[۲۱]- بیانات در سالروز عید سعید مبعث، ۲۹/۴/۱۳۸۸
[۲۲]- بیانات مقام معظم رهبرى‏ در دیدار شرکت کنندگان در همایش آسیب‏شناسى انقلاب‏، ۱۵/۱۲/۱۳۷۷

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید